#ظهر_عاشورا بود ...
سجاد باهام تماس گرفت گفت کجایی؟
گفتم محله
گفت بیا دانشگاه اصفهان .
رفتم ، خانواده اش رفته بودن داخل مجلس و خودش بیرون نشسته بود .
بهم گفت : " دارم میرم #سوریه "
گفتم خب برو ... این همه آدم میرن و میان .
گفت : " نه ؛ میدونم که برم دیگه برگشتی تو کارم نیست ... "
ماها فکرش رو نمیکردیم اما اون از #ظهر_عاشورا میدونست و #اربعین هم #شهید شد ...
روایت از یکی از رفقای #شهید_سجاد_مرادی 💔
Join→
@shahidsajadmoradi♥️