نکته 527 : مولوي چه مي گويد؟! خود غرض زين آب، جان اولياست
مولوي معاني بسيار بلند آسماني را در قالب شعر و به صورت كاملا سمبوليك بيان كرده است. اين حقايق گاه در مقام اسرار مگو هستند، ولي آنچنان در لفافه و به صورت كاملا سمبوليك بيان شده اند كه فقط كسي كه به آن مرحله رسيده مي تواند، نوع سمبل را درك كند و همچنين سخن مولوي را. گفتن مستقيم و رك و راست حقايق متعالي، كارما ايجاد مي كند و ممكن است زندگي عادي مردم معمولي را نيز مختل نمايد. به همين خاطر عرفا معاني بلند را در لفافه اي مي پوشانند تا هم گفته باشند و هم به گوش ان كسي كه مي خواهند برسد، وگرنه مردم معمولي، نه مي خواهند تغيير كنند و نه دوست دارند پليدي هاي دروني خود را تميز كنند.
آب چون پيگار كرد و شد نجس//تا چنان شدن كآب را رد كرد حس(مثنوي معنوي-دفتر پنجم- بيت 200)
مولوي در دفتر پنجم، داستان تيره شدن آب را مي گويد. ظاهر داستان به گونه اي است كه تصور مي شود مولوي دارد از چرخه آب ظاهري در طبيعت سخن مي گويد. حالت ظاهري و ساده داستان اين است كه آب چون تيره و گِل آلود مي شود، از خداوند مي خواهد كه او را به بحر صواب ببرد تا در آنجا مورد شستشو قرار گيرد و تميز شود و دوباره بتواند وارد چرخه طبيعت شود. ظاهر داستان بسيار ساده و در دسترس است، ولي مولوي در ابيات بعدي تاب نمي آورد و مي گويد كه مقصودش از آب، جان اولياي الهي است.
وجه ايزوتريك داستان چه مي گويد؟
آب در جهان هاي دروني، معادل با انرژي حياتي يا انرژي جنسي است. آب در حالت معمولي در انسان هاي عادي، به رنگ سياه قرار دارد و اگر در خواب ها آب گل آلود و آلوده ببينيم، نشان از انرژي جنسي آلوده ماست. مراحل تصفيه يا تطهير اين آب دروني در چهار مرحله صورت مي گيرد. ابتدا از حالت اوليه كه سياه است، به حالت سفيد، سپس از حالت سفيد به حالت زرد، در نهايت از حالت زرد به رنگ قرمز در مي آيد.
تبديل انرژي حياتي دروني، يكي از بهترين و متعالي ترين كارهايي است كه انسان مي تواند انجام دهد تا در نهايت بتواند به خلوص و پاكي دست يابد. هرچند خود اين تبديل در سايه تقوا و پاكدامني انجام مي شود و بدون اين فاكتور ارزشمند، نمي توان به پاكي و خلوص دست يافت. در بطن طبيعت اين عمل گنجانده شده تا به عنوان تابلو و راهنمايي براي هدايت او به سوي رب خود باشد. تا تبديل انجام نشود، تا اين تيرگي آب دروني تصفيه نشود، هيچ راه نجاتي براي انسان قابل تصور نيست و اين تبديل همان كار دروني و كاري است كه بايد براي خودسازي مان انجام دهيم.
اگر آب هاي تيره و گل آلود در خواب هايتان مي بينيد، اين آب معادل با انرژي حياتي شماست كه آلوده شده و احتياج به تصفيه دارد. اعمال و افكار و رفتار و گفتار شما، باعث تيره شدن آب هاي دروني شما مي گردد. هر عملي، هر فكري، هر سخني مي تواند اين آب را تصفيه يا كثيف كند.
همانگونه كه نفت خام براي تبديل شدن به نفت يا بنزين، احتياج به پاكسازي و تصفيه و جدا كردن ناخالصي هاي مربوط به خود دارد، آب خام اوليه دروني نيز، محتاج اين تصفيه و پاكسازي است تا بتوان از آن در راه هاي روحاني- معنوي استفاده نمود.
@Tabeogyanous تا به اقيانوس
مولوي معاني بسيار بلند آسماني را در قالب شعر و به صورت كاملا سمبوليك بيان كرده است. اين حقايق گاه در مقام اسرار مگو هستند، ولي آنچنان در لفافه و به صورت كاملا سمبوليك بيان شده اند كه فقط كسي كه به آن مرحله رسيده مي تواند، نوع سمبل را درك كند و همچنين سخن مولوي را. گفتن مستقيم و رك و راست حقايق متعالي، كارما ايجاد مي كند و ممكن است زندگي عادي مردم معمولي را نيز مختل نمايد. به همين خاطر عرفا معاني بلند را در لفافه اي مي پوشانند تا هم گفته باشند و هم به گوش ان كسي كه مي خواهند برسد، وگرنه مردم معمولي، نه مي خواهند تغيير كنند و نه دوست دارند پليدي هاي دروني خود را تميز كنند.
آب چون پيگار كرد و شد نجس//تا چنان شدن كآب را رد كرد حس(مثنوي معنوي-دفتر پنجم- بيت 200)
مولوي در دفتر پنجم، داستان تيره شدن آب را مي گويد. ظاهر داستان به گونه اي است كه تصور مي شود مولوي دارد از چرخه آب ظاهري در طبيعت سخن مي گويد. حالت ظاهري و ساده داستان اين است كه آب چون تيره و گِل آلود مي شود، از خداوند مي خواهد كه او را به بحر صواب ببرد تا در آنجا مورد شستشو قرار گيرد و تميز شود و دوباره بتواند وارد چرخه طبيعت شود. ظاهر داستان بسيار ساده و در دسترس است، ولي مولوي در ابيات بعدي تاب نمي آورد و مي گويد كه مقصودش از آب، جان اولياي الهي است.
وجه ايزوتريك داستان چه مي گويد؟
آب در جهان هاي دروني، معادل با انرژي حياتي يا انرژي جنسي است. آب در حالت معمولي در انسان هاي عادي، به رنگ سياه قرار دارد و اگر در خواب ها آب گل آلود و آلوده ببينيم، نشان از انرژي جنسي آلوده ماست. مراحل تصفيه يا تطهير اين آب دروني در چهار مرحله صورت مي گيرد. ابتدا از حالت اوليه كه سياه است، به حالت سفيد، سپس از حالت سفيد به حالت زرد، در نهايت از حالت زرد به رنگ قرمز در مي آيد.
تبديل انرژي حياتي دروني، يكي از بهترين و متعالي ترين كارهايي است كه انسان مي تواند انجام دهد تا در نهايت بتواند به خلوص و پاكي دست يابد. هرچند خود اين تبديل در سايه تقوا و پاكدامني انجام مي شود و بدون اين فاكتور ارزشمند، نمي توان به پاكي و خلوص دست يافت. در بطن طبيعت اين عمل گنجانده شده تا به عنوان تابلو و راهنمايي براي هدايت او به سوي رب خود باشد. تا تبديل انجام نشود، تا اين تيرگي آب دروني تصفيه نشود، هيچ راه نجاتي براي انسان قابل تصور نيست و اين تبديل همان كار دروني و كاري است كه بايد براي خودسازي مان انجام دهيم.
اگر آب هاي تيره و گل آلود در خواب هايتان مي بينيد، اين آب معادل با انرژي حياتي شماست كه آلوده شده و احتياج به تصفيه دارد. اعمال و افكار و رفتار و گفتار شما، باعث تيره شدن آب هاي دروني شما مي گردد. هر عملي، هر فكري، هر سخني مي تواند اين آب را تصفيه يا كثيف كند.
همانگونه كه نفت خام براي تبديل شدن به نفت يا بنزين، احتياج به پاكسازي و تصفيه و جدا كردن ناخالصي هاي مربوط به خود دارد، آب خام اوليه دروني نيز، محتاج اين تصفيه و پاكسازي است تا بتوان از آن در راه هاي روحاني- معنوي استفاده نمود.
@Tabeogyanous تا به اقيانوس