سفرنامه های قاسم حلاجیان و دوستان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


کانالی برای عاشقان سفر
برای بهتر دیدن

وقتی همه سرگرم تجارت بودند، من به تماشای یک سنگ رفته بودم. من به صدای خواهرم آب گوش سپردم و پای صحبت برادرم درخت نشستم. من دیدن را آموختم و راز زیبایی را لمس کردم ..

بوبن🍎

@chehel_salegi
@GHASEMHALAJIAN

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🌿" نادره " توی گواتمالا چیکار میکنه ؟

سه سال قبل یکی از همکاران خوبم بعد از سفرم به یکی از کشورهای آسیایی ؛ گمانه ای رو مطرح کرد که کمی بفکر فرو رفتم : تو برای " فرار " از وضع موجود ؛ اینقدر میری " سفر " ! 🙄

چن روزی خیلی بهش فکر کردم . بعدا هم گاهی ذهنمو مشغول کرد . تا اینکه رفتم چین { سفرنامه اش رو بزودی براتون میفرستم در اینجا } . توی شانگهای و پکن ؛ دلیلی برای " فرار " پیدا نکردم. اما پیش خودم فکر کردم حتی اگه چیزی باشه برای فرار ؛ این سفرهای کوتاه ؛ کمک میکنه برای شروع دوباره ی آشتی با درونم . با خودم .

زندگی " نادره " ی 70 ساله که ملیکا رو چن وقتیه " پناه " داده به عنوان کار داوطلبانه ؛ مجدد من رو برد به همون سوال . " نادره " داره برای همیشه در روستایی در اونطرف آبها و کوهها زندگی میکنه . اون چطوری و چرا داره این سبک از زندگی رو انتخاب میکنه ؟

اگه سفر سه تا ده روزه ی من به " فرار " تعبیر میشه ؛ زندگی دایمی امثال نادره ؛ اون دور دورها ؛ به چی تعبیر میشه ؟

حلاجیان 🍎

کانال سفرنامه ی من :
👇🏻
@safar_chehelsalegi


از نامه‌ های عاشقانه ي من
از نامه ‌های عاشقانه ي تو 
بهار شکل می‌ گیرد


#نزار_قبانی

#رامسر #جواهرده #جیردشتان
اردیبهشت ۹۹
Photo by mahsa vahedi

@safar_chehelsalegi


گزارش خانم " الیزابت " از روسیه و از اعضای کانال چلسالگی که زبانشناسی میخونن :


و حالا باید شلوغی ترین زمان توریسم بود🙃 4 میلیون توریست نیستند 😌اولین شبهای روشن نا هیچ توریست از زمان جنگ جهانی دوم میشویم

@safar_chehelsalegi


براتون سوال شده بود اینجا کجاست و تا کی هستین. اینجا مزرعه یکی از دوستان مونه تو استان فارس.
یه مزرعه دور افتاده و قشنگ با درختان گردو، زردآلو، انار، سیب، آلو و بَنه(پسته وحشی)، با
منظره کوه برف گرفته بُل، با درختان بید زیاد کنار آبگیر زیبا با صدای انواع پرنده‌ها و گهگاهی قورباغه‌ها و شب‌ها پر از ستاره و آتیش بازی و ساز
چون قراره مدتی اینجا بمونیم، یه سری کارها باید انجام می‌دادیم، که البته هماهنگ شده ست اجازه داریم.مثلا کاشتن انواع سبزیجات، درختکاری،تمیز کردن و درست کردن فضای کمپ و سایه بوم و دستشویی و حموم صحرایی، جایی برای شستن ظروف، فضای آتیش و دورهمی و حتی ساخت یه پل کوچیک چوبی گِلی که راحت در رفت و آمد باشیم .

خلاصه اطراف خودمون رو زیبا و قابل استفاده کردیم و هنوزم یه سری کارها مونده که کم‌کم و خوش خوشان انجام میدیم و همچنان زندگی ما ادامه داره و برای زنده بودن هر کاری که صلاح باشه رو انجام میدیم

alimona از صفحه ی

لینک مرتبط : https://t.me/safar_chehelsalegi/1177

@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون، یکی شدن (۴۰)


مردم بالا دست، چه صفايي دارند !
بي گمان پاي چپرهاشان جا پاي خداست .

سهراب سپهری

این دیوارهای چوبی با سیم خاردار که بزودی با بلوکهای سیمانی جایگزین میشن ، همه ی اعتبار و امنیت دلهای صاحبانشون بود .

بی ترس ، میخوابیدن . بدون واهمه ، کوچ میکردن به رامسر .... حالا باید دوربین بذاری و بازم بترسی.

@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون، یکی شدن (۳۹)


ناودونايي كه باغچه ميشن !

در ادامه رستنهاي عجيب در رامسر ، باغچه زيباي سقف خونه ی پدری . دست گلها به ابرا میرسه انگار !

مطلب و عکس از خانم معصومه فتوکیان

@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۸)

قاصدک ...
ابرهای همه عالم
شب و روز
در دلم ‌‌‌‌...

شعر و عکس : احسان قاسمی

عکسی که من با گوشی از قاصدک دست شریعه جان گرفتم رو جناب قاسمی از خود قاصدک گرفتن . بسی زیبا و پیچ در پیچ و لطیف و بدیع

لینک مرتبط :https://t.me/safar_chehelsalegi/1211

@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون یکی شدن (۳۷)


از خویش به درآمدم
چنان شکوفه که از شاخِ درخت!

ابوالحسن خرقانی

یه کاسه شکوفه ی بهار نارنج از باغ " حاج حسین فتوکیان " که صبح ها بوی عجیبی رو به جان و دل آدم تزریق میکنه .


@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون یکی شدن (۳۶)

آرومم ...حس یک برکه ی کوچیک رو دارم که دلش برای نفس کشیدن ، تنگه .دلش پروانه میخواد .یه سنجاقک که پابند کنه دلش رو! آرومم ...
مثل یه سنجاقک که دلش بند یه رود خیلی دوره

عکس :نزدیک ساحل ۲۰ متری #رامسر

@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۵)


دلم می‌خواهد زنی باشم که‌ زندگی در تمام لحظه‌های سینوسی و ناپایدار زندگی را بلد است. دوست دارم اهلیِ زندگی باشم؛ همان‌که زندگی‌کردن را بلد است و حتی برای پذیرش غم و شادی‌های کوتاه و دل‌پسند اشتیاق دارد.

فاطمه بهروز فخر

عکسی که دخمل جان از همخوانی رنگ کتونیش با شقایقهای یکروزه ی کنار ساحل #رامسر گرفتن . با این تفاوت که رنگ کتونی و خود کتونی بزودی میره به " فراموشی " اما شقایق های وحشی،معنی زندگی رو سالهاس دارن " حلاجی " میکنن .

@safar_chehelsalegi


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
یک تعریف ساده از خوشبختی :


جایی باشی که دلت ، میخوادش !

باهم ببینیم این ۱۲ ثانیه رو و بپریم روی ابرا


@safar_chehelsalegi


جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن(۳۴)

روح من در جهت تازه اشیا جاریست..
سهراب‌سپهری

تجلی این چن کلمه رو توی این سرخسها دیدم . رنگ سبزش ، طور خاصی بود. عطر ناب شکوفه های بهارنارنج به حوالی " هوش و حواسم " رسیده بود . بدجور هم !
چشام ، گیر کرده بودن به رگبرگهای سرخس تازه و سرخس پارساله که تکیه کرده به شونه های بچه اش !
خیلی حرف دارم با این عکس .

@safar_chehelsalegi


🌿جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۳)

سفرهایی ترا در كوچه هاشان خواب می بینند.
ترا در قریه های دور
مرغانی به هم تبریك می گویند

سهراب سپهری

تعدادی از اعضای کانال ، خواستار نمایی از خونه با اون پله های چوبیش شدن.

بفرمایید !
@safar_chehelsalegi


🌿جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۲)

بخش چپ عکس رو دارین ؟ شخم زده شده . منتهی نامنظم .

کار " خوک " هاست با اون دندونهای جلوی بینی شون . به گیلکی میگیم : بیل .

اونا با اینکار هم ریشه ی درختان رو میخورن و هم پیازچه های احتمالی بعضی گونه های علفی رو .

@safar_chehelsalegi


چت بنده و یکی از دوستان " جان "!

الان بعد از ۲۳ سال زندگی توی تهران ، مدتهاست که نیازی به " موندن " در پایتخت ندارم.

تهران ، لطفش رو در مورد من به کمال محقق کرد


كنارِ پير شدن هامون ؛ چن روزى رو زندگى كنیم !
درختى بكاریم روی خاكى كه بزودی ، آرومترين خوابمون رو توی اون خواهیم داشت .

اصلا ماها شايد براى همين كار اومده باشيم !


@safar_chehelsalegi


شما لطف کردین !


با سلام

این عکس شما و حس و حال شما از یاد اوری گلها رو چند وقت پیش تجربه کردم . در بعد ازظهری بهاری که غرق در زیباییهای طبیعت روستایمان بودم ناگهان چشمم به گل زیبایی افتاد که تمام خاطرات کودکی را بیادم آورد .

چه قدر به وجد آمدم و چند تا عکس هم گرفتم واقعا شادمان شدم و با دقت به گل زیبای فیل خیره شده بودم دیدم که دقیقا شبیه فیل خرطوم هم دارد و بار دیگر خدا را شکر کردم بخاطر خلقت زیبایش و اینکه فرصتی دوباره بعد از سی و اندی سال از آن روزها بمن داد تا به خاطرات ده سالگی ام بروم .

ممنونم از شما که با به اشتراک گذاردن مطالب و سفرهایتان ما را هم به دنیای درون و عظمت پرودگار رهنمون میکنید 🙏🌹

یکی از اعضای کانال سفرنامه ها


🌿جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۱)

من می‌رفتم
می‌رفتم تا در پايانِ خودم فرو افتم
ناگهان، تو از بيراهه‌ی لحظه‌ها
ميان دو تاريكی
به من پيوستی...

سهراب سپهری
" سفر به درون " رو دوس دارم . سالهاس که با درخت ، برگ،گل ،دریا، کوه و دشت ، سلفی گرفتم . چه زمانی میتونم با " خودم " هم عکس بگیرم . خودم با خودم .

@safar_chehelsalegi


🌿جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۳۰)

جاده
اگر می‌دانست
تو انتهایش ایستاده‌ای
زودتر تمام می‌شد

محمدامین تیمورزاده


از این کوچه ها توی نقاط روستایی کوهپایه ای ، زیاد داریم . خلوت و زیبا در هر فصل .

خودتی و نوازش نسیم بهاری روی پوست گونه هات . مکثی کوتاه بین سطح پوستت و بوسه ی نسیم

@safar_chehelsalegi


🌿جایی که زمین و آسمون ، یکی شدن (۲۹)


«آن‌قدر دلم گرفت که می‌ديدم در غیاب تو همان کوه و تپه، همان پستی و بلندی‌ها، همان درخت‌ها و جوی‌ها هستند، من هم هستم، ولی تو نیستی.»

جلال آل‌احمد

حوالی جیرکوه ، جواهرده #رامسر

@safar_chehelsalegi

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

493

obunachilar
Kanal statistikasi