"`逆説࿐°`" — @dontgiveupbitch Telegram-kanali

`逆説࿐°`

18 Nov 2021, 17:32

▿𝐀𝐌𝐎𝐑▿ dan repost

از آدمیزاد هیچ بعید نیست،
که بگوید«خداحافظ»، و
بندبند وجودش،
«می‌خواهم بمانم» باشد …

51 0 2

`逆説࿐°`

18 Nov 2021, 17:13

☾︎ 𝐶𝑟𝑎𝑧𝑦 𝑑𝑟𝑒𝑎𝑚☽︎🌿 dan repost

برایت آرزو میکنم دوام بیاوری...🌿

56 0 0

`逆説࿐°`

18 Nov 2021, 00:12

𝐈𝐟 𝐬𝐨𝐦𝐞𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠 𝐝𝐨𝐞𝐬𝐧'𝐭 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐞𝐧,𝐢𝐭 𝐝𝐨𝐞𝐬'𝐭 𝐦𝐞𝐚𝐧 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐢𝐭'𝐬 𝐢𝐦𝐩𝐨𝐬𝐬𝐢𝐛𝐥𝐞.

204 0 2

`逆説࿐°`

18 Nov 2021, 00:08

𝑻𝒔𝒖𝒌𝒂𝒓𝒆𝒕𝒂 𝒏𝒆𝒌𝒐☾ dan repost

بیاین یه چالش
تو اینستا پر شده ولی خب اینجا هم بگین این پیامث تو دیلیتون فور کنید
و اونجا یا توی ناشناس بگین شخصیتتون اگه یه کارکتر بود کی میشد (با عکس)✨
همرو اینجا میذارم امیدوارم ایگنور نشم فقط

184 0 1

`逆説࿐°`

17 Nov 2021, 22:46

سلام به همه ی کیوتیای قشنگی که تازه اومدنننن🤍
اگر سوالی یا درخواستی داشتید یا دلتون خواست حرف بزنیم، اینجا رو بزنید💞

204 0 0

`逆説࿐°`

17 Nov 2021, 06:50

-کدوم احمقی اینکارو کرده که من دومیش باشم؟
+خب تو اولیش باش.

285 0 2

`逆説࿐°`

16 Nov 2021, 21:04

جوری توی این دو سه روز به طرز عجیبی خوابم میاد که انگار لحظه ی مرگم داره فرا میرسه.

281 0 0

`逆説࿐°`

16 Nov 2021, 18:33

من🤝پیدا کردن یه آهنگ از چیس🤝قفلی زدن روش برای مدتی طولانی

281 0 1

`逆説࿐°`

16 Nov 2021, 10:06

نتیجه ی اصرار و التماس کردن همیشه باخته، حتی اگر به چیزی که میخوای برسی.

286 0 3

`逆説࿐°`

16 Nov 2021, 09:35

𝐍𝐨 𝐨𝐧𝐞 𝐜𝐚𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐲𝐨𝐮 𝐚𝐬 𝐦𝐮𝐜𝐡 𝐚𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐨𝐧𝐞 𝐰𝐡𝐨 𝐜𝐫𝐢𝐞𝐝 𝐟𝐨𝐫 𝐲𝐨𝐮.

297 0 1

یقین دارم کمتر کسی در نگاه اول جذب تو بشود و آروزی بودن با تو را در سرش بپروراند
ولی من جزء آن دسته بودم!
و الان به گونه ای شده که حتی غذا خوردن، لباس عوض کردن و خوابیدنت هم برای من جذاب و دیدنی شده
اما من میدانم که تو
حتی یک دقیقه هم بیشتر از آن مقداری که مجبور بودی
مرا در ذهن خود راه ندادی.

338 0 1

`逆説࿐°`

14 Nov 2021, 21:17

لحظه به لحظه به تعداد خراش های روی بدنش اضافه میشد. تیغ های بُرَنده به سرعت نور از کنارش رد میشدن و زخم های عمیق و کشنده ی بیشتری روی پوستش ایجاد میکردن.
دستاش و چیزی که تنش بود، به دو جور خون آغشته شده بود؛ خون خودش و خون کسی که همین الآن برای نجات جون اون سعی در کشتنش داشت.
توانش تموم شد، ریه هاش برای نفس کشیدن تقلا کردن و صحنه ی روبه‌روش براش تار شد.
"احمق! داری چیکار میکنی؟! اون میکشتت!مراقب خودت باش!"
لبای لرزونش طرح لبخند به خودشون گرفتن، چشمش بلافاصله سیاهی رفت و در نهایت روی زانوهای سستش به زمین افتاد.

450 0 3