ه دار شده بود. حقيقت در برابر چشم بصيرتش روشن گشته بود و يقين کرده بود که خداوند مردمان را براي هدفي بزرگ و متعالي آفريده است؛ آباداني زمين با خيرات و خوبي ها و اموري که براي بشر سودمند هستند و آنان را اصلاح مي کند. اين آباداني زمين، به طور عموم بايد در اطاعت و فرمانبرداري از خداوند، تجلي يابد.
او براي جستن و يافتن الگو و آموزگار خويش، رنج زيادي متحمل نگشت؛ چون اين الگو از همه به او نزديک تر بود و در قلبش از همه محبوب تر. بنابراين به جستجوي آموزه هاي او و عملي ساختن دستوراتش پرداخت ... . آخر چگونه اين چنين نباشد. او که همسر عزيزش و فرستاده خداوند بود. عايشه صديقه از پيامبر شنيده بود: «عالم باش يا متعلم» (1).
بنابراين، در حيات پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - زندگاني خويش را به فراگيري و پس از درگذشت او، به آموزش ديگران متمرکز نمود. او در هر يک از ادوار زندگي خود، از رهبران بارز ميدان فکر و انديشه به شمار مي رفت. و در اوج دعوت اسلامي قرار داشت. تا مي توانست همه توان خود را در راه فراگيري دين، بيان حقايق و آموزش مردم صرف مي نمود.
پيش از آن که به شيوه دعوت ام المؤمنين عايشه بپردازيم، ناگزير بايد مطالبي درباره اخلاق دعوتگران درج کنيم. نخستين خصلتي که انسان دعوتگر بايد داراي آن باشد، اخلاق خوب يا خوش اخلاقي است؛ چون مي توان گفت که دين اسلام در دو موضوع تجلي مي يابد؛ يکم، رابطه خوب با خداوند: يعني عبادت و خلوص نيت به خداوند. دوم، رابطه خوب با مردم: يعني برخورد نيک با بندگان خدا.
کسي که مردم را به سوي دين اسلام فرا مي خواند، مادام که اين دو خصلت در او تجلي نيافته باشند و در تمام زندگي اش به صورت دو شاخص جدانشدني و لاينفک در نيامده باشند، نمي تواند يک دعوتگر واقعي باشد.
__________
(1) - روايت دارمي.
-------------
عايشه صديقه، آن بانوي با ايماني که از زمان کودکي و نوجواني در سايه اطاعت و بندگي خداوند، رشد کرده و باليده بود، شايستگي آن را دارد که از خصلت رابطه خوب با خداوند برخوردار باشد. او به اين طريق، محبوب ترين مخلوق خداوند به شمار مي رفت. هم چنان که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - فرموده بود: «از جمله محبوب ترين مخلوقات خداوند، جواني است کم سن و سال و داراي صورتي زيبا، که جواني و زيبايي خود را به خداوند و طاعت او اختصاص داده است».
عايشه صديقه، در خانه بهترين صحابه: يعني ابوبکر از پله هاي ايمان و عبادت بالا رفت. پس از آن به خانه بهترين انسان: يعني حضرت محمد - صلى الله عليه وآله وسلم - منتقل شد. هيچ گاه لوث کفر و شرک او را آلوده نساخت. ايمانش به خداوند، زلال و شفاف بود و رابطه اش نيز با او مدام عميق، نيرومند و ريشه دار بود.
او همواره به عبادت و شب زنده داري و روزه داري مي پرداخت. پيش از اين گفتيم که او پيوسته روزه مي گرفت. به نماز که مي ايستاد، مدت ها ايستاده مي ماند، مرتب مي گريست و نيايش مي کرد. همه اموالي را که به دستش مي رسيد، صدقه مي نمود. عروه مي گويد: «عايشه را ديدم که هفتاد هزار صدقه مي نمود».
معاويه پسر ابوسفيان، زماني که خليفه بود يک سيني طلا که مشتمل بر يک جوهر به ارزش صدهزار بود، براي عايشه فرستاد. صديقه همه آنها را ميان همسران پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - توزيع نمود. او از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - شنيده بود که خطاب به زنان فرموده بود: «جهادکن الحج»: «جهادتان حج است» (1).
بنابراين به طور تقريبي همه ساله حج مي گزارد. عبادات مداوم عايشه صديقه، دلالت بر رابطه عميق او با خداوند دارد. براي همين پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - او را شاد نموده و به او مژده بهشت داده است:
«انه ليهون علي اني رأي بياض کف عائشه في الجنة».
__________
(1) - اعلام النساء، ج 3، ص 127.
-------------
«از اين که سفيدي کف دست عايشه را در بهشت ديده ام، مرگ بر من آسان شده است» (1).
دومين خصلت، رابطه خوب با مردم است. ام المؤمنين عايشه درست مانند پدر خود، همزيستي و معاشرت شيريني داشت و از روح بزرگوارانه اي برخوردار بود.
نخستين جايي که اين خصلت در آن تجلي يافت، اطاعت از شوهر، عشق ورزيدن به او و اظهار شادماني کردن نزد وي بود. پس از آن اين خصلت در تماس برقرار نمودن با خويشاوندان ظهور يافت. او از هر کسي که نزد وي مي آمد، به گرمي استقبال مي نمود. وظيفه ميزباني را انجام مي داد و فضل هيچ کسي را انکار نمي کرد.
او با وسواس و امانت داري ويژه دعوتگران سخن مي گفت. از اقوام و خويشاوندان شوهرش ستايش مي کرد و به فضل و برتري آنان گواهي مي داد. در مورد فاطمه، دختر هوويش خديجه - رضي الله عنها - که بارها نسبت به او دچار غيرت و حسادت شده بود، مي گفت: «ما رأيت قط افضل من فاطمه غير أبيها».
«هرگز کسي بهتر از فاطمه به جز پدرش نديده ام» (2).
مي بينيم او به فاطمه پس از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم -، در فضيلت و برتري، جايگاه نخ
او براي جستن و يافتن الگو و آموزگار خويش، رنج زيادي متحمل نگشت؛ چون اين الگو از همه به او نزديک تر بود و در قلبش از همه محبوب تر. بنابراين به جستجوي آموزه هاي او و عملي ساختن دستوراتش پرداخت ... . آخر چگونه اين چنين نباشد. او که همسر عزيزش و فرستاده خداوند بود. عايشه صديقه از پيامبر شنيده بود: «عالم باش يا متعلم» (1).
بنابراين، در حيات پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - زندگاني خويش را به فراگيري و پس از درگذشت او، به آموزش ديگران متمرکز نمود. او در هر يک از ادوار زندگي خود، از رهبران بارز ميدان فکر و انديشه به شمار مي رفت. و در اوج دعوت اسلامي قرار داشت. تا مي توانست همه توان خود را در راه فراگيري دين، بيان حقايق و آموزش مردم صرف مي نمود.
پيش از آن که به شيوه دعوت ام المؤمنين عايشه بپردازيم، ناگزير بايد مطالبي درباره اخلاق دعوتگران درج کنيم. نخستين خصلتي که انسان دعوتگر بايد داراي آن باشد، اخلاق خوب يا خوش اخلاقي است؛ چون مي توان گفت که دين اسلام در دو موضوع تجلي مي يابد؛ يکم، رابطه خوب با خداوند: يعني عبادت و خلوص نيت به خداوند. دوم، رابطه خوب با مردم: يعني برخورد نيک با بندگان خدا.
کسي که مردم را به سوي دين اسلام فرا مي خواند، مادام که اين دو خصلت در او تجلي نيافته باشند و در تمام زندگي اش به صورت دو شاخص جدانشدني و لاينفک در نيامده باشند، نمي تواند يک دعوتگر واقعي باشد.
__________
(1) - روايت دارمي.
-------------
عايشه صديقه، آن بانوي با ايماني که از زمان کودکي و نوجواني در سايه اطاعت و بندگي خداوند، رشد کرده و باليده بود، شايستگي آن را دارد که از خصلت رابطه خوب با خداوند برخوردار باشد. او به اين طريق، محبوب ترين مخلوق خداوند به شمار مي رفت. هم چنان که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - فرموده بود: «از جمله محبوب ترين مخلوقات خداوند، جواني است کم سن و سال و داراي صورتي زيبا، که جواني و زيبايي خود را به خداوند و طاعت او اختصاص داده است».
عايشه صديقه، در خانه بهترين صحابه: يعني ابوبکر از پله هاي ايمان و عبادت بالا رفت. پس از آن به خانه بهترين انسان: يعني حضرت محمد - صلى الله عليه وآله وسلم - منتقل شد. هيچ گاه لوث کفر و شرک او را آلوده نساخت. ايمانش به خداوند، زلال و شفاف بود و رابطه اش نيز با او مدام عميق، نيرومند و ريشه دار بود.
او همواره به عبادت و شب زنده داري و روزه داري مي پرداخت. پيش از اين گفتيم که او پيوسته روزه مي گرفت. به نماز که مي ايستاد، مدت ها ايستاده مي ماند، مرتب مي گريست و نيايش مي کرد. همه اموالي را که به دستش مي رسيد، صدقه مي نمود. عروه مي گويد: «عايشه را ديدم که هفتاد هزار صدقه مي نمود».
معاويه پسر ابوسفيان، زماني که خليفه بود يک سيني طلا که مشتمل بر يک جوهر به ارزش صدهزار بود، براي عايشه فرستاد. صديقه همه آنها را ميان همسران پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - توزيع نمود. او از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - شنيده بود که خطاب به زنان فرموده بود: «جهادکن الحج»: «جهادتان حج است» (1).
بنابراين به طور تقريبي همه ساله حج مي گزارد. عبادات مداوم عايشه صديقه، دلالت بر رابطه عميق او با خداوند دارد. براي همين پيامبر خدا - صلى الله عليه وآله وسلم - او را شاد نموده و به او مژده بهشت داده است:
«انه ليهون علي اني رأي بياض کف عائشه في الجنة».
__________
(1) - اعلام النساء، ج 3، ص 127.
-------------
«از اين که سفيدي کف دست عايشه را در بهشت ديده ام، مرگ بر من آسان شده است» (1).
دومين خصلت، رابطه خوب با مردم است. ام المؤمنين عايشه درست مانند پدر خود، همزيستي و معاشرت شيريني داشت و از روح بزرگوارانه اي برخوردار بود.
نخستين جايي که اين خصلت در آن تجلي يافت، اطاعت از شوهر، عشق ورزيدن به او و اظهار شادماني کردن نزد وي بود. پس از آن اين خصلت در تماس برقرار نمودن با خويشاوندان ظهور يافت. او از هر کسي که نزد وي مي آمد، به گرمي استقبال مي نمود. وظيفه ميزباني را انجام مي داد و فضل هيچ کسي را انکار نمي کرد.
او با وسواس و امانت داري ويژه دعوتگران سخن مي گفت. از اقوام و خويشاوندان شوهرش ستايش مي کرد و به فضل و برتري آنان گواهي مي داد. در مورد فاطمه، دختر هوويش خديجه - رضي الله عنها - که بارها نسبت به او دچار غيرت و حسادت شده بود، مي گفت: «ما رأيت قط افضل من فاطمه غير أبيها».
«هرگز کسي بهتر از فاطمه به جز پدرش نديده ام» (2).
مي بينيم او به فاطمه پس از پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم -، در فضيلت و برتري، جايگاه نخ