❤️ مردسالاری چهطور زنکشی را تئوریزه میکند؟
🖋غزاله معتمد
در بستر مباحث اجتماعی، «سیستماتیک» به چیزی اشاره دارد که بهطور سازمانیافته، ساختارمند و روشمند در ساحتهای گوناگون به اجرا در میآید.
🔴وقتی پدیدهای مانند زنکُشی با صفت سیستماتیک همراه میشود منظور این است که هنجارها، ارزشها و رویههای مرتبط با قتل زنان، نه بهصورت تصادفی یا مجزا از هم، بلکه بهشکلی هماهنگ، هدفمند، عامدانه و فراگیر در نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیده میشوند و انواع ساز و کارهای هر کدام از این ساحتها را تحت تأثیر قرار میدهند.
یکی از مشخصههای سیستماتیک بودن پدیدههای اجتماعی مراقبت آگاهانه و هدفمند از آنهاست؛ به این معنا که اقدامها و رفتارها در سطوح مختلف فردی و جمعی به سمتی است که امتیاز گروههای فرادست را حفظ کند و فرودستی گروههای فاقد قدرت و امتیاز را استمرار بخشد. این مراقبت و پاسداری نه فقط در سطح قوانین و سیاستهای کلان که در سطح رفتارهای فردی و هنجارها و انتظارات فرهنگی قابل مشاهده است.
تصویر زن خانهدارِ مطیع که از تمام تریبونهای رسمی و غیررسمی نظیر صداوسیما و سریالهای شبکهی خانگى تا بیلبوردها و پیامهای بازرگانی به جامعه مخابره میشود؛ زن را در «دستپخت خوب»، «خانهداری» و «تمیز کردن و بشور و بساب» خلاصه میکند و همهی آمال و آرزوی یک زن را به رضایت و خوشحالی «مرد خانه» از او و «خانهداریاش» محدود میکند، نقش بسیار بزرگی در تثبیت کلیشههای جنسیتزده و زنستیزانهی برساختِ مردسالاری دارد.
🔴حذف زنان و قوانینِ مردسالار
قانون موجود نهتنها به اصلاح یا کنترل این انگارهها و برساختهها کمکی نمیکند، بلکه در همدستی با مردان، مالکیت آنها بر زن را به رسمیت میشناسد و با ایجاد حاشیهای امن، حذف فیزیکی زنان را به راهکاری کمهزینه و گاه بیهزینه تبدیل میکند.
در خبرها میخوانیم مردی در مشهد، زنش را به دلیل «خسته شدن از دستپختش»، در برابر چشمان فرزندان چهار و شِش سالهاش سلاخی کرده و مرد دیگری در تبریز از «املتِ پُررُبی که همسرش پخته خوشش نمیآید» و با اسلحه او را به قتل رسانده است. این قاتلان، ولیِ قانونی فرزندانی هستند که مادرانشان را پیش رویشان کشتهاند.
🔵نقش نظام اقتصادی مسلط در تسهیل حذف زنان
در وقوع اینگونه قتلها علاوه بر قوانین حاکم، فرهنگ برساخت و تثبیت شدهی نظام مردسالاری و سنتِ جنسیتزده، یک مؤلفهی دیگر هم سهیم است: منطق اقتصادیای که به استمرارِ چرخهی سرکوب زنان کمک میکند.
نظم مسلط اقتصادی میکوشد نقش اقتصادی زنان را به کار خانگی محدود کند و از بازوهای رسانهایاش برای تثبیت این تصویر که کارهای خانگی و مراقبتی در خانواده در ذات خود «زنانه» هستند، کمک میگیرد.
به عبارتی، بخشی از ریشههای این شکل از ستمِ جنسیتی را میتوان در نظام شبهسرمایهداریِ مسلط و مناسبات تولیدی-جنسیتیای جستوجو کرد که زنان را از کارخانهها، آموزشگاهها و مراتب شغلیِ مهم و تعیینکننده، مشارکت اجتماعی و سهیم بودن در تولید و اقتصاد، به چهاردیواری خانهها میفرستد تا تولید و سودِ نظمِ مسلط مردسالار را تضمین کند.
#زن_کشی
#مردسالاری
🗂ادامه مطلب👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel
🖋غزاله معتمد
در بستر مباحث اجتماعی، «سیستماتیک» به چیزی اشاره دارد که بهطور سازمانیافته، ساختارمند و روشمند در ساحتهای گوناگون به اجرا در میآید.
🔴وقتی پدیدهای مانند زنکُشی با صفت سیستماتیک همراه میشود منظور این است که هنجارها، ارزشها و رویههای مرتبط با قتل زنان، نه بهصورت تصادفی یا مجزا از هم، بلکه بهشکلی هماهنگ، هدفمند، عامدانه و فراگیر در نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیده میشوند و انواع ساز و کارهای هر کدام از این ساحتها را تحت تأثیر قرار میدهند.
پدیدههای اجتماعی زمانی سیستماتیک تلقی میشوند که قوانین، سیاستهای کلان، هنجارها، و رویهها و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در سطح جمعی و فردی از آن حمایت یا آن را عادیسازی میکند.
یکی از مشخصههای سیستماتیک بودن پدیدههای اجتماعی مراقبت آگاهانه و هدفمند از آنهاست؛ به این معنا که اقدامها و رفتارها در سطوح مختلف فردی و جمعی به سمتی است که امتیاز گروههای فرادست را حفظ کند و فرودستی گروههای فاقد قدرت و امتیاز را استمرار بخشد. این مراقبت و پاسداری نه فقط در سطح قوانین و سیاستهای کلان که در سطح رفتارهای فردی و هنجارها و انتظارات فرهنگی قابل مشاهده است.
تصویر زن خانهدارِ مطیع که از تمام تریبونهای رسمی و غیررسمی نظیر صداوسیما و سریالهای شبکهی خانگى تا بیلبوردها و پیامهای بازرگانی به جامعه مخابره میشود؛ زن را در «دستپخت خوب»، «خانهداری» و «تمیز کردن و بشور و بساب» خلاصه میکند و همهی آمال و آرزوی یک زن را به رضایت و خوشحالی «مرد خانه» از او و «خانهداریاش» محدود میکند، نقش بسیار بزرگی در تثبیت کلیشههای جنسیتزده و زنستیزانهی برساختِ مردسالاری دارد.
🔴حذف زنان و قوانینِ مردسالار
قانون موجود نهتنها به اصلاح یا کنترل این انگارهها و برساختهها کمکی نمیکند، بلکه در همدستی با مردان، مالکیت آنها بر زن را به رسمیت میشناسد و با ایجاد حاشیهای امن، حذف فیزیکی زنان را به راهکاری کمهزینه و گاه بیهزینه تبدیل میکند.
در خبرها میخوانیم مردی در مشهد، زنش را به دلیل «خسته شدن از دستپختش»، در برابر چشمان فرزندان چهار و شِش سالهاش سلاخی کرده و مرد دیگری در تبریز از «املتِ پُررُبی که همسرش پخته خوشش نمیآید» و با اسلحه او را به قتل رسانده است. این قاتلان، ولیِ قانونی فرزندانی هستند که مادرانشان را پیش رویشان کشتهاند.
🔵نقش نظام اقتصادی مسلط در تسهیل حذف زنان
در وقوع اینگونه قتلها علاوه بر قوانین حاکم، فرهنگ برساخت و تثبیت شدهی نظام مردسالاری و سنتِ جنسیتزده، یک مؤلفهی دیگر هم سهیم است: منطق اقتصادیای که به استمرارِ چرخهی سرکوب زنان کمک میکند.
نظم مسلط اقتصادی میکوشد نقش اقتصادی زنان را به کار خانگی محدود کند و از بازوهای رسانهایاش برای تثبیت این تصویر که کارهای خانگی و مراقبتی در خانواده در ذات خود «زنانه» هستند، کمک میگیرد.
برونداد این فرآیند وابستگیِ روزافزون زنان به مردانِ خانواده و آسیبپذیرتر شدن هرچه بیشتر آنهاست. در نهایت، در وابستگی و بیعملشدگی زنان، امکان استمرار آن نظم مسلط اقتصادی که از قوانین و فرهنگ و سنتِ جنسیتزده نیرو میگیرد تسهیل میشود.
به عبارتی، بخشی از ریشههای این شکل از ستمِ جنسیتی را میتوان در نظام شبهسرمایهداریِ مسلط و مناسبات تولیدی-جنسیتیای جستوجو کرد که زنان را از کارخانهها، آموزشگاهها و مراتب شغلیِ مهم و تعیینکننده، مشارکت اجتماعی و سهیم بودن در تولید و اقتصاد، به چهاردیواری خانهها میفرستد تا تولید و سودِ نظمِ مسلط مردسالار را تضمین کند.
#زن_کشی
#مردسالاری
🗂ادامه مطلب👉👉
🔮@Zane_Ruz_Channel