📰بی تردید وجود استاد دانا با رویکرد بازنمایانه دو روی یک سکه اند. در رویکرد بازنمایانه جهان را میتوان بر اساسِ مفاهیمِ بدیهی شده توصیف کرد. در این حالت اساتیدی که به طور دقیقتری به این مفاهیم توصیفی و تبیینی و ترجمه های دقیق آنها آشنااند به سانِ تبیین کنندگان و توصیف کنندگانِ خوبِ اوضاع ما را به وضعیتِ جهان و خودمان آگاه میکنند. در این حالت است که استاد دانا به مثابۀ مراد و دانشجوی خوب و نمونه به مثابۀ مرید معنا پیدا میکنند. در چنین حالتی، مارکس را میتوان در قالب مارکسیسم به مثابۀ کالایی لوکس در فروشگاهی مدرن نظیر مؤسسۀ پرسش تدریس و عرضه کرد و به بیان بهتر فروخت و برای اینکه دم از متفاوت بودنِ پرسش و کلژدوفرانس بودن آن بزنیم گهگاهی سیگاری نیز در کلاس دود کنیم. درنتیجه برای چنین تجارتی باید مفاهیمی که مارکس در زندگی اش خلق کرده تا به سببِ آنها تغییری در روند زندگی و تجربۀ خود و دیگران ایجاد کند (بنابراین مفاهیم مارکس مفاهیمی کارکردی اند و نه استعلایی و بازنمایانه) را به مفاهیمِ توصیفی و تبديل كند.
بر اساس آنچه دربارۀ نظام طبقاتیِ استاد / شاگردی و یا مراد / مریدی گفته شد شاهد تولّد مارکسیسم و علی الخصوص چپ نو در ایرانیم. چپ نو در ایران از مطالعۀ عقلانیتی که در کردارها جاری است (همانند مطالعۀ عقلانیت جاری در کردارهای سرمایه داری توسط مارکس) به سمتِ عقلانیتی رفت که محصول تتبعاتِ فلسفیِ بازنمایانه است که نتیجۀ آن نه تغییر جهان و خود بلکه بیشتر توصیفِ آن است. بر این اساس باید مفاهیمِ کارکردیِ مارکس در زیست اش را که برای گشودن آینده و به امید تغییر خلق کرده بود را به مفاهیم بازنمایانه تبدیل کرد که طبیعتاً این کار نیازمندِ مترجمی قوی است که بتواند ترجمه و تفکر را به هم پیوند دهد. درنتیجه در این فرآیند، ضمن تبدیل شدنِ مارکس به کالای زینتی در نظام طبقاتیِ استاد / شاگردی، جایگاه مراد / مریدی اساتیدِ دانا نیز بازتولید میشود. در این شرایط است که مارکسیسم و چپ نو به مثابۀ چارچوبی مفهومی متولد میشوند تا ضعف تئوریک حاکم بر فضای فکری ایران را از طریق به کارگیری و انداختن مفاهیمِ استعلایی مارکسیستی بر روی پدیده های اجتماعی و انسانیِ تکین و منحصر به فرد برطرف کنند 🗞
🖍ميثم قهرمان
🔖٢٨٠٠ كلمه
⏰زمان مطالعه: ١٩ دقيقه
📌 متن کامل را در صفحه ١٠ و ١١روزنامه سازندگی مورخه ٢٤ اسفند ١٣٩٦ مطالعه کنيد
💠
@goftemaannhh