سینه ‌فیلیسم

‍ 🎬 دردسر عشق
‏(Love Exposure 2008)
👤 سیون سونو

یک کشیش پسرش را مجبور می‌کند که هرروز اعتراف کند. این پسر که نمی‌تواند آن‌قدر گناه کند و درنتیجه هرروز اعتراف کند به یک عکاس مسائل جنسی تبدیل می‌شود اما پس از مدتی عاشق دختری می‌شود که از مردها متنفر بوده و نامادری‌اش می‌خواهد با همان کشیش ازدواج کند. سپس یک زن دیگر وارد داستان شده و می‌خواهد این شخصیت‌ها را به فرقه خود جلب کند.


🎬 مالنا
‏(Malena 2000)
👤 جوزپه تورناتوره

داستان فیلم از سال 1940 و شرکت ایتالیا در جنگ جهانی دوم آغاز می‌شود؛ همسر «مالنا» به جنگ می‌رود و «مالنا» در شهر کوچکی در جزیره سیسیل همراه با امید به پایان جنگ و بازگشت شوهرش تنها می‌ماند. فیلم در ادامه به زندگی فلاکت‌بار مالنای تنها و زیبا و همچنین ماجرای عشق پسری تازه بالغ به او می‌پردازد.


🎬 «باران» (1379)
👤 مجید مجیدی

در یک برج در حال ساخت عده‌ای کارگر روستایی و افغانی مشغول بکار هستند. «لطیف» کارگر روستایی که مسئول خدمات و تغذیه کارگران نیز هست، باخبر می‌شود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او «رحمت»، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت وظیفه خدمات دادن به کارگران را به او می‌سپارند و لطیف کار راحت خود را از دست می‌دهد. این کار لطیف را عصبانی می‌کند و او در پی آزار «رحمت» برمی آید. یک روز متوجه می‌شود که «رحمت» در واقع دختری است به نام «باران» که از سر ناچاری در میان مردان به جای پدر کار می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود که «لطیف» به کمک باران بیاید و در این بین به او دل می‌بندد.


🎬 پیامدهای عشق
‏(The Consequences of Love 2004)
👤 پائولو سورنتینو

«تیتا دی گیرولما» ظاهرا زندگی عادی و خسته کننده ای دارد. او در هتلی واقع در سوئیس از وقتی ده ساله بوده زندگی می کند و روزهایش را منتظر کسی است که ما نمیشناسیم. او همه را نادیده می گیرد و در واقع هیج احساسی ندارد. اما روزی او تصمیم می گیرد قوانین خود را تغییر دهد و تصمیم می گیرد به گارسون هتل «سوفا» رابطه برقرار کند.

📜 #Article
🆔 @Cinephilism

‍ ◾️برترین فیلم‌ها درباره عشق یک‌طرفه


🎬 یک فیلم کوتاه درباره عشق
‏(A Short Film About Love 1988)
👤 کریشتف کیشلوفسکی

«تومک» جوان نوزده سالهٔ یتیمی است که دل‌باختهٔ «ماگدانا»، همسایهٔ سی سالهٔ آپارتمان ساختمان روبه‌روی خانه‌اش می‌شود. او هر شب با تلسکوپ او را دید می‌زند و به «ماگدالنا» تلفن می‌کند ولی حرف نمی‌زند. «تومک» که در ادارهٔ پست کار می‌کند، رسیدهای جعلی برای «ماگدالنا» می‌فرستد تا او را از نزدیک ببیند و برای شنیدن صدای او بطری‌های شیر را پشت در آپارتمان او می‌گذارد.


🎬 مرگ در ونیز
‏(Death in Venice 1971)
👤 لوکینو ویسکونتی

این فیلم بر پایه رمان کوتاه «مرگ در ونیز» نوشتهٔ «توماس مان» ساخته شده. چند سالی پيش از شروع جنگ جهانی اول، آهنگ ساز و رهبر ارکستر مشهور آلماني، «گوستاف فون آشنباخ»، براي تسکين خستگی ناشی از کار سنگينش به کنار دريا می‌رود. او در سراسر هتل، محو تماشای خانواده‌های لهستانی می‌شود: مادر، دخترها و معلمه‌شان و پسری حدودا چهارده ساله که زيبایی چهره و حرکاتش، او را مجذوب کرده است.


🎬 روشنایی‌های شهر
‏(City Lights 1931)
👤 چارلی چاپلین

ولگرد، با دختر گلفروش نابینایی آشنا می‌شود. او از دختر یک گل می‌گیرد و به او دل می‌بندد. در همان شب، یک ثروتمند مست که قصد خودکشی دارد را نجات می‌دهد و مرد ثروتمند با او دوست می‌شود (وقتی مست است چارلی را به خاطر می‌آورد و در حالت عادی او را نمی‌شناسد). چارلی سعی می‌کند برای اینکه هزینه بهبود چشمان دختر را به دست آورد، از مرد پول بگیرد.


🎬 آمال لعنتی
‏(Fucking Amal 1998)
👤 لوکاس مودیسون

داستان فیلم در مورد دو دختر نوجوان در شهر کوچکی در سوئد است. «الین» زیبا و مشهور است، اما از زندگی‌اش خسته شده. «اگنس» هیچ دوستی ندارد و دختری غمگین است، اما بطور مخفیانه با «الین» رابطه‌ای عاشقانه دارد.


🎬 راه خانه
‏(The Road Home 1990)
👤 ژانگ ییمو

«لو یوشنگ» به روستای زادگاهش می‌آید تا در تشییع جنازه پدرش شرکت کند. مادر در غم فراق پدر، غمگین و ناراحت است. قصه عشق او و همسرش، آوازه اهالی روستاست.


🎬 چهار شب با آنا
‏(Four Nights With Anna 2008)
👤 یرژی اسکولیموفسکی

فیلم درباره «لئون»، کارگر کوره‌های مرده سوزی است که بطور مکرر شب‌ها، دزدکی وارد خانه زنی به نام «آنا» می‌شود و مدتی را در کنار او سپری می‌کند.

📜 #Article
🆔 @Cinephilism

‍ عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی‌دهد، ممکن است در کتاب‌ها هیجان‌انگیز باشد، ولی در واقعیت به شکل غیرقابل تحملی خسته کننده و زجرآور است.
هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یکطرفه وجود ندارد.


📚 جزء از کل
👤 استیو تولتز

🎬 یک فیلم کوتاه درباره عشق
‏(A Short Film About Love 1988)
👤 کریشتف کیشلوفسکی

🎞 #Text_Shot
🆔 @Cinephilism

‍ «اصلاً مهم نیست اگر اولین پیش‌نویس شما برای فیلم، مملو از بخش‌های عالی و بی‌نقص نباشد. یکی از اشتباهات رایج آماتورها این است که سعی می‌کنند هر چیزی که می‌نویسند بی‌نقص باشد و هر خطی که می‌نویسند را به چیزی تمام‌عیار تبدیل کنند. اگر این شیوه را انتخاب کرده‌اید، به‌زودی به مانع بزرگی برخورد خواهید کرد و قادر نخواهید بود خود را از این شرایط خلاص کنید. وقتی گیر می‌کنید، مهم نیست دست به دامن چه کلیشه، دیالوگ و یا حرکات به‌دردنخوری می‌شوید، اما رد شدن از آن موانع و رسیدن به نتیجه آخر خیلی مهم‌تر است.»


👤 پارک چان‌ووک

💬 #Quote
🆔 @Cinephilism

دنبال کردن فیلم و سریال برام همیشه جذاب بوده چون نمیشه همه‌جای دنیا رو سرک کشید و واقعیات رو دید. سریالی که شما رو با این قضایا آشنا کنه، وجدآوره.

سریال «گومورا» (Gomorra)؛ اسم تغییریافته‌ای از باند مافیایی ناپل ایتالیاست؛ برگرفته از «کامورا» که بدل شده به «گومورا»؛ نام قومی در تورات که از جانب خدا نفرین و ریشه‌کن شدند؛ اما اینبار نه صرفا بخاطر لواط که برای کشتن و به لجن‌کشیدن زندگی یک جماعتی که کم هم نیستن؛ گناه ابتذال و «به ابتذال کشاندن».

ابتدای سریال، آهنگ شادی رو توی ماشین نقش اصلی میشنویم که باهاش همراهی میکنه؛ انگار می‌خواد به بیننده حالی کنه: صبر کن، تازه اولشه. متوجه نیستی چی در انتظار کاراکتراییه که دوستشون خواهی داشت. «گومورا» از معدود آثاریه که قدرت پیش‌بینی رو از مخاطب، سلب میکنه.

هیچ شخصیتی در این داستان جذاب، قهرمان نیست. انگار زندگی شخصیت‌های سریال، مثل زندگی همه‌ی ما، روی یه موج سینوسی سواره.

در جایی که همسر «چیرو» بهش میگه که بس کنه و از جنایت دست بکشه و اون، اینکار رو نمیکنه؛ متعاقب اون سکانس میشه فهمید اگه به این نتیجه نرسی که کجا بس کنی، یعنی بلوغ تو فرانرسیده. یعنی حد نگه نداشتی. حتی در «شر» هم حدی هست...

و در نهایت: اثری که فیلمنامه‌ا‌ش براساس تحقیقات میدانی بوده؛ حاصل کار روزنامه‌نگاری به نامِ نامیِ «روبرتو ساویانو»، قطعا ارزش تماشا و مدت‌ها حرف زدن در موردش رو داره.


🎬 سریال «گومورا» (Gomorra)
👤 ارسالی @Noushin1994
از اعضای کانال

👤 #Comment
🆔 @Cinephilism
https://goo.gl/i9FbCa