「 Pᴀʀᴠᴀᴢ 」


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


«تماشا نکن
غم تماشا ندارد»
🌱
اول یه ریدر
بعد نویسنده ی فنفیکشن

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


بابا ما واقعا انقراضمون به نفع خودمونه :)


قدیما یادمه آرت ورک تایپ میکردم پارتی ۴۰۰۰/۵۰۰۰ کلمه


ولی انگار جدیدا برکت از کلمات رفته... هرچی تایپ میکنم بازم یک پارت نمیشه 🙁


دارین لوسم میکنین دیگه :)))
خودم کانالو از پین در اوردم
شنیدن اینکه برای شما پینه فراتر از حد تصوراتمه...


چشـــم دکمه‌ای ⚇_⚉ dan repost
99.5 درصد حرفامو با استیکر میزنم.


درد نداره اونقدرا
بهش میگن body stitching
من یه زمانی روی پشت دستم میزدم. ویدیو هاش هم توی یوتیوب هست، شبیه گلدوزیه. اصلا تشویقتون نمیکنم برای این کار ولی خب من اون موقع ها که توکیو غول میدیدم (خردسال و جوگیر بودم) به خاطر جوزو سوزویا که این کارو میکرد انجام دادم. گند میزنه توی پوست نرمِ دست... ولی یه مدل سوزن خیلی ظریف داره فقط از پوست رد میشه و نخ رو به پوست میدوزه :)))

*الان که دوباره متنمو خوندم چقد مازوخیسمی بنظر میرسه...


ᖘ͓𝓣𝓱𝓮 𝓱𝓪𝓽 𝓫𝓵𝓾𝓮 ིི dan repost
اینو توی اینستا دیدم و
دردم گرفت😐💔


「 Pᴀʀᴠᴀᴢ 」 dan repost
#یونمین_ایز_مای_میلک_اند_هانی


@BChatBot dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


@BChatBot dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


عای قلبمممممم


@BChatBot dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
بیا کوکوی ببین >~<
#Ame🌧


@BChatBot dan repost
شبا وقتی تهیونگ نمیخواد تنها بخوابه =))))
#sweetsense


کانال همه رو بیشتر از کانال خودم دوست دارم


https://twitter.com/ShouldHaveCat/status/1328522595713638400?s=19

ظلم این نیست که من گربه ندارم...
ظلم اصلی اینه که من گربه نیستم :)


ای وای پرام...
میگم چرا واتپدم امروز هی نوتیف میده :)
تازه دیدم که مینا آرت ورک رو توی کانالش پیشنهاد داده 🥺💕
ممنونم ازش ✨


داشتم یه سری فن آرت nsfw میدیدم مامانم از پشت سرم در اومد، منم لبخند زنان از صفحه چت اومدم بیرون :) حالا نمیدونم دید یا نه ولی خدا نصیب گرگ بیابونم نکنه...


RDaily🌌 dan repost
امروز اگه روزی بود در شرایط عادی قطعا دانشگاهو پیچونده بودم و خوابیده بودم


و گفت: «هرچیزی را زکاتی است و زکات عقل اندوه طویل است.»


ولی امشب من باید با دوست پسرم توی سوئیت مشترکمون توی استراسبورگ می بودم. درحالی که کرونایی وجود نداشت و دانشگاهمون مجازی نبود و من فردا ۸ صبح امتحان داشتم. کتابا و جزوه های نامرتب جلوم باز بود؛ یه دستم یه نخ سیگار و اون یکی دستم توی موهای نارنجیِ دوست پسره فرفریم بود که روی گونه هاش کک و مک داشت و وقتی میخندید یه دونه چال سمت چپ صورتش سنجاق میشد...آره...قرصامو نخوردم...

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

253

obunachilar
Kanal statistikasi