👁🗨 نگاه تحلیلگران: "
از پیشروی استثناگرایان جلوگیری کنیم..."
👈 عباس موسایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:
✍ هرچند در سال۹۲، هاشمی ردصلاحیت شد؛ اما جایگاه ویژه ایشان در عرصه سیاست ایران، میدان بازی را به نفع جریان میانهرو تغییر داد. میتوان فقدان هاشمی را بهخودیخود، تضعیف کفه انتخابی در نظم سیاسی کشور دانست.
✍ اگر بر اوضاع سیاسی کشور نظری بیفکنیم، میتوان کشور را در یک وضعیت آستانه دید. آستانهای که فراسوی آن، امکانات و ظرفیتهای زیادی برای تضعیف وجه انتخابی نظام سیاسی، توسعهستیزی، تنشزایی، انسداد، انزوا و... قابل رویت است.
✍ علائم هشداردهندهای که در بطن اندیشه یکدستساز قابل درک و رویت است، باید طرفداران منافع ملی را به سیاستورزی هوشمندانه متضمن منافع و مصالح ملی رهنمون سازد.
✍ بهرغم انگیزههای خطرناک وضعیت جدید، به قول آلکسی دوتوکویل، فیلسوف و جامعهشناس بزرگ فرانسوی، نباید از نیکیهای حداقلی وضعیت موجود، به نفع آرمانهای جامعه فاضله خیالین، دست کشید.
✍ دشواریهای زمانه به جای یأسآفرینی، تردیدافکنی و راه بردن به انفعال، بیتفاوتی و حرکت در مسیر مخالف مصالح عمومی، میبایست محرک تصمیم و تدبیر کنشگرانه، مسئولانه و متوقفکننده مخاطرات عدیدهای باشد که کشور با آن روبهروست.
✍ جلوگیری از پیشروی استثناگرایی، امروز وظیفه و رسالت ملی و تاریخی تمام کسانی است که دل در گرو امروز و آینده این مرز و بوم دارند؛ شهروندانی با حقوق ناکامل، زخمخورده، نابرخوردار و... که در مسیر عبور از مخاطرات، هر روز با مانعی مواجه میشوند و در این مسیر ناهموار، به قول ابتهاج، چون میدانند که امید هیچ معجزی زِ مرده نیست، بسان رود که در نشیب دره، سر به سنگ میزند و میرود، رونده و جاریاند.
✍ شهروند خوب، به خاطر وطن، زخمهای شخصی را از یاد میبرد. انسدادآفرینی را میبیند، درک میکند و در آن متوقف نمیشود؛ چه زیبا میگوید امیرمومنان علی(ع): عرَفْتُ آللّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ العَزَائِمِ (خدا را به بَرهم خوردن تصمیمهای محکم و برنامهریزیشده، شناختم!)
✍ بزرگی، سیاست را رقابت مهندسیها میداند. امروز اگر مهندسی ملت (عادیسازان، اصلاحگرایان، تنشزدایان، نابرخورداران و...) بر مهندسی استثناگرایان اندکسالار، امکان غلبه داشته باشد؛ آیا نباید از آن استقبال کرد و بر ظرفیتاش افزود؟
✍ لازم است که عادیسازان و خردگرایان منافعملیمحور، شامل شهروندان، فعالان سیاسی، کاندیداهای ردصلاحیتشده، با درک منطق موقعیت و مختصات شرایط کنونی، با عبور از زخمها، زخمزبانها، مانعآفرینیها و... به راهبردی مشترک و بر اساس منافع و مصالح ملی، به وقت اکنون برسند. شکلدهی و سازماندهی اجماعی ملی برای محافظت از منافعملی، الزام سیاستورزی مبتنی بر مصالحملی است.
✍ اگر به اقتفای توماس اسپریگنز در «فهم نظریههای سیاسی»، شناخت درد را مقدمه درمان بدانیم؛ امروز مقدمه دردهای مزمن کشور، ترجیح منافع و مصالح کشور، ملت ایران، بر منافع شخصی، باندی و جناحی است.
✍ راه عبور از مخاطرات، مشارکت ملی برای تدوین راهبرد عبور از بحران است. این راهبرد، نمیتواند بیالتفات به امکانات و موانع عرصه سیاست در کشور باشد.
✍ بر عادیسازان فرض است که برای عبور کشور از مخاطرات استثناگرایی و یکدستسازی؛
- عوارض و عواقب یکدستسازی را تبیین کنند.
- تندروی برای خروج، مکمل انسداد و محدودیتآفرینی کسانی است که اخراج را در دستور کار قرار دادهاند.
- مدیریت درست اوضاع، نافی پیگیری مطالبات دموکراتیک نیست.
- با محاسبات متعدد میتوان از پیشروی استثناگرایی ممانعت بهعمل آورد.
- اصلاحگرایان باید در موقعیتی قرار بگیرند که درک درستی از اوضاع کسب کنند و قابلیت پیشبینی داشته باشند.
- فهم معانی کنش رقیب و عیانسازی پیامدهای آن.
- راهبران اصلاحات، تصمیماتی واضح، قاطع و چارچوبدار اتخاذ کنند و سازماندهی اصلاحات در منطق جدید را در دستور کار قرار دهند.
@tahkimmelat