Forward from: خورشیدِنیمهشب.
و من هنوز نمیدانم از کِی و چرا و چگونه، خودم را در تیرگیه چشم های تو یافتم.
کی دریافتم که دیگر کار از کار گذشته است.
نمیدونم کی بود و چگونه شد؛ اما میدانم، من برای کشف کهکشانِ چشم های تو فضانورد خواهم شد.
برای این که تو را دریابم، از آسمانها تا زمین خواهم آموخت.
بگذار روزی با غروبِ لبهایت طلوع کنم؛ تو در تاریکیه وجودم خورشید خواهی شد.
کی دریافتم که دیگر کار از کار گذشته است.
نمیدونم کی بود و چگونه شد؛ اما میدانم، من برای کشف کهکشانِ چشم های تو فضانورد خواهم شد.
برای این که تو را دریابم، از آسمانها تا زمین خواهم آموخت.
بگذار روزی با غروبِ لبهایت طلوع کنم؛ تو در تاریکیه وجودم خورشید خواهی شد.