فهم عمومی؛ خطای فقیهان
(پیش درآمدی بر نظریهی «امکان خطای معرفتی فقیه»)
#محمدموسویعقیقی
اصفهان یک شهر به شدت مذهبی و دارای سنتهای قدیمی است. در این مدتی که زندگی را به اصفهان آوردهام چندین نمونه را شاهد بودهام. مردان مذهبی و ملتزم به احکام فقهی آمران و ناهیان به کسانیاند که مسائل فقهی را رعایت نمیکنند. البته زنان مذهبیِ ملتزم هم از این قافله عقب نیستند.
چند روز قبل مرد و زنی را در حال توصیههای شرعی به یک پسر و دختر نوجوان دیدم، دختر نوجوان کمی آرایش داشت و دست در دست آن پسر با خنده و شوخی قدم میزدند. زن و مرد اصرار داشتند که شما نامحرم هستید و چنین رفتارهایی سزاوار زندگی در کشور اسلامی نیست، دختر و پسر هم با کمی استرس در مواجهه با چنین افرادی سعی میکردند که توضیح دهند برادر و خواهرند. نحوهی رفتار این دو نوجوان چون برای زن و مرد آمر و ناهی قابل درک نبود از همین رو شباهت ظاهری زیاد آنان را نادیده میگرفتند.
اما مهمتر از همه برای من این بود چرا باید مؤمنان از سویی خود را متولی رفتار دیگران بدانند و از سوی دیگر بخواهند در روابط شخصی دیگران جستجو کنند گویی که ناظر و ناظم پا به این دنیا گذاشتهاند.
دین تنها میتواند توصیه داشته باشد غیر از آن دچار استبداد خواهد شد. به این معنا که آزادی انتخاب انسان را میستاند. مفهوم اجبار و استبداد عرفی است، یعنی عرف میفهمد و تشخیص میدهد که دارد به او ظلم میشود یا برای انجام عملی تحت اجبار قرار گرفته است. به عبارتی اساس تشخیص ظلم یک امر وجدانی است که دین به این مسأله نمیتواند وارد شود. در این مسأله خود افراد جامعه بر اساس وجدان عمومی تصمیم گرفته و تشخیص میدهند که (الف) ظلم است یا خیر. بحث استدلالی پیرامون این موضوع صرفاً اقناعی است نه مرجع تشخیص. فرض کنید وجدان عمومی تشخیص میدهد که حیوانات خانگی مستلزم ظلم به حیوان است، اما شرع به نگهداری حیوانات توصیه میکند. در اینجا فهم عمومی از ظلم است که تقدم دارد زیرا شرع در تعریف ظلم که یک شناخت عرفی دارد قابلیت ورود نداشته و صرفاً مصادیقی را بنا بر نظر پیشوایان دینی بیان میکند.
در خوشبینانهترین حالت دین مجموعهای از باورهای الاهیاتی و خداگونهی شخصی است که شاید بتواند در زیست اجتماعی هم نظر بدهد ولی این لزوماً به معنی آن نیست که نظر دین مقبول یا لازمالاجرا است.
فقیهان به عنوان بزرگترین پیشوایان دینی مردم نیز در طول تاریخ بدون خطا نبودهاند. در فهم دین، «خطای معرفتی از سوی فقها» هم امکانپذیر است و هم بزرگترین آسیب را به دینداری مردم زده است. تکفیرهای بیاساس، نظرهای عجیب و غریب، فتاوای غیرقابل قبول از سوی عرف، ارائه فتاوی غیر لازم در منابع فقهی عمومی و... باعث شده تا اعتبار فقیهان کاسته شود. فقیهی که در این زمان فتوای جواز کامجویی جنسی از دخترشیرخوار را صادر میکند موجب افزونی بیدینی میشود یا دختری که موهایش بیرون است؟!.
💠 انتقاد و پیشنهاد:
@Muosaviaghighi
🌐 فکرک های من|موسوی عقیقی|@fekr_rak
(پیش درآمدی بر نظریهی «امکان خطای معرفتی فقیه»)
#محمدموسویعقیقی
اصفهان یک شهر به شدت مذهبی و دارای سنتهای قدیمی است. در این مدتی که زندگی را به اصفهان آوردهام چندین نمونه را شاهد بودهام. مردان مذهبی و ملتزم به احکام فقهی آمران و ناهیان به کسانیاند که مسائل فقهی را رعایت نمیکنند. البته زنان مذهبیِ ملتزم هم از این قافله عقب نیستند.
چند روز قبل مرد و زنی را در حال توصیههای شرعی به یک پسر و دختر نوجوان دیدم، دختر نوجوان کمی آرایش داشت و دست در دست آن پسر با خنده و شوخی قدم میزدند. زن و مرد اصرار داشتند که شما نامحرم هستید و چنین رفتارهایی سزاوار زندگی در کشور اسلامی نیست، دختر و پسر هم با کمی استرس در مواجهه با چنین افرادی سعی میکردند که توضیح دهند برادر و خواهرند. نحوهی رفتار این دو نوجوان چون برای زن و مرد آمر و ناهی قابل درک نبود از همین رو شباهت ظاهری زیاد آنان را نادیده میگرفتند.
اما مهمتر از همه برای من این بود چرا باید مؤمنان از سویی خود را متولی رفتار دیگران بدانند و از سوی دیگر بخواهند در روابط شخصی دیگران جستجو کنند گویی که ناظر و ناظم پا به این دنیا گذاشتهاند.
دین تنها میتواند توصیه داشته باشد غیر از آن دچار استبداد خواهد شد. به این معنا که آزادی انتخاب انسان را میستاند. مفهوم اجبار و استبداد عرفی است، یعنی عرف میفهمد و تشخیص میدهد که دارد به او ظلم میشود یا برای انجام عملی تحت اجبار قرار گرفته است. به عبارتی اساس تشخیص ظلم یک امر وجدانی است که دین به این مسأله نمیتواند وارد شود. در این مسأله خود افراد جامعه بر اساس وجدان عمومی تصمیم گرفته و تشخیص میدهند که (الف) ظلم است یا خیر. بحث استدلالی پیرامون این موضوع صرفاً اقناعی است نه مرجع تشخیص. فرض کنید وجدان عمومی تشخیص میدهد که حیوانات خانگی مستلزم ظلم به حیوان است، اما شرع به نگهداری حیوانات توصیه میکند. در اینجا فهم عمومی از ظلم است که تقدم دارد زیرا شرع در تعریف ظلم که یک شناخت عرفی دارد قابلیت ورود نداشته و صرفاً مصادیقی را بنا بر نظر پیشوایان دینی بیان میکند.
در خوشبینانهترین حالت دین مجموعهای از باورهای الاهیاتی و خداگونهی شخصی است که شاید بتواند در زیست اجتماعی هم نظر بدهد ولی این لزوماً به معنی آن نیست که نظر دین مقبول یا لازمالاجرا است.
فقیهان به عنوان بزرگترین پیشوایان دینی مردم نیز در طول تاریخ بدون خطا نبودهاند. در فهم دین، «خطای معرفتی از سوی فقها» هم امکانپذیر است و هم بزرگترین آسیب را به دینداری مردم زده است. تکفیرهای بیاساس، نظرهای عجیب و غریب، فتاوای غیرقابل قبول از سوی عرف، ارائه فتاوی غیر لازم در منابع فقهی عمومی و... باعث شده تا اعتبار فقیهان کاسته شود. فقیهی که در این زمان فتوای جواز کامجویی جنسی از دخترشیرخوار را صادر میکند موجب افزونی بیدینی میشود یا دختری که موهایش بیرون است؟!.
💠 انتقاد و پیشنهاد:
@Muosaviaghighi
🌐 فکرک های من|موسوی عقیقی|@fekr_rak