キ𝐑𝐞𝐭𝐫𝐨𝐩𝐡𝐢𝐥𝐞ན


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


𝑊𝐸𝐿𝐶𝑂𝑀𝐸 𝑇𝑂 𝑀𝑌 𝐷𝐴𝐼𝐿𝑌 𝅘𝅥𝅯
𝘓𝘰𝘴𝘵 𝘪𝘯 𝘵𝘪𝘮𝘦ᔢ
𝘭𝘦𝘵 𝘮𝘦 𝘣𝘦 𝘺𝘰𝘶𝘳 𝘱𝘶𝘳𝘱𝘭𝘦𝘮𝘰𝘰𝘯, 𝘮𝘺 𝘥𝘢𝘳𝘬 𝘤𝘩𝘰𝘤𝘰𝘭𝘢𝘵𝘦!
𝐼𝑁𝑇𝑃*𝐸𝑁𝑇𝑃
https://t.me/BiChatBot?start=sc-588830-iQ1jT1v

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


جذاب لعنتی... منو با خودت ببر:"

#Bad_Thinking_Diary


اینا رو میبینم سینگل بودنم بیشتر یادم میاد😂

#Bad_Thinking_Diary


خب... بترکین که انقدر کیوتین:"

#Bad_Thinking_Diary


من فقط گربه میخوام ملعون‌ها


وجه شباهت ما از ریلکس بودن در مقابل خفاش🙂🚶🏻‍♀


خودایاااا
چ خوبه
هیچ وقت یادم نمیره چند سال پیش ی خفاش بود هرشب میومد پشت پنجره اتاقم بعد ی روز تصمیم گرفتم دیگ امشب پنجررو باز کنم و باهاش ارتباط برقرار کنم
از همون شب دیگ نیومد😕💔
و دیگ هیچ وقت ندیدمش اصلا
.
.
من خفاش میخوام:'(


اخرم صورتش مث ادم نیوفتاد🚶🏻‍♀ولی دهنش تا منو دید باز کرد🙂😂


صلوات ختم کنید🙂✨


راز بقا، با زهرا.


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
بالای بخاری و دست درازی این فیلم تهیه شد🚶🏻‍♀😂


من نمیفهمم چرا باید فعالیتم تو این دیلی، حضور حیوانات در اتاقم رو نشون بدم🙂🚶🏻‍♀یه بار هم سکس مورچه گذاشته بودم و الان هم حضور خفاش🦇
ولی سعی میکنم یه پارت سناریو بنویسم🙂


منطق داداشم:" آره خب، زهرا انقدر فیلم خوناشام دیده دیگه ترسی از خفاشا نداره و اوکیه."🙂


واقعا خفاش تو اتاقشه🙂🔪🦇


از گناهانم توبه میکنم بابت بی‌خوابی امشبم من آسوده نخواهم بود🚶🏻‍♀🙂


خفاش اومده تو اتاقم، در واقع خانواده منتقل دادنش اتاقم🙂🚶🏻‍♀
قصد خروج نداره، ولی ظرفیت اتاقم یه نفره.
خلقم تنگه، داداشم رو مخمه که میگه چرا ریلکسی🙂چیکار کنم، بالا پایین بپرم.🚶🏻‍♀🕳


من که حالم بده. ولی اگه شمام مریضین و میخواستین ببینینش، تو این چنل سرچ کنین میاره:"
@Boy_Loves
#BananaFish




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
احتمالا دیوونم که میخوام ببینمش🙂
#BananaFish


اولین انیمه‌ای که میخوام تو تابستون ببینم
" بنانافیش" عه... یعنی رسما قراره گور خودم رو بکنم همین اول کاری😂🤌🏻🔪


یک دفعه با به یادآوردن چیزی خم شد و از داخل کشوی کنار تخت گردنبند نقره‌ای قلبی‌شکلی رو بیرون آورد. گردنبند کوچیکی که یک طرف اون " پرپل مون " و طرف دیگه " دارک چاکلت " با حروف لاتین و خیلی ریز حکاکی شده بود.

از زنجیر بلند گردنبند گرفت و اون رو جلوی چشم‌های بسته کوک تکون داد.
" میبینی کوک؟ برای تو گرفتمش... روش هم اسمامون رو دادم نوشن."

طرفی که " پرپل مون " نوشته شده بود رو سمت لب‌هاش برد و نرم بوسیدش.
" تازه یه چیز جالب دیگه هم داره، ببین."
گفت و با کشیدن دو طرف گردنبند، گردنبند تیک صدا داد و درش باز شد.
" دیدی؟ باز میشه... بعد میتونی داخلش عکس دوتامون رو بذاری... قشنگ نیست؟"

چه مکالمه دلگیر و بیهوده‌ای وقتی خودش با ذوق حرف میزد و کوک در کمال بی‌خبری تو خواب عمیقی فرو رفته بود. مائوسانه سرش رو پایین انداخت، و زنجیر گردنبند رو به بازی گرفت... .

#Love_me_again
#Review_memories

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

586

obunachilar
Kanal statistikasi