گفتمان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


صفحات فلسفه، الهيات، جامعه شناسي و علوم سياسي روزنامه سازندگي
دبير:
حامدزارع
همكاران:
مریم کامیاب
ميثم قهرمان
حبيب الله آرين
پرديس سياسي

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


📰به نظر من تعبیر دکتر سروش از سوتفاهم ناشی از عدم تلاش همدلانه برای فهم دکتر داوری و یک جور قضاوت عجولانه و زود نسبت به موضع دکتر داوری در فلسفه اسلامی است. تا آن جا که من می دانم دکتر داوری هیچ گاه از ایده علوم انسانی اسلامی و علوم جدید دینی دفاع نکرده است و بقیه مطالب دکتر سروش هم در مور این که دکتر داوری را نورچشم نظام و فیلسوف حکومتی و توجیه گر استبداد دانسته اند، همان طور که در نامه اولم یعنی رهبری تمدنی یا رهبری سیاسی هم گفتم به هیچ وجه محلی از اعراب ندارد و به اعتقاد من دکتر داوری یکی از رادیکال ترین چهره های ما هستند. هیچ نکته ای در جمهوری اسلامی وجود ندارد، هیچ مفهوم ساختی و برساخت مفهومی در قدرت سیاسی در ایران وجود نداشته است که دکتر داوری به نحو بسیار رادیکال آن را نقد نکرده باشد. این نکاتی بود که من در نامه اول هم به دکتر سروش حدود 4 تا 5 سال پیش بیان کردم و تعجب می کنم که دکتر سروش به هیچ وجه به آن نکات توجه نداشتند و مجددا آن بحث ها را نادیده گرفتند و خود را بی نیاز از این دانستند که به نکاتی که من ذکر کردم التفاتی داشته باشند یا حداقل پاسخ بدهند 🗞


‏‎🖍بيژن عبدالكريمي
‏‎🔖١١٠٠ كلمه
‏‎⏰ زمان مطالعه: ١٠ دقيقه

‏‎📌 متن کامل را در صفحه ١٠ و ١١ روزنامه سازندگی مورخه ٢٦ اسفند ١٣٩٦ مطالعه کنيد
💠@goftemaann


🔺شنبه 26 اسفند 1396


📰بی تردید وجود استاد دانا با رویکرد بازنمایانه دو روی یک سکه اند. در رویکرد بازنمایانه جهان را میتوان بر اساسِ مفاهیمِ بدیهی شده توصیف کرد. در این حالت اساتیدی که به طور دقیقتری به این مفاهیم توصیفی و تبیینی و ترجمه های دقیق آنها آشنااند به سانِ تبیین کنندگان و توصیف کنندگانِ خوبِ اوضاع ما را به وضعیتِ جهان و خودمان آگاه میکنند. در این حالت است که استاد دانا به مثابۀ مراد و دانشجوی خوب و نمونه به مثابۀ مرید معنا پیدا میکنند. در چنین حالتی، مارکس را میتوان در قالب مارکسیسم به مثابۀ کالایی لوکس در فروشگاهی مدرن نظیر مؤسسۀ پرسش تدریس و عرضه کرد و به بیان بهتر فروخت و برای اینکه دم از متفاوت بودنِ پرسش و کلژدوفرانس بودن آن بزنیم گهگاهی سیگاری نیز در کلاس دود کنیم. درنتیجه برای چنین تجارتی باید مفاهیمی که مارکس در زندگی اش خلق کرده تا به سببِ آنها تغییری در روند زندگی و تجربۀ خود و دیگران ایجاد کند (بنابراین مفاهیم مارکس مفاهیمی کارکردی اند و نه استعلایی و بازنمایانه) را به مفاهیمِ توصیفی و تبديل كند.
بر اساس آنچه دربارۀ نظام طبقاتیِ استاد / شاگردی و یا مراد / مریدی گفته شد شاهد تولّد مارکسیسم و علی الخصوص چپ نو در ایرانیم. چپ نو در ایران از مطالعۀ عقلانیتی که در کردارها جاری است (همانند مطالعۀ عقلانیت جاری در کردارهای سرمایه داری توسط مارکس) به سمتِ عقلانیتی رفت که محصول تتبعاتِ فلسفیِ بازنمایانه است که نتیجۀ آن نه تغییر جهان و خود بلکه بیشتر توصیفِ آن است. بر این اساس باید مفاهیمِ کارکردیِ مارکس در زیست اش را که برای گشودن آینده و به امید تغییر خلق کرده بود را به مفاهیم بازنمایانه تبدیل کرد که طبیعتاً این کار نیازمندِ مترجمی قوی است که بتواند ترجمه و تفکر را به هم پیوند دهد. درنتیجه در این فرآیند، ضمن تبدیل شدنِ مارکس به کالای زینتی در نظام طبقاتیِ استاد / شاگردی، جایگاه مراد / مریدی اساتیدِ دانا نیز بازتولید میشود. در این شرایط است که مارکسیسم و چپ نو به مثابۀ چارچوبی مفهومی متولد میشوند تا ضعف تئوریک حاکم بر فضای فکری ایران را از طریق به کارگیری و انداختن مفاهیمِ استعلایی مارکسیستی بر روی پدیده های اجتماعی و انسانیِ تکین و منحصر به فرد برطرف کنند 🗞

🖍ميثم قهرمان
🔖٢٨٠٠ كلمه
⏰زمان مطالعه: ١٩ دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه ١٠ و ١١روزنامه سازندگی مورخه ٢٤ اسفند ١٣٩٦ مطالعه کنيد
💠 @goftemaannhh


🔺پنجشنبه 24 اسفند 1396


📰کتاب «اسلام، علم مسلمانان و فناوری» نخستین بار از سوی انتشارات ورد ویزدم در سال 1386 منتشر شد. این کتاب گفتگوی مفصل سید حسین نصر، استاد مطالعات اسلامی دانشگاه جرج واشنگتن، با مظفر اقبال، اندیشمند پاکستانی، است که درباب علم اسلامی و نگاه مسلمانان به علم و فن آوری است. وجه غالب این گفتگو در این است که این دو اندیشمند مدرنیته را باعث تباهی انسان در دنیای امروز می دانند و هر دو به علم اسلامی توجه خاصی دارند. اما به نظر می رسد اقبال قدری از نگاه های سنتگرایانه نصر فاصله دارد و به سوی مدرنتیه اسلامی و علم اسلامی در جهان امروز می اندیشد. این کتاب گفتگو محور نخستین بار در سال 1390 توسط سید امیرحسین اصغری به فارسی ترجمه و توسط انتشارات اطلاعات منتشر شد. دو سال بعد همین کتاب توسط مهدی کفایی و حسین کرمی دوباره ترجمه و به همت انتشارات علمی و فرهنگی روانه بازار نشر کشور شد. اینک پس از چهار سال چاپ سوم کتاب با ویراستاری مجدد و طرح جلدی جدید از سوی همان انتشارات منتشر شده است. چاپ جدید کتاب «اسلام، علم مسلمانان و فناوری» درست در روزهایی انجام شد که بحث درباره علوم اسلامی و امکان و امتناع آن بالا گرفته است. بحثی که رضا داوری اردکانی در مرکز آن قرار داشته است. کفایی و کرمی در مقدمه خود به این مهم توجه داشته و ضمن مقایسه ای تطبیقی میان آراء داوری و نصر در قبال غرب می نویسند: «نصر نیز همانند رضا داوری در مواجهه با جهان غرب، قائل به جراحی و تفکیک نیست. سید حسین نصر می گوید من جزو کسانی‌ام که اصلا عقیده ندارند تمدن اسلامی می‌تواند قسمتی از تکنولوژی غربی را که خوب پنداشته می‌شود، انتخاب و ادعا کند که کاملا بی‌ضرر است و سپس قسمت‌های دیگر را رد کند. هر صورتی از تکنولوژی مدرن که اتخاذ شود، حتی اگر در سطح خاصی مثبت باشد، با خود آثار منفی خواهد آورد، اگرچه می‌توان برای کاهش این تاثیرات عاقلانه عمل کرد. اینکه گزینش از تمدن غرب امکان‌ناپذیر است، سخنی نیست که فقط نصر آن را بیان کرده باشد. غرب‌شناسی احمد فردید و رضا داوری هم‌ چنین مدعایی را مطرح می‌کند. اما آنچه نصر را در این زمینه تا حدی از فردید و داوری جدا و به روشنفکران دینی نزدیک می‌کند، همین ایده است که می‌توان برای کاهش از تاثیرات منفی اخذ تکنولوژی مدرن، عاقلانه عمل کرد. مترجمان کتاب معتقدند آنچه نصر را از روشنفکران دینی دور و به فردید و داوری نزدیک می‌کند، این نکته است که صورت‌های تکنولوژی مدرن از سوی جوامع اسلامی، از سر اجبار و ضرورت اتخاذ می‌شوند نه با شوق و رغبت. چه اینکه نصر می‌گوید: «ابعاد مشخصی از تکنولوژی غربی وجود دارد که دولت‌های مسلمان قصد اخذ آنها را دارند... آرزو داشتم که اوضاع چنین نمی‌بود، ولی شرایط حاضر اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین حداقل باید برای فراهم آوردن نقد تکنولوژی مدرن و کاهش تاثیر منفی‌اش تا حد ممکن تلاش کرد.» استقبال مخاطبان از کتاب «اسلام، علم مسلمانان و فناوری» نشان می دهد علاوه بر محبوبیتی که نصر در میان اقشار فرهیخته کشور دارد، رویکرد سنت گرایانه به مسائل اسلامی نیز دارای اعتبار است.🗞


🖍مریم کامیاب
🔖 1700 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 10 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 23 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺چهارشنبه 23 اسفند 1396


📰عمل فهم، رخدادی تولیدی است که حاصل امتزاج دو افق است: افق مفسر که مشحون از پیش داوری ها است و افق متن که امری تاریخی است. پس تلقی فهم به مثابۀ صرفِ بازسازیِ قصد مولف ریشه در نادیده گرفتن تاریخ مندی انسان دارد. گادامر نمی پذیرد که بتوان از افق معنایی خود خارج شد و به درک تام و تمام افق مؤلف دست یافت. در حقیقت، افق مفسر و افق متن هر دو اموری تاریخی هستند که در امتزاج افقها در هم می آمیزند و فهم حاصل از این فرایند نیز خود امری تاریخی است. در اینجا اشاره به یک نکته ضروری است و آن این که گادامر با تولیدی خواندنِ فهم و پیوند زدن آن با محتوا و حقیقت، بر آن نیست تا فهم بازتولیدی را که با مراد و مقصود مؤلف مرتبط است انکار کند. سخن گادامر این است که ما در خوانش متن اولاً و بالذات به دنبال فهم حقیقت و محتوایی هستیم که متن در صدد بیان آن است؛ یعنی کوشش اولیه و اصيل ما این است که با متن بر سر موضوع مشترک به توافق و تفاهم برسیم. اما اگر با وجود همه کوشش هایمان چنین توافقی ممکن نشد، یعنی نتوانستیم متن را به مثابه حقیقت و در چارچوب ظرف دلایل منطقی خودمان فهم کنیم، آنگاه مسیر تحقیق و پژوهش را تغییر می دهیم و این بار کوشش می کنیم متن را نه به مثابه حقیقت، بلکه به عنوان نظر و عقیده شخص دیگر بفهمیم. پس خوانش متن برای دستیابی به مراد و مقصود مؤلف و پدید آورندۀ اثر، تنها هنگامی صورت می گیرد که ما از وظیفه اولیۀ خود (توافق بر سر موضوع مشترک) نا امید شویم. از این رو گادامر معتقد است که فهم یک متن با هدف بازتولید نیت مؤلف آن، رهیافتی فرعی و ثانوی است که در آن با تعلیق ارتباط بنیادی متن با محتوا و حقیقت آنچه می گوید، به بازسازی و بازتولید نیت مؤلف بسنده می شود.🗞


🖍میثم قهرمان
🔖 2800 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 19 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 22 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺سه‌شنبه 22 اسفند 1396


📰اساساً ما هنوز پژوهش در سنت خویش را جدی نگرفته ایم، ما با فقر پژوهش، فقر منابع . . . رو به روییم. مگر اندیشمندان ما چند کتاب دربارۀ ابن رشد، ابن سینا یا فارابی نوشته اند؟ ترجمه را عرض نمی کنم. در حالی که روشنفکران عرب فزون بر مجلات مختلف فلسفی و مجلۀ ابن رشد دانشگاه هلند، فصل نامۀ ارزشمند منبر ابن رشد را هر فصل به شکل مرتب در مراکش منتشر کرده اند که نسبت به سایر مجلات بیشترین مقالات را دربارۀ ابن رشد داراست. ما چند ماهنامه فلسفی به شکل عام داریم؟ خاصِ ابن سینا یا فارابی بماند. ما اساساً هنوز بطور جدی به مرحلۀ پرسش از خویش نرسیده ایم و شاید هم چنین نیازی از سوی روشنفکران بسیاری در این مرز و بوم به طور جدی احساس نشده است. پس چگونه می توانیم خود و سنت خویش را نقد کنیم؟! واقعیت تلخی است اما به قول مولانا: این حدیث تلخ می گویم ترا/ تا ز تلخی ها فرو شویم ترا. بنده با نظریۀ ایران شهری میانۀ خوبی ندارم شاید به این سبب که هنوز نتوانسته ام بسیاری از عناصر اساسی آن را بشناسم یا احساس کرده ام رنگ و بوی ناسیونالیستی می دهد و با «ما چقدر خوبیم» همراه است. امیدوارم اشتباه کرده باشم. ایشان از من و شما بهتر می دانند که قضایای علمی شوخی بردار نیست. اما بنده چون احترام شایانی برای استاد قائلم، مایل نیستم سخنی جز تکرار سخن شان به ایشان بگویم تا مبادا رنجیده خاطر شوند؛ از این رو جملۀ خود ایشان را که در پاسخ به منتقدین شان (چهارم اردیبهشت 93) فرموده بودند، تکرار می کنم: «نقد دقیق مورد قبول است. بحث های فله ای راه به جایی نمی برد.»🗞


🖍سید محمد آل مهدی
🔖 1900 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 13 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 21 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺دوشنبه 21 اسفند 1396


📰در اتفاقاتی که در ماه های اخیر افتاد خیلی ها این حرف را زدند و به طور کلی در ایران تئوریسین های اصلاحات چندین بار این احتمال را مطرح کرده‌اند. به نظر من باید برای این ادعا یک مطالعه تطبیقی درست انجام شود. و حداقل در محیط آکادمیک برای انتقاد سیاسی از تعبیر فاشیسم استفاده نکنیم. در مورد امکان فاشیسم در ایران باید به شرایط و ویژگی هایی که برشمردم نگاه کنیم. آیا در ایران یک دموکراسی پویا به شکلی که احزاب بتوانند از پایین شکل بگیرند وجود دارد؟ آیا ما در ایران یک جریان چپ نیرومند داریم که با حاکمیت ستیز داشته باشد و دیگر این که وضعیت ما از لحاظ بحران های اجتماعی و رادیکالیسم احتمای به چه شکل است؟ آیا نومیدی به حدی رسیده که به این نتیجه برسیم که راه حل بریدن از وضعیت لیبرال و روی آوردن به ایدئولوژی رادیکال است و دیگر این که وضعیت تاریخی و آن چه در پشت سر و پیش روی کشور ما بوده است چیست. جمع بندی من در ایران این است که شرایط ایران را طوری نمی بینم که از پایین بخواهد جنبش فاشیستی شکل بگیرد که حتی تا حدی شبیه جنبش های فاشیستی کلاسیک باشد اما آن چه شاید ما در ایران شاهدش هستیم این است که به نوعی بستر فاشیسم را می‌تواند داشته باشد. ما دچار یک رادیکالیسم آماده خشونت هستیم. این به دلیل بحران هایی است که گسترده تر شده و زمینه را ایجاد می کند برای این‌که در آینده و در پی بی ثباتی ها ایدئولوژی رادیکالی شکل بگیرد و به دنبال یارکشی باشد. همه چیز در رادیکالیسمی است که در جامعه وجود دارد و همین طور نا امیدی از جریان های اصلاح طلبی که وجود دارد. باید توجه داشت که در ایران، سازماندهی چپ یا حزب چپ وجود ندارد و بسیاری از رادیکالیسم احتمالی اصلا می‌تواند به جانب چپ میل کند. مگر این‌که از میان آشفتگی‌ها جریان مثلاً عوامفریب گسترده‌ای شکل بگیرد که بتواند چپ و راست را با خود همراه کند. با این اوصاف، باید عقلا فکر کنند که چطور می شود از انباشت رادیکالیسم جلوگیری کرد. من مخالف اینم که هرجا حرفی ملی گرایانه زده می شود یا به یکی از المان های فرهنگ ایران اشاره می شود سریع بگوییم فاشیسم است.🗞


🖍مهدی تدینی
🔖 1600 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 10 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 20 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺یکشنبه 20 اسفند 1396


📰 آيا براستي ما در آستانة ظهور يك دوران جديد تاريخي بسر مي‏بريم؟ بي‏ترديد انديشيدن به اين پرسش بر عهدة هر كسي است كه مي‏كوشد آگاهانه زيست كند، و انديشمندان جامعة ايراني نيز نمي‏توانند نسبت به اين پرسش بي‏تفاوت باشند. به تَبَع تقدير دو قرن اخير ما، جريان فكري پست‏مدرنيسم و آموزه‏هاي آن، هم‏چون خيلي از فلسفه‏ها و ايدئولوژي‏هاي ديگر، كم و بيش وارد جامعة ما نيز شد و امواج آن ما را هم تحت‏الشعاع خود قرار دارد؛ و باز مثل هميشه ما اين مجموعة فكري را نيز مثله كرده و اجزا قطعه قطعه شدة آن را با توجه به شرايط، سليقه، مواضع و جهت‏گيري‏هاي خود مورد بهره‏برداري قرار داديم. به عبارت ساده‏تر، با پست‏مدرنيسم نيز، هم‏چون مدرنيسم و ساير جريانات حاصل از آن مواجهه‏اي سياسي و ايدئولوژيك به عمل آورديم. جهت‏گيري‏هاي نقادانة پست‏مدرنيسم نسبت به مدرنيسم و ويژگي‏هاي مركزگريز و محورستيز آن سبب شد تا جريانات محافظه‏كار در ديار ما بكوشند تا از اين آموزه‏ها در جهت نفي تمدن و فرهنگ غرب، و با سوداي اثبات هويت خويش، بهره‏برداي كنند. هم‎زمان با اين نحوه استفادة محافظه‏كارانه، جريانات گوناگون روشنفكري نيز مي‏كوشند تا با دست‏گذاشتن بر انديشه‏هاي مرجعيت‏ستيزانه و جنبه‏هاي كثرت‏گرايانه پست‏مدرنيسم به نوعي مقاومت در برابر ارزش‏هاي اقتدارگرايانه و كثرت‏ستيزانة محافظه‏كاران بپردازند. اين نقش و كاركرد دوگانة آموزه‏هاي پست‏مدرنيستي در ايران و عدم توجه به نتايج و پيامدهاي اصول و مباني اين آموزه‏ها سبب شد تا ضرورت فهم اصول و مباني پست‏مدرنيسم و تأثير بازتاب‏هاي انديشه‏هاي آن در ايران بيشتر احساس شود. صرف‏نظر از آن كه ديدگاه‏هاي پست‏مدرنيستي، در ميان ما ايرانيان، آگاهانه يا ناآگاهانه، البته بدون سير در اصول و مباني آن، تا حدود زيادي رواج يافته است و صرف‏نظر از اين كه مي‏توان پاره‏اي از هم‏سويي‏ها را ميان گرايشات پست‏مدرنيستي با آرا و انديشه‏هاي پاره‏اي از اهل قلم اين ديار يافت، ليكن شايد بتوان گفت كه تا زمان حاضر، لااقل در ميان چهره‏هاي شناخته شده، تنها كسي كه در ايران اصول و مباني پست‏مدرنيسم را به نحوي كاملاً آگاهانه و با توجه به مباني وجودشناختي و معرفت‏شناختي آن، مي‏پذيرد، جناب دكتر داريوش شايگان است. 🗞


🖍بیژن عبدالکریمی
🔖 500 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 4 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 19 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺شنبه 19 اسفند 1396


📰غر زدن های بازنمایانه و مفهومی را به کرّات از سوی روشنفکران چپ و البته غیر چپ داخلی شنیده ایم و با آن ها آشناایم. هنگامی که داعش را «جنایی شدن سیاست» می فهمند و یا زمانی که معیار کنش گری سیاسی و فهم، مخاطبِ آثار شوئنبرگ، موتزارت و بتهوون بودن، می شود و بدین ترتیب، موسیقی آن ها را در مقابل موسیقی پاشایی قرار می دهند؛ گویی که آفرینش گری و تولید حوزۀ استعلایی دارد و بازنمایانه است و این حوزۀ استعلایی نیز آثار شوئنبرگ، موتزارت و بتهوون است و اگر شما مخاطب موسیقی پاشایی بودید حتماٌ از حوزۀ تولید و کنش گری سیاسی دورید و نمی فهمید و به تبع این عدم فهم مستحق آنید که بر سر شما غُر زده شود. در حالی که دقیقاً برعکسِ رویکرد بازنمایانۀ این اساتید، مواجهه با رخداد و تولیدِ امر نو در موسیقی معاصر در برابر «در دسترس پذیری تجربه» در موسیقی کلاسیک قرار می گیرد که مانع تولید امر نو در موسیقی است. به عبارت دیگر، در دسترس پذیری تصاویر و کلامِ موسیقی کلاسیک و تصنیف در مقابل موسیقی ای قرار می گیرد که هر یک از عناصر و تصاویر سازی هایش یک رویداد منحصر به فرد و خُرد است و به همین دلیل تشخیص شان نیز برای مخاطبانشان دشوارتر است اما درست به دلیل همین دشواری تشخیص است که به تعبیر فوکو، از انرژی به مراتب بیشتری برای تغییر و تولید برخورداراند. بنابراین، از منظر آفرینش و خلق کردنِ امر نو، راه مقابله با سرمایه داری را می توان رادیکالیزه کردن «تولید برای تولید» دانست. یعنی پیشی گرفتن از سرمایه داری در تولید و آفرینش گری و رفتن سمت تبارشناسیِ بدیهیاتی که برای سرمایه داری حوزه ای غیر قابل تبارشناسی است؛ بدیهیاتی نظیر اصل «سرمایه». به عبارت دیگر، نقد شیوه هایي که سرمایه داری به وسیلۀ آن ها جریان های زندگي را اداره و مهندسي مي کند. درنتیجه از این منظر، چشم انداز کمونیستي ای که مارکس و انگلس از آن دم مي زنند عبارت است از اشتغال مدام با همین جریان ها، سیلان ها و محدودیت های نظام سرمایه داری تا نیل به تفوق و چیرگي بر آن ها و درنهایت، هدایتِ مدام رفتار دیگران از منظر تولیدی هر روزه و خلاقانه.🗞


🖍میثم قهرمان
🔖 2400 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 17 دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 17 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann


🔺پنجشنبه 17 اسفند 1396


📰حسین بشیریه از چه چیز در کتاب احیای علوم سیاسی فاصله می گیرد؟ در حال حاضر یکی از درس های مهم علوم سیاسی همین بحث های نظری و فلسفی است. همه دانشجویان خوب علوم سیاسی چه در پایان نامه هایشان، چه در یادداشت ها و مقاله-هایشان مرتب از زوایای مختلف در حال تحلیل هستند، یکبار وبر در میان است، یکبار پارسونز، یکبار فوکو و یکبار هابرماس یا دورکیم. از هر حادثه سیاسی در ایران ده ها و ده ها تحلیل بیرون می آید. اما دانشجوی علوم سیاسی به هیچ سوال موجود کشور واقعا نمی تواند پاسخ بدهد. او برای بیان دردها زبان گویایی دارد اما برای درمان دردی هیچ در کیسه اش نیست. جامعه دچار فوران کلام های بی مصرف است. خسته از مفاهیمی است که معلوم نیست به چه دردی می خورند، پر از درد و تلمباری از بحران ها و بن-بست های حیرت انگیز است، ولی هیچ کس هیچ راهی نمی تواند نشان دهد. حتما در جمع دوستان یا جمع های خانوادگی پیش آمده که شما از همه بهتر می توانید بگویید که چرا چنین شد، بعد می گویند خوب حالا چه کنیم؟ در این جاست که دانشجوی سیاست با بقال و قصاب فرقی نمی کند. حتی بعضی وقت ها آن بقال و قصاب از دانشجو بهتر بلد است بگوید چه کار باید کرد. بشیریه احساس می کند این جامعه نیازمند اذهانی است که بتوانند قضاوت کنند، داوری کنند، به راه حل ها بیاندیشند، بتوانند مساله ای را در واقع حل کنند. کتاب احیای علوم سیاسی منزلگاه نخستینی است که بشیریه برای خروج از فهم پوزیتویستی و اثباتی از امر سیاسی برداشته اند. به نظر من او روی نکته بسیار مهمی انگشت گذاشته است. ما دانشجویان علوم سیاسی باید بتوانیم درباره آن چه آن را بن بست می بینیم، سخن بگوییم و راهی باز کنیم، درمانی در کیسه داشته باشیم و مضمون کتاب بشیریه همین است. اما می خواهم نشان دهم این کتاب هنوز آغاز راه است و برای مقصودی که در پی آن است هنوز کفایت لازم را ندارد هنوز قادر نیست حفره ای که نشان می دهد را پر کند. 🗞


🖍محمدجواد غلامرضا‌کاشی
🔖 2200 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 17دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 16 اسفند 1396 مطالعه کنید
💠 @goftemaann


🔺چهار‌شنبه 16 اسفند 1396


📰در میان خردمندان نابغه و وزیران هوشمند و تکنیکی اندیش خواجه نظام الملک جایگاه ویژه ای دارد. خواجه با زیرکی توانست حاکمان زمانه اش را تسلیم حکومت مندی ایران سازد و کتابی بنویسد که به لحاظ عقلانیت سیاسی در جهان اسلام بی نظیر است. در این رساله که به زبان فارسی نگاشته شده است و به نام های سیرالملوک، سیاست نامه، آیینه شاهی، قوانین حکومت داری معروف شده است. در ادبیات سیاسی، اندیشه سیاسی و علوم سیاسی سیاست نامه خواجه نظام الملک تدریس می‏گردد و جز متون کلاسیک و دوران ساز است. خواجه نظام الملک در طوس به سال 1018 میلادی متولد شده است و سال آینده هزارمین سال تولد او است. پژوهشگران، اساتید، دانشجویان علوم سیاسی، تاریخ، ادبیات و ایران دوستان باید سال بعد دین خود به خواجه را ادا کنند. بهترین اقدام طراحی و اجرای هزاره خواجه نظام الملک طوسی در ایران است. دانشگاه اربکان، شهرداری قونیه و مجمع نویسندگان ترکیه در 17 و 18 سال 1396 نشست بین المللی خواجه نظام الملک را برگزار خواهند کرد. انتظار می‏رود در ایران به عنوان مرکز ایران بزرگ فرهنگی که در آن خواجه نظام الملک اقدامات خویش را انجام داده است و به زبان فارسی رساله سیاست نامه را نگاشته است هزاره ای باشکوه و بین المللی برگزار گردد. از وزارت علوم، فرهنگ، شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها، پژوهشگاه ها، انجمن ها و همه نهادها و اشخاص که در مورد فرهنگ و اندیشه ایران حساسیت دارند تقاضا دارم و انجام یاری به پیشگاه همه آنها دارم که به نام ایران و برای ایران هزاره خواجه نظام الملک را برگزار کنیم. 🗞


🖍روح الله اسلامی
🔖 850 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 6دقيقه

📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 15 اسفند 1396 مطالعه کنید
💠 @goftemaann


🔺سه‌شنبه 15 اسفند 1396

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

656

obunachilar
Kanal statistikasi