چریک نویس📿


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ترشحاتِ مغزِ یک نوجوانِ بالغ!
لینک ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-261892-PlSl7iD

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
در این لیالی قدر، یادی کنیم از بهترین سخنرانیِ تاریخِ معاصر!
التماس دعا📿


گاهی نویسنده‌ها هم استعداد عکاسی پیدا میکنند =))📿




سلام دوستان.
یکی از رفقا، پیج زده و جوراب میفروشه. کارای خوشگلی هم داره!
اگه خواستین یه سر ب پیجش بزنین♥️
https://instagram.com/patookpatook.shop?igshid=febc9hssmbnd


معلّم عزیزم، چراغ روی میزم
شمع شدی، سوختی، تا علم به من آموختی

این شعر کوچک را وقتی کلاس پنجم بودم حفظ کردم؛ تا در جشن بازنشستگی آقای بایلری-معلممان- که مدرسه سینا در نمازخانه برگزار می‌کرد، برایش بخوانم. نمیدانم چرا چشمانش پر از اشک شد!
از همان مهدکودک که «ربابه جون» وظیفهٔ سنگینِ آموزش به من را بر عهده گرفت، تا این لحظه که چند ده معلم در دوره‌های زمانی مختلف این ریسک بزرگ را به جان خریدند و مرا زیر بال و پر خود پرورش دادند.
من هرچه یاد گرفتم، از معلّم یاد گرفتم. از خواندن و نوشتن بگیر تا جبر و هندسه! از زبان فارسی بگیر تا انگلیسی و آلمانی! از زیست و فیزیک و شیمی بگیر تا دینی و تاریخ و جغرافیا! ولی همهٔ این‌ها به کنار، من از معلّم درسهایی گرفتم تا لحظهٔ مرگ با من خواهند بود و هیچگاه فراموش نخواهند شد. من از معلّم «زندگی» یاد گرفتم. «تفکّر» یاد گرفتم. «انسانیت» یاد گرفتم.
معلّم بود که به من آموخت از کجا آمده‌ام؟آمدنم بهر چه بود؟
معلّم همیشه دلسوز بوده، هست و خواهد بود. به قول کنکوری‌ها، کلید واژهٔ معلّم، دلسوزی‌ است!
معلّم بود که در سرمای زمستان و حتی در گرمای تابستان، با عشق تدریس میکرد تا بلکه کمی یاد بگیریم.
و یادش بخیر چقدر چوب خوردیم و تلخ می‌آمد، بی‌آنکه بدانیم شیرین‌ترین تجربهٔ زندگی بوده! با خود:«چوبِ معلّم گُله، هرکی نخورده خُله!» تکرار میکردیم و به خودمان دلداری می‌دادیم.
معلّم جان، این را نوشتم تا اگر به دستت رسید، بدانی که شاگردِ قدیمی‌ات، امروز کمی کشیده تر شده و هیکلی دست و پا کرده برای خودش؛ ولی برای شما همان پسر کوچولوی کلّه‌شق که سرش درد میکند برای بحث‌های علمی خواهد ماند. معلّم عزیز، آدم باید سِنّی ازش بگذرد تا بفهمد که «علم»، راه رسیدن به ثروت، و «دانایی» همان قدرت است. آدم باید طعم زندگی بچشد تا بداند شیرین‌ترین درد، دردِ ترکه های آموزشِ شماست. معلّم عزیز، اگر شما نباشید، کلماتِ «دلسوزی»،«مهربانی»،«محبت» و «صبر»، معنای خود را از یاد می‌بَرند. شما تجلّیِ معنای انسانیت هستید!

بندهٔ پیرِ مغانم که ز جهلم برهاند
پیرِ ما هرچه کند، عینِ عنایت باشد.

مبین آقچه لی
۱۴۰۰/۲/۱۲ ۲۱:۱۴


موزیکِ خوب گوش بدیم📿🔥


Translator is Traitor!


ميگه امشب شبِ آرزوهاست من چی آرزو كنم!؟
يه مكثی می كنم ميگم:
مي تونی كلی پول آرزو كنی
كه باهاش يه خونه ی بزرگ بخری،
يا بری مسافرت،
يا به فقرا كمك كنی...
میتونی آرزو كنی فردا كه از خواب پا شدی ديگه مامانت درد زانو نداشته باشه،
باباتم لازم نباشه قرص بخوره...
ميتونی آرزو كنی
روز به روز توو كارات موفق تر باشی و
به اونجايی كه میخوای برسی
ولی...
زود می پره وسط حرفم ميگه ولی چی!؟
ميگم:حق نداری كسی كه دوسش داری و
دوسِت نداره رو آرزو كنی.
خدا بازيچه ی من و تو نيست...
#مبین_آقچلی






موسیقی‌ای اصیل، زیبا و دلنشین 👌🏾📿




خلاصه که تا مایهٔ رفعِ دلتنگی نیاید، خمارِ یار خواهیم ماند...!
#Chrik


در بین اینهمه خبرهای تأسف بار کرونا و غیره....
خبر هیجان‌انگیزی چند روز پیش منتشر شده،
و آن این است که کتابخانه کنگره آمریکا، مجموعه بسیار جالبی از کتاب‌های خطی نفیس فارسی را برای مشاهده آنلاین و دانلود، در وب‌سایت خود قرار داده است.

بیشتر ما، هرگز این امکان را نداشته‌ایم که یک کتاب خطی باارزش با آن نگارگری‌ها و تذهیب‌ها و صحافی‌ها را ورق بزنیم. اما حالا می‌توانیم PDF تعداد قابل توجهی از آنها را دانلود کنیم و در خطاطی و معانی و رنگ‌ها و شکل‌های آن غرق شویم و لذت ببریم.

سه سال طول کشیده تا این مجموعه فراهم شود و در گام نخست ۱۷۰ اثر، دیجیتال شده‌اند و «در مراحل بعدی حداقل ۶۰۰ جلد #کتاب چاپ سنگی و بعد کتاب های چاپ سربی در اروپا به فارسی چاپ شده اند که به طور مجازی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت.»

مثنوی معنوی مولوی، خمسه نظامی گنجوی و شاهنامه فردوسی در میان این کتاب‌ها جلوه‌گری می‌کنند. از دیگر کتاب‌های مهم این مجموعه می‌توان به کتاب یوسف و زلیخا و کلیات سعدی اشاره کرد.

پ.ن: خوندن کتاب های اصیل و دست نویس، هیجان خاصی داره، حتما امتحان کنین!
https://www.loc.gov/collections/persian-language-rare-materials/about-this-collection/


Beni herkes sevdaya asi sanır,
Oysa aşk, beni nerde görse tanır,
Hasret tanır,
Zulüm tanır,
Ölüm tanır,
Yüzüm yüzümden utanır.
Yorgunum ustam;
Ne katıksız somun isterim senden,
Ne bir tas su,
Ne taş yastıkta bir gece uykusu.
Var gücünle asıl sükunetime,
Çığlığım kopsun,
Uzat ellerini güneşe dokun,
Uyandır uykusundan,
Tut yüreğimden ustam tut,
Tut beni, sür güne…
-Serkan Uçar


Ustam!
Aklım firarda.
Gözbebeklerim de müebbet hüzün,
Dilimde ay kesiği bir yara,
Düşüm kırık dökük,
Umudumun boynu bükük,
Bir öksüzün omuzlarında sukut.
Yüreğim sana emanet sıkı tut.
Tut ki; kancık pusulara düşmesin.
Bir hain kurşunu gelip deşmesin.

Ustam,
Ne zaman o senin bildiğin zaman,
Ne sevda gördüğün masallardaki.
Eskiden,
Halı tezgahında dokunurdu aşklar,
Nakış nakış, körpe kız ellerinde.
Mendillere yazılırdı isimler,
Yüreklere kazılırdı gizlice.
Sevdalılar asil ve de yürekli
Sevdalar, kavgalar iki kişilik.
Oysa şimdi;
Çorak gönüllere ekiliyor sevdalar seher vakitlerinde.
Meşru sevdalardan,
Gayrı meşru acılar doğuyor kundaklara,
Günahkar gecelerden.


اینک همراهِ باران باریدم
بی‌ثمر، خیس و شکسته
احمدکایا زیبا خواند
دلیلِ این اشک‌ها باران است
یا عشق؟
مبین آقچه لی


‏اروین یالوم در کتاب مامان و معنی زندگی در دلایل ترس از رابطه و صمیمیت یکی از دلایل را ترس از ترک بیان می‌کند
افرادی که از ترس ترک شدن وارد رابطه نمی‌شوند مانند کسی که از ترس تصادف هیچوقت مسافرت نرود یا بدتر اینکه از ترس خفگی هیچوقت غذا نخورد! چه لذت‌هایی را از دست خواهد داد!


قرنطینه به پایان خواهد رسید.
ویروس ناپدید خواهد شد.
مدارس دوباره صدای زنگ تفریح را خواهند شنید و صف کشیدن دانش آموزان را خواهند دید.
کوچه ها دوباره زنده خواهند شد؛ گروه گروه زنان و مردان سالخوردهٔ محله مشغول صحبت خواهند شد و صدای شکستن پنجره، فریاد های عمو عزیز و فرار بچه ها در پس کوچه ها طنین انداز خواهد شد.
عشاق دیداری تازه خواهند کرد؛ یکدیگر را سخت در آغوش خواهند گرفت و ساعت ها از اینکه چقدر دلتنگ یکدیگر بودند، گپ خواهند زد.
صدای قرآن از مساجد و صدای ناقوس از کلیساها به گوش خواهد رسید. آخ که چقد دلم برای نماز جمعه تنگ شده!
حتی مهمانی ها و دید و بازدید ها نیز از سر گرفته خواهند شد و پارک ها میزبان همان کودکانی خواهند شد که موقع گل کوچیک بازی کردن، شیشه عمو عزیز را به هزاران تکه نامساوی تقسیم کردند.
دوستان دوباره در کافه مورد علاقه شان قرار خواهند گذاشت و با فنجانی قهوه، از روزمرگی ها بحث خواهند کرد.
دوباره اقوام در عروسی ها با تو خواهند رقصید و در عزاها باتو خواهند گریست.
دنیا بیش از پیش زیبا خواهد شد و همه قدر این زیبایی را خواهند دانست.
ولی
حتی در بین این همه زیبایی و خوشی هم،
همچنان "تو" باز نخواهی گشت!
مبین آقچه لی 99/1/31



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

22

obunachilar
Kanal statistikasi