طلوع یک ترانه


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


عاشق کتاب 💚

@zahra62101
https://t.me/toloeyektaraneh/4 ابتدای کانال:
خوشبخت،کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند🌹

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


یادش بخیر....🖤گذشته های خوب
بانو #حمیرا💙


چیزی که سبب شده است زنده بودن را تقریبا با ارزش بدانم و بگویم زندگی تقریبا به زیستن‌اش می ارزد، دیدار با قدیسان است، قدیسانی که همه جا حضور دارند ...

مقصودم از قدیسان کسانی است که در جامعه ایی که به شکل تکان دهنده ایی بی آبروست آبرومندانه رفتار می کنند ‌.

#کورت_ونه_گات



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎼 آهنگ Hay Amores (عشقهایی وجود داره)
🎙 خواننده: #Shakira
🎞 فیلم «عشق در زمان وبا»
📝 با زیرنویس فارسی
🆔 @KetabkhanAudio

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
بگذار هرچه زودتر خراب شود!


▪️از اولین شکایت‌هایی که کردم یکی این بود که چرا تو خاموشی و هیچ چیز نمی‌گویی؟ اینهمه مزخرفات چاپ می‌شود و این‌همه در روزنامه‌ها و مجلات آدم‌های بی‌مایه نان به قرض هم می‌دهند. گفت: «مگر نمی‌دانی که شیخ سعدی گفته:

بستان و بده بگو و بشنو
شب‌های چنین نه وقت خواب است

بگذار اینها هم بده بستانِ خودشان را داشته باشند. اگر کسی نفَسش حق نباشد تمام دنیا هم جمع شوند نمی‌توانند او را برای مدت طولانی نگاه دارند.» گفتم «در این میانه ذوق جوان‌ها منحرف می‌شود، خطر آنجاست.» گفت: «عزیزجان! ذوقی که به این جور چیز‌ها خراب‌شدنی باشد بگذار هر‌چه زوتر خراب شود!»

حالات و مقاماتِ م.‌امید
محمدرضا شفیعی کدکنی، ص ۵۷


🎧 #داستان_کوتاه «کارت پستال»
✍️ نویسنده: #هاینریش_بل
🎙 با صدای: #محمدرضا_علیشاهی
✨ تهیه شده در شبکه کتابخوان
🆔 @KetabkhanAudio

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


📖 در کتاب زیبای #برباد‌رفته شخصیتی به یاد ماندنی و خاص وجود دارد که گرچه شخص اول و حتی دوم کتاب نیست؛ اما ویژگی‌های بارز شخصیتیش باعث می‌شود که برای مدت‌ها پس از خواندن کتاب، در ذهن خواننده باقی بماند؛ این شخصیت، #ملانی_همیلتون نام دارد که خواهرِ شوهرِ اولِ قهرمانِ کتاب یعنی #اسکارلت_اوهارا است.
درست است که این فرد در کتاب خاکستری نیست و می‌تواند تا حدی هم آرمانی به نظر آید؛ اما نویسنده در پرداختن به ویژگی‌های اخلاقی ملانی آن قدرها هم افراط نکرده که بتوانیم بر او خورده بگیریم که چرا ملانی این قدر خوب و پاک از کار درآمده‌است.
ملانی شخصیتی دارد که علاوه بر این‌که دنبال ایراد گرفتن از دیگران نیست، تلاش فراوانی نیز دارد که تنها خوبی‌های اشخاص را فارغ از این‌که با آنان نسبت فامیلی داشته‌باشد یا نه ببیند و بر همین اساس هم با افراد حشر و نشر دارد.
من در زندگیم شخصیت‌هایی مثل ملانی زیاد ندیده‌ام؛ ولی یک نفر هست که خیلی شبیه اوست و اگر او نبود می‌پنداشتم شخصیت ملانی در برباد‌رفته، چیزی جز تخیل نویسنده نیست.
امروز باخبر شدم که #اولیویا_دی_هاویلند، بازیگر نقش ملانی در صد و چهار سالگی از دنیا رفته‌است. 🖤 او یکی از آخرین بازماندگان سینمای کلاسیک #هالیوود و پیرترین بازیگر در قید حیاتی بود که برنده #جایزه_اسکار شده‌بود. وی همچنین آخرین بازیگر بازمانده از بین هنرپیشگان اصلی فیلم کلاسیک برباد‌رفته بود.
🌈🌈🌈
@theblindtexts از کانال
🔹پ ن: یکی از بی نظیرترین رمانهایی که خوندم و باهاش زندگی کردم و هرگز هرگز فراموش نمیکنم چقدر حالمو خوب کرد. هنوزم با یادآوریش حس نابی بهم دست میده و وقتی راجع بهش حرف میزنم یا مطلبی میخونم حسم به این رمان و شخصیتهاش نو میشه. فیلمش هم عااالی بود.ملانی همانطور دوست داشتنی و مهربان، ملانی چقدر دلنشین و فراموش نشدنی است.

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


رمان #سقوط اثری از نویسنده فرانسوی، #آلبر_کامو است که در آن مردی به نام ژان باتیست کلمانس به روایت بخش هایی از زندگی و شخصیت خویش میپردازد. او که وکیلی موفق در پاریس بوده و به قول خودش، زندگی، همه چیز را در حد کمال به وی بخشیده بوده_هم از لحاظ جسمی و هم از جهت روابطش با زنها، دوستان و موکلانش و ..._وقتی یک شب از پلی بر روی رود سن گذر میکرده، زنی را دیده که به لبه پل نزدیک شده است. ژان باتیست اعتنایی به این موضوع نکرده و رد میشود و مدتی بعد صدای افتادن شیئی بر آب را میشنود.وی همچنین از صدای خنده های بلندی میگوید که اغلب به گوشش میرسد و صاحب آن خنده ها را نمی شناسد.ژان باتیست حالا قاضی توبه کار(تائب)است که در مورد مسائل مختلفی که با آنها روبرو بوده نظر خویش را ابراز میکند.مسائلی از قبیل فضایل انسانی،روابطش با انسانها،خودکشی،مرگ،دوستی ها و تنهایی ها،عیاشی،مذهب و و و .

لحن راوی اما طوری است که گاهی باید جملات را بارها میخواندم.گرچه کامو با تقسیم بندی روایت به ۵ بخش و مکث هایی که راوی سعی میکرد در ان با خواننده ارتباط برقرار کند و گاها جابجا شدن راوی به همراه غریبه(مخاطب) باعث شده بود تا داستان را از حالت یکنواخت و تک گویی محض برهاند،اما در کل،سقوط، یک رمان فلسفی می باشد و فهم آن نیاز به دقیق شدن و تمرکز دارد. برای من که اینطور بود.

🦋یادداشت 5 مرداد 99 درباره رمان #سقوط اثر #آلبر_کامو
#زهرا_ا
@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹




🎼 تجربه آرامشی لذت بخش و دلنشین با موسیقی بی کلام "Face In The Photograph" شاهکاری از آهنگساز محبوب Yanni

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹🌿


صفحه ی 77 تا 98 رمان #سقوط اثر #آلبر_کامو

🦋در این بخش از کتاب ،ژان باتیست کلمانس،تنها شخصیت و راوی داستان به بیان دیدگاه خود به مسائلی از قبیل خودکشی ،مرگ، دوستان، جایگاه داوری و قضاوت و موضوعاتی از این دست می پردازد که برای من بسیار قابل تامل بود. خالی از لطف نخواهد بود اگر خواننده آثار کامو یا علاقمند به کتاب هستید،این فایل را بشنوید.
عمق مطالب این بخش باعث شد تا فایل صوتی آن را ارسال کنم🦋


@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


دارم رمان سقوط اثر کامو را میخوانم اما دلم هنوز در حس بی همتای آسمان استرلیتس اسیر شده است. میخواهم بنویسم اما به کلام نمی گنجد.میخواهم ننویسم ،ذهنم اما راحتم نمی گذارد.حسی که وقتی آن نیمه شب ،آن صفحات را میخواندم اثری جادویی بر قلبم ،جانم و جهانم گذاشت. حسی که حتی اگر تک تک جملات آن بخش از رمان را به کسی نشان بدهم نهایتا خواهد گفت:آیا همین ها منقلبت کرده اند؟ شاید هم نگویند. چه می دانم.اصلا این غوطه ور شدن در هذیان های یک انسان که نیست و نبوده و نخواهد بود،چیست که دست از خیالم برنمیدارد؟ وای خدایا خدایا!!!اکنون باز هم آسمان را تماشا میکنم و ستاره ها ،مهربان سلامم میکنند و من به یاد آسمان باشکوهی می افتم که پرنس آندره ی شاهکار #جنگ_و_صلح _که آنقدر ذهن پریشانش را دوست داشتم _در جنگی که شکست خوردند(استرلیتس) نظاره کرد و من سه ماه تمام،وقتی به اسمان چشم میدوزم ،همان معنا،همان حس مرموز و شاید همان حسی که نویسنده تلاش کرده یا نکرده تا در روحمان نفوذ کند را هر لحظه با شدت و حیرت فراطبیعی در خود در می یابم. چرایش را نه میدانم و نه در پی یافتن پاسخش هستم ،فقط خوب میدانم که بعضی صحنه ها که در رمانها اتفاق می افتند، در وجودم و تمام تار و پودم اثری افسون کننده و جادویی و ماورایی دارند.اینجا به آنچه نمیتوان با کسی شریک شد و انسانی را در آن شریک کرد،معترف میشوم و همین دست نوشته را به رسم وصف یک از بینهایت لذتی که در لحظه هایی چنین نصیبم میشود،حفظ میکنم.لحظه های دیریاب ماندگار!

یادداشت 31 تیر 99

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹




.
زندگی آن قدر عجیب است که انسان عملا خیلی ساده راضی می شود! اما در جستجوی افتخارات دروغین است که راه را گم می کند و خود را نابود می سازد.

تا به حال چند بار خواسته ام از جا بلند شوم تفنگم را دور بیندازم و اینجا را ترک کنم و یک راست به اتاق کوچکی که تو ماریای من در آن درس می خوانی بیایم و بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورم دستت را بگیرم و گرمای آن را در کف دست خودم حس کنم. فکر نمی کنم سعادتی بزرگتر از لمس دست معشوق وجود داشته باشد.

اما من هرگز نمی توانم اینجا را ترک کنم. هرگز این کار را نخواهم کرد. من اینجا تفنگ به دست می مانم و می جنگم تا وقتی که بگویند برو. چرا؟ چون می ترسم. هم می ترسم هم ننگ دارم. حتی اگر نمی ترسیدم باز هم اینجا را ترک نمی کردم. آن کلمات هولناک و بزرگ: وظیفه، وطن، قهرمانی، فرار و بی شرفی، روح کوچک و گرم و جسمانی مرا محاصره و فلج کرده اند...


#نیکوس_کازانتزاکیس / برادر کشی
ترجمه: محمد قاضی

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


دوست داشتن جنگ است،
اگر دو تن یکدیگر را در آغوش کشند
جهان دگرگون می‌شود،
هوس‌ها گوشت می‌گیرند،
اندیشه‌ها گوشت می‌گیرند،
بر شانه های اسیران بال‌ها جوانه می‌زنند،
جهان، واقعی و محسوس می‌شود،
شراب باز شراب می‌شود،
نان بویش را باز می‌یابد،
آب. آب است،
دوست داشتن جنگ است،
همه‌ی درها را می‌گشاید،
تو دیگر سایه‌ای شماره دار نیستی
که اربابی بی‌چهره به زنجیرهای جاویدان
محکومت کند،
جهان دگرگون می‌شود،
اگر دو انسان با شناسایی یکدیگر را بنگرند،
دوست داشتن؛
عریان کردنِ فرد است
از تمامِ اسم ها...


اکتاویو پاز | مترجم: احمد میرعلائی | سنگ آفتاب | ‏برنده جایزه‌ی نوبل ادبیات ۱۹۹۰


@Best_Stories

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


بخشی از کتاب #سقوط نوشته ی #آلبر_کامو

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


بریده ای از رمان #سقوط
نوشته ی #آلبر_کامو

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


ژان باتیست کلمانس که سابقا وکیل بوده و اکنون خود را قاضی تائب(توبه کار)می نامد ،داستان زندگی و در حقیقت ویژگی های شخصیتی خویش را برای فردی ناشناس(این فرد ابدا سخن نمیگوید) بازگو میکند.(مونولوگ)

بریده ای از رمان #سقوط
نوشته ی #آلبر_کامو

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹


شعر: #فعل_مجهول از بانو:
#سیمین_بهبهانی

کاری مشترک از #ثانی عزیز و #زهرا

🌸به مناسبت ۲۸ تیر ،زادروز بانو سیمین بهبهانی (با تاخیر)

@toloeyektaraneh

#طلوع_یک_ترانه🌹


39: How to Read a Book
خلاصه کتاب «چطور کتاب بخوانیم»
اپیزود ۳۹ پادکست بی‌پلاس


من از مردمانی که فقط به خاطر یک عقیده جان می بازند نفرت دارم.
آنچه برایم اهمیت دارد این است که به خاطر آنچه دوست می دارم زندگی بکنم و بمیرم.

آلبر کامو

@toloeyektaraneh
#طلوع_یک_ترانه🌹

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

39

obunachilar
Kanal statistikasi