بخش اول
بوردیو و میدان دانشگاهی
دانش و دانشگاه
ترجمه و تالیف: ناصر فکوهی
کار اساسی بوردیو عمدتا در کتاب انسان دانشگاهی(ِ1984) آن است که لایه سطحی گفتمان دانش را واکاوی و ساخت زدایی کند؛ گفتمانی که خود را به صورت غیر واقعی عمیق نشان می دهد، تا بتواند اثبات کند که دانش آن چیزی نیست که می نماید، بلکه آنی است که به صورت اجتماعی برساخته می شود و در کنش اجتماعی قرار می گیرد. یکی از مسائل گفتمان دانش این است که دانشمند کجا باید سخن بگوید و کجا نباید سخن بگوید. برای نمونه امروز می بینیم که در نظام های دانشگاهی تاکید بر آن است که استاد یا دانشجوی دکترا باید در مجلەهای علمی-پژوهشی بنویسد نه در روزنامەها. حضور او در نظام های رسانەای غیر دانشگاهی و با مخاطبانی خارج از مخاطبان تخصصی آن رشته، نوعی از حرفه و هستی شناسی علمی اش به حساب می آید.
اصولا بحث رسانەای شدن یا در معنی متون علمی دانشمند، در محیط دانشگاهی در ایران، چهرەای منفی بە خود گرفته است، صرفا به این دلیل یا با این استدلال بی پایه که رسانەای شدن مساوی غیر علمی بودن است.
حال چنان چه دانشمند ضمن انجام کار علمی دقیق و پژوهش های عمیق در محیط دانشگاهی، بخشی از یافتەهای خود را از طریق رسانەای همچون مطبوعات برای آگاهی و استفاده عموم در اختیار مردم قرار دهد، یا از این دانش و یافته ها به صورت غیر مستقیم برای تحلیل مسائل روز یا مشکلات جامعه استفاده کند، از سوی آن دسته از دانشگاهیانی که دیوار بلندی بین کار علمی دانشگاهی و کار رسانەای کشیدەاند، متهم به ژورنالیستی و غیر علمی بودن می شود؛ متهم به آنکه قصد دارند به شخصیت و نه دانش خود، با هیاهو و از طریق رسانەها اعتبار ببخشند. در مقابل این ادعا، مدلی مناسب برای دانشمند و دانشگاهی پیشنهاد می شود: اینکه در گوشەای خلوت کارهای خویش را انجام دهد، بدون سر و صدا و بدون رابطه با جهان غیر دانشگاهی.
✅@ELSAUOK
ادامه👇
بوردیو و میدان دانشگاهی
دانش و دانشگاه
ترجمه و تالیف: ناصر فکوهی
کار اساسی بوردیو عمدتا در کتاب انسان دانشگاهی(ِ1984) آن است که لایه سطحی گفتمان دانش را واکاوی و ساخت زدایی کند؛ گفتمانی که خود را به صورت غیر واقعی عمیق نشان می دهد، تا بتواند اثبات کند که دانش آن چیزی نیست که می نماید، بلکه آنی است که به صورت اجتماعی برساخته می شود و در کنش اجتماعی قرار می گیرد. یکی از مسائل گفتمان دانش این است که دانشمند کجا باید سخن بگوید و کجا نباید سخن بگوید. برای نمونه امروز می بینیم که در نظام های دانشگاهی تاکید بر آن است که استاد یا دانشجوی دکترا باید در مجلەهای علمی-پژوهشی بنویسد نه در روزنامەها. حضور او در نظام های رسانەای غیر دانشگاهی و با مخاطبانی خارج از مخاطبان تخصصی آن رشته، نوعی از حرفه و هستی شناسی علمی اش به حساب می آید.
اصولا بحث رسانەای شدن یا در معنی متون علمی دانشمند، در محیط دانشگاهی در ایران، چهرەای منفی بە خود گرفته است، صرفا به این دلیل یا با این استدلال بی پایه که رسانەای شدن مساوی غیر علمی بودن است.
حال چنان چه دانشمند ضمن انجام کار علمی دقیق و پژوهش های عمیق در محیط دانشگاهی، بخشی از یافتەهای خود را از طریق رسانەای همچون مطبوعات برای آگاهی و استفاده عموم در اختیار مردم قرار دهد، یا از این دانش و یافته ها به صورت غیر مستقیم برای تحلیل مسائل روز یا مشکلات جامعه استفاده کند، از سوی آن دسته از دانشگاهیانی که دیوار بلندی بین کار علمی دانشگاهی و کار رسانەای کشیدەاند، متهم به ژورنالیستی و غیر علمی بودن می شود؛ متهم به آنکه قصد دارند به شخصیت و نه دانش خود، با هیاهو و از طریق رسانەها اعتبار ببخشند. در مقابل این ادعا، مدلی مناسب برای دانشمند و دانشگاهی پیشنهاد می شود: اینکه در گوشەای خلوت کارهای خویش را انجام دهد، بدون سر و صدا و بدون رابطه با جهان غیر دانشگاهی.
✅@ELSAUOK
ادامه👇