جامعه‌شناسی زن روز


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


کاوش های جامعه شناسی، روان شناسی و دین پژوهی زنان
⬅️ تماس :
📩 @spfz6949

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


❤️ «می‌پرسد تو دختری یا پسر؟

✍برای آن‌ها که رنج و رهایی این سوال را می‌شناسند
🖍نویسنده: ترانه

عاتکه رجبی نوشته است که «می‌پرسد تو دختری یا پسر؟» و نگفته چه کسی می‌پرسد. آن‌که این سوال را می‌شناسد به‌خوبی می‌داند که تکرار آن، صدای گوینده را محو می‌کند و هربار شنیدن آن سوال‌های پیشین را فرا می‌خواند. هربار که کسی می‌پرسد، همان صداست که تکرار می‌شود. نوشتن از تجربه‌های فردی مواجهه با این سوال، تنها گفتن از خاطره‌ها نیست. بلکه به آگاهی جمعی کشاندن رنج بدن‌هایی است که سال‌ها در سکوت یا با صدایی که بازتابی نمی‌یافت با رنج و رهاییِ خطابِ این سوال بودن، مواجه شده‌اند.

اولین‌بار توی همان سال‌های اولِ گریختن از لباس‌های نشان‌دار مدرسه و خانواده بود. بعد از گذشتن از سال‌های «دختر‌بودن»، بی‌آن‌که حتی پرسشی. بازی می‌کردیم. بطری می‌چرخید و هرکس قرار بود چیزی بپرسد که لذتی بین آشکارشدن آن‌چه اغلب نمی‌گوییم و شیطنت گذاشتن دیگری در جایی میان خنده و شرم را بیدار کند. سر بطری که به سمت من آمد، آن‌که قرار بود پرسید: «نمی‌ترسی که برای هیچ مردی جذاب نباشی؟» من با پیرهن دکمه‌دار بی‌نشان و شلوار لی نسبتا کوتاهی نشسته بودم.

پاچه‌های شلوار بالا رفته و موهای پایم معلوم بود. نگاهش را دیدم که آخر سوال روی موها افتاد و بعد روی سینه‌هایم که آن‌قدر که چندان از پشت پیراهن برجسته نبودند. سکوت کردم چون جواب سوالش را نمی‌دانستم. چون بهت‌زده بودم و می‌لرزیدم. لازم دید توضیح دهد: «آخه آدم گاهی شک می‌کنه دختری یا پسر.»

این اولین‌بار، همه آن‌چه تجربه کردم رنج بود. ترسی که پیش از آن هم بود، اما با این خطاب، با این (ن)نامیده‌شدن یک‌باره واقعی‌ترین احساسی شد که مرا به بدنم وصل می‌کرد. بدنی که از آن می‌پرسند: «دختری یا پسر؟» آخرین‌بار همین چند ماه پیش بود. در راه دانشگاه، با موهایی که با ماشین کوتاه کرده بودم و لباسی تقریبا بی‌نشان. پسربچه نوجوانی جلوی راهم را گرفت: «ببخشید اما واقعا باید بپرسم تو دختری یا پسر؟» این‌بار خندیدم. گفتم «این سوال را دیگر از کسی نپرس» و رد شدم. باز هم ردی از همان رنج جایی از بدنم چنگ انداخت؛ اما این‌بار حس رهایی از رنج پرتوان‌تر بود.

🟡«دختری یا پسر؟»

بین این دو بار سال‌ها گذشته و بارها این خطاب تکرار شده است. صدای پژواک‌واری که در همه سال‌های بزرگسالی، سال‌های «زن‌بودن»، دنبالم کرده است. دنبال‌مان می‌کند. خطابی آشنا، به همه کسانی که با نامی که با آن (ن)نامیده می‌شوند، تنشی روزمره دارند. این خطاب، با همین کلمات یا با کلمات دیگری، به شکل نگاه سرزنش‌بار یا تذکر دوستانه (می‌خوای بریم با هم ابروهامون رو برداریم؟) یا با آخته‌ترین تهدیدش (با این ظاهر ابژه درست میل جنسی «ما» نیستی)، هربار دوباره ما را (ن)می‌نامد. روی ماندن آن «ن» در پرانتز تاکید دارم؛ زیرا دقیقا در همین حضور غیاب‌وار این نفی است که سرکوب فرصت اعمال پیدا می‌کند.

سوال «دختری یا پسر؟» صدای به وحشت‌افتاده نظم جنسیتی است که پیش از آن که بپرسد، «می‌داند». «دختر/پسر است» سال‌ها پیش اعلام شده است. در واقع این سوال اصلا به دنبال اطلاع از آن‌چه که هست نیست. نمی‌پرسد، بلکه فرمان‌ می‌دهد که جواب بدهی. چرا که در جواب دادنت می‌تواند چیزی را بیابد که در لباس و ظاهر و رفتارت نیست.

آن‌که می‌پرسد (و لرزش صدای خودش را پشت تهدید نهان این جمله پنهان می‌کند) می‌خواهد تو را وادار کند که بگویی. وادار کند که خودت را بنامی. و اگر ننامی؟

🌸اصلا چرا می‌پرسند؟ که چه چیزی را به یادمان بیاورند؟ با چه نیرویی می‌خواهند تو را وادار به پاسخ‌دادن کنند؟ جودیت باتلر در مقاله کوییر‌بودن انتقادی می‌نویسد: «کنش اجرایی اولیه "دختر است" فرارسیدن نهایی آن فرمان را انتظار می‌کشد: "اکنون من شما را زن و شوهر اعلام می‌کنم."» تهدیدِ نرسیدن به این فرمان، تهدید نهفته در پشت این سوال است. نه فقط با نام ازدواج (هرچند اغلب با سایه ازدواج) اما با هر نامی.

آن‌که می‌پرسد «دختری یا پسر؟» هم زمان می‌خواهد ما را به‌مثابه‌ ابژه‌ میل جنسی دگرجنس‌گرا ارزیابی کند (و از ناتوانی در این وظیفه آشفته شده است)؛ هم‌زمان می‌خواهد یادآوری کند که فرمان ازدواج (شادترین روز زندگی می‌نامندش) تنها در ازای اطاعت از آن اعلام اولیه می‌آید.


⚪️«دختر است» یا «پسر است» پیش از آن‌که چیزی درباره آن‌که نامیده می‌شود به ما بگوید، از او به سمت بیرون می‌رود. رو به نگاه دائمی پلیس‌واری که فریادش را به هر شیوه‌‌ ممکن بلند خواهد کرد تا کم‌کاری در این دختر/پسر‌بودن را آشکار کند، تذکر دهد و (اگر سربه‌راه نشوی) مجازات کند.


#کلیشه_های_جنسیتی

🗂ادامه مطلب 👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


🎧 #فایل_صوتی



🎤تاریخ حرمسرا؛ یک نهاد سیاسی زنانه


📻 پادکست مورخ


🎤حرمسرا مفهومیه که عامه جامعه اون رو به عنوان مرکز فساد و فحشا در دوره قاجار می‌شناسن. روایت هایی عجیب و باور نکردنی که انگار شاهان قاجار، بیشتر پادشاه «لشکر زنان» خود بوده‌اند تا پادشاه ایران.

↩️ اما واقعیت ماجرا درباره حرمسرا چیه؟ اصلا حرمسرا از کجا سر و کله اش تو ایران پیدا شد؟ چه نقشی در ایران ایفا کرده؟ این‌ها سوالاتیه که در این قسمت از مورخ قصد داریم بهشون پاسخ بدیم.

📕"منابع": کتاب جامعه شناسی تاریخی مکان؛ دکتر شروین وکیلی مقاله کارکرد سیاسی – اجتماعی حرمسرا در عصر قاجار نوشته حمید حاجیان پور و معصومه دهقان کتاب سیاست ایرانشهری؛ دکتر شروین وکیلی

•این اپیزود به قلم علیرضا یزدیانی و تنظیم حامد سیاسی راد و همیاری نازیلا مرادی مدیر تولید و البته سایر دوستان تیم پادکست مورخ در استودیوپیکان تهیه و تولید شده است.

#چندهمسری
#زنان_سیاست
#تاریخ_زنان


❤️ @Zane_Ruz_Channel


❤️زنان در دنیای باستان درباره سکس چه فکر می‌کردند؟

🔴در گزارش‌های تاریخی از دنیای باستان، زندگی زنان معمولا ماهیتی مخفی داشت و به آن چندان پرداخته نمی‌شد. در یونان زنان معمولاً از صحنه عمومی جامعه غایب بودند و در روم این «سرپرست» (معمولاً پدر یا شوهرشان) بود که بر رفتار آنها و اموالشان نظارت می‌کرد.

در پاره‌ای از اوراق قدیمی مفهوم «زن شهوانی» دیده می‌شود، اما آیا این یک مفهوم فانتزی خالص مردانه بود؟ یا اینکه زنان دنیای باستان بیشتر از آنچه که تصور می‌شود به رابطه جنسی علاقه‌مند بودند؟

مورخان می‌گویند اگر بخواهیم کشف کنیم که زنان در دنیای قدیم واقعاً چه فکری در مورد رابطه جنسی داشتند، باید سخت بگردیم چرا که اکثریت قریب به اتفاق منابع باقیمانده توسط مردانی نوشته شده که تمایل به اغراق در عادات جنسی زنان داشتند.

برخی برای تأکید بر فضیلت یک زن او را تقریباً مقدس و غیرانسانی جلوه می‌دادند و در مقابل برخی دیگر عمداً زنان را برای «بدنام کردن» از نظر جنسی حریص معرفی می‌کردند. اگر ما این توصیفات را در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که زنان در دنیای باستان یا همگی پاکدامن بودند یا ولع‌ورزانی جنسی.

با این حال خوشبختانه از دریچه نوشته‌های برخی از نویسندگان قدیمی که نگاه عمیق‌تری از تمایلات جنسی زنان در آن زمان ارائه می‌دهند، می‌توان به تصویری جزئی‌تر رسید.

در کتبی که مردان نوشته‌اند و از زنان نقل قول کرده‌اند، دیده می‌شود که آن‌ها تمایل داشتند احساسات خود را در مورد رابطه جنسی به صراحت ولی در قالب عشق بیان کنند.

🟡دیزی دان، تاریخ‌نگار و نویسنده کتاب جدید «رشته گمشده؛ تاریخ جهان باستان از دریچه چشم زنانی که آن را شکل دادند» در این باره می‌گوید: «زنان باستان نیازی به توصیف رابطه جنسی با معشوق خود با جزئیات نداشتند تا نشان دهند واقعاً چه فکری در مورد آن داشتند. مردان ممکن است بر منابع تسلط داشته باشند، اما زنان وقتی پرده‌ها بسته می‌شد، می‌توانستند به همان اندازه پرشور باشند.»

#بدن_زن
#سکسوالیته

ادامه مطلب 👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


❤️ بودن حتا اگر بد بودن

🔴دوستی زنانه به مثابه ملجأ در زمانه‌ی نئولیبرال

🖍نویسندگان:
ماری مارتینوسن (دانشگاه اوکلند، نیوزیلند)
مارگارت وترل (دانشگاه اوکلند، نیوزیلند)
ویرجینیا براون (دانشگاه اوکلند، نیوزیلند)

🖍مترجم: شیرزاد احمدی‌وند/ طلیعه حسینی

آن‌ها که درباره‌ی سوبژکتیویته‌های نئولیبرال و پسافمینیست پژوهش می‌کنند، استدلال کرده‌اند که خودسازی مستمر و نظارت بر خود به راهبردهای زندگی روزمره‌ی بسیاری از زنان تبدیل شده است. هم‌چنین گوشزد می‌کنند که این راهبردها دوستی‌های زنان را نیز مجدداً سامان می‌دهند، به‌نحوی که اکنون یک زمینه‌ی عمل مهم برای زنان این است که از یک‌دیگر در برابر کارهای اضطراب‌آوری که با هدف به کمال رساندن خود صورت می‌گیرند، حمایت کنند.

ما با استفاده از داده‌های گفتگومحورِ نمونه‌ای از زنان آتی‌روای نیوزیلند، این ادعاها را بررسی می‌کنیم و شرح می‌دهیم که نمونه‌ی زنان ما دوستی‌های خود را چگونه توصیف می‌کنند، آن‌ها این دوستی‌ها را نه چندان به‌عنوان محلی برای توسعه و تکمیل خویشتن نئولیبرال، بلکه به‌عنوان محلی برای فراغت از قراردادهای سودآورانه‌ی بی‌امان می‌بینند- محلی برای آسودگی خاطر، گریز و پناه‌بردن.

این مقاله به دوستی‌های نزدیک بین زنان و هویت‌ها و احساساتی می‌پردازد که در صحبت‌های آن‌ها راجع به این جنبه از زندگی‌شان نمود می‌یابد. دغدغه‌ی ما این است که چگونه دستورات نئولیبرالی و پسافمینیستی جنسیتی در این قلمرو اجرا می‌شوند، و به‌ویژه، زنان چگونه می‌توانند در برابر فشارهای کلیدی معاصر برای کار بی وقفه بر روی خود، به حداکثر رساندن فرصت‌ها و مدیریت تجربه‌ی خود مقاومت کنند.

مضامین نئولیبرال با چه روش‌هایی به دوستی‌های زنان نفوذ می‌کنند؟

طیفی از محققان فمینیست که در روانشناسی انتقادی و مطالعات فرهنگی و رسانه‌ای کار می‌کنند، به پیوندهای در حال تغییر بین این سوبژکتیویته‌های نئولیبرال و نفی فمینیسم، که مشخصه‌ی گفتمان پسافمینیستی است، اشاره کرده‌اند.

جنبه‌ای کلیدی در این‌جا نوعی تشدید نظارت بر خود و خودتنظیمی است. زنان تشویق می‌شوند که انعطاف‌پذیر باشند، روی خودشان کار کنند تا اعتماد به نفس و نگرش ذهنی مثبتِ درست را برای تحمل زمینه‌های مخاطره‌آمیز به دست آورند، و در عین آن‌که بی‌وقفه آماده‌ی تغییر هستند، نوعی آیرونی آگاهانه و خودبیانگر درباره‌ی غیرممکن بودن همه‌ی این‌ها را نیز نزد خود حفظ کنند.

این نمایشِ اعتمادبه‌نفس باید با «نایس‌بودن» ترکیب شود: زنان باید مهربان، خوش‌بین، سازگار و همدل بمانند. سوژه‌ی زنانه‌ی ایده‌آل کسی است که برای زیبایی، برای افزایش سرمایه‌ی جنسی، برای تربیت خود و سرآمد‌بودن در کار و برای یافتن خود اصیلش تلاش می‌کند.

همان‌طور که مک‌رابی استدلال می‌کند بخش مهمی از این روانشناسی و فعالیت پرمشغله این است که ایده‌آل‌های ارائه شده دور از دسترس و دست‌نیافتنی هستند و پروژه‌ای هستند که هرگز نمی‌توانند به پایان برسند.

🟡 بنابراین او پیشنهاد می‌کند که این یک «دامگاه آزار و رنج» است، ناحیه‌ای که اضطراب درونی برای تقلای آن چیزی که نمی‌تواند محقق شود را عادی‌سازی می‌کند.


🗂ادامه مطلب 👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


✉️ #گزیده


✍اگر در واقع این مردان بودند و نه زنان که پریود را تجربه می‌کردند، آنگاه قاعدگی، نشان آشکار برتری مردان به شمار می‌آمد؛ تزکیه نفس ماهانه‌ای که به‌معنای آن بود که تنها مردان می‌توانند به مقام کشیشی برسند؛ پیوندی زیست‌شناختی با چرخه‌های ماه و سیارات که معنای آن این بود که تنها مردان می‌توانند ریاضی‌دان بشوند یا به طرح و نقشه گیتی پی ببرند، خون‌ریزی نمادینی که تنها آنان را شایسته سلحشوری می‌ساخت.


🖋 #گلوریا_استاینم

🖋Gloria Steinem

#پریود
#قاعدگی
#پریود_تابو_نیست

📖 منبع گزیده‌های فمینیستی:


📷 lnstagram.com/excerpt_from_feminism


❤️ @Zane_Ruz_Channel


✍ویرجینیا وولف تو اتاقی از آن خود درمورد زنان نویسنده توضیح میده که زنان اون زمان حتی اتاقی هم برای نوشتن نداشتن، انتظار دارین تحصیلات و یا تجربیات مردان رو می‌داشتن؟

وقتی شرایط یکسان نبوده قطعا outcome یکسان نخواهد بود.

🖍یسنا

✍کشف سامانه تعیین جنسیت برای زن بود که مردها دزدیدن (نتی استیونز)
بازی مونوپولی نبوغ زن بود که مردها دزدیدن (مگی الیزابت)
درمان جذام از زن بود که مردها دزدیدن (آلیس بال)
دلیل ناکامی زن‌ها به سرقت رفتن تن، مالکیت، نبوغ و قریحه‌شون بوده.

🖍The chosen

✍‏در تاریخ پشت سروصدای بلند و جنگ های مردان، زنان بودن که کارهای اصلی رو انجام میدادن.

برخی از آثار مهم ادبی، هنری و علمی محصول کار زنان بود ولی بخاطر شرایط زمانه به اسم شوهر یا برادرشون زده شد. در تصویر (حکاکی تاریخی) هم نَرسه مشروعیتش رو از آناهیتا یا شاپوردخت (همسر-خواهرِ نرسه) میگیره.

🖍Arian_chan

✍مثل اینه که صد سال بعد یکی بیاد بگه ببینید زن ها اصلاً عقل‌شون نمی‌رسید فوتبال رو دنبال کنن ببینید هیچ کی استادیوم نیست.

🖍nana

✍تو این رشتو میخوام چند تا از اختراعات/اکتشافات مهم زنان تو طول تاریخ رو بنویسم که کم بهشون توجه شده(مورد ۷ خیلی جالبه)

🌸هدی لامار (Hedy Lamar) بازیگر و مخترع که در خلال جنگ جهانی دوم frequency hooping spread spectrum رو پایه‌ریزی کرد که اساس سیستم‌های وای فای و جی‌پی‌اس کنونیه.

🌸رزالین فرانکلین که عکس X-ray based fiber diffraction از DNA جز خروجی‌های ریسرچشه نقش مهمی در کشف ساختار درست DNA داشت.

🌸آدا لولیس (Ada Lovelace) نویسنده و ریاضی دان اولین برنامه‌نویس کامپیوتر بود که استفاده از کامپیوتر برای کابردهایی ورای از محاسبات رو پیش بینی کرد.

🌸دوروتی کراوفوت (Dorothy Crowfoot) با استفاده از x-ray کریستالگرفی ساختار خیلی از بایومولکول‌هارو به دست آورد ک اساس بایولوژی ساختار شد و برای این دستاور موفق به دریافت جایزه نوبل شد.

🌸باربارا مک کلینتاک (Barbara McClintock) دانشمند روی کروموزوم تحقیق میکرد و برای اولین بار موفق شد ژنتیک‌مپ تولید کنه یعنی خصوصیات فیزیکی رو به بخش‌های مختلف کروموزوم مرتبط کنه و موفق به دریافت جایزه نوبل شد.

🌸لیز میتنر (Lise Meitner) فیزیکدان جز مخترعین nuclear fusion بود که در زمان خودش به رسمیت شناخته نشد و نوبل به همکارش اعطا شد.

🌸گریس هاپر (Grace Hopper) فرمانده نیروی دریایی امریکا اولین کامپایلرو برای زبان برنامه‌نویسی اختراع کرد. اون همچنین از افراد شاخص در اختراع زبان COBOL بود که از اولین زبان‌های برنامه‌نویسی high level ئه.

🌸ماریا میر (Maria Mayer) که جز افراد پروژه منهتن بود برای nuclear shell جایزه نوبل فیزیک رو برد.

🌸گرتی کری (Gerty Cori) چرخه کری رو کشف کرد ابن چرخه مسیر متابولیک تبدیل کیلکوژن به انرژی رو توضیح میده. کری برای این کشف موفق به دریافت جایزه نوبل شد.

🌸استفانی کوولک (Stephanie Kwolek) کولار رو که ماده‌ای سبک و بامقاومت بالاست رو درست کرد که در جلیقه‌های ضدگلوله استفاده میشه.

🌸🌸مری اندرسون (Mary Anderson) ابداع کننده برف‌پاک‌کن ماشین بود.

🌸🌸جوزفین کوشرین (Josephine Cochrane) مخترع ماشین ظرفشویی بود.

🌸🌸پاتریشیا بت (Patricia Bath) مخترع Laserphaco Probe بود. وسیله‌ای که برای برداشتن کاتاراکت (آب مروارید) استفاده میشه و بسیار دقیق‌تر و کم‌خطرتر از روش قدیمشه. این اختراع بینایی کامل رو به گروه زیادی از مردم که از تاری دید رنج میبردن برگردوند.

🌸🌸ان سوکاموتو (Ann Tsukamoto) برای اولین بار تونست سلول‌های بنیادی رو ایزوله کنه که پیشرفت خیلی بزرگی در علم پزشکی بود. درحال حاضر درمان‌های سرطان، پارکینسون و خیلی از بیماری‌های دیگه نتیجه کار خانوم انه.

🖍ویلت

#زنان_نامرئی
#زنان_علم
#زنان_تاثیر_گذار


❤️ @Zane_Ruz_Channel


❤️ مدرنیسم به‌مثابۀ فرصتی برای گفتمان زنانه در ایران
🖋 ماهرخ علی‌پناهلو

🔴زنان نقاش در دهۀ ۵۰

شاید بتوان ویژگی شاخص فضای فرهنگی دهۀ ۵۰ را رویارویی و آشنایی با فرهنگ و هنر غربی دانست. در این دهه بود که بسیاری از فارغ­‌التحصیلان دانشگاه­‌ها برای ادامۀ تحصیل به غرب رفتند و مدرنیسم غربی را در ابعاد و وجوه مختلف به ایران آوردند. آن‌ها در دانشگاه­‌ها مشغول به تدریش شدند و شاگردان­شان این مدرنیسم را گسترش دادند.

گرچه تعداد کمی از هنرمندان این دوران بودند که توانستند به­‌طور ریشه­‌ای مدرنیسم را درک کنند و آن را با فرهنگ و دانش هنری خود عجین سازند، اما اثرات این رویارویی و برخورد فرهنگی تا به امروز در هنر ایران، به­‌ویژه در حوزۀ هنرهای تجسمی مشهود است.

خوشبختانه در دهه­‌های اخیر تلاش زنان برای از آن خود کردن حوزۀ هنرهای تجسمی و دستاوردهای­شان در این رابطه چشمگیر و قابل توجه بوده است. اما در دهۀ ۵۰، همانند دیگر حوزه­‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، حوزۀ هنرهای تجسمی و به­‌ویژه نقاشی هم حوزه‌­ای مردانه و تحت تسلط مردان بود و فضای حاکم بر هنرهای تجسمی کشور، نمایشگاه‌­ها و گالری­‌ها و مناسبات موجود کاملاً تحت سیطرۀ نگاه مردسالارانۀ جامعه بود و زنان آن­طور که باید دیده نمی­‌شدند.

از آنجا که حوزه‌­ها و سبک­‌های هنری سنتی و از پیش­‌موجود کاملاً تحت تسلط و در اختیار مردان بود، زنان کمتر به آن ورود می­‌کردند.


در چنین شرایطی مدرنیسم که حوزه‌­ای جدید و بکر بود و هنوز به تصاحب مردان درنیامده بود و ویژگی­‌های مردسالارانه نیافته بود، برای زنان بستر مناسبی ایجاد کرد که فعالیت کنند و دیده شوند. به همین جهت است که هنرمندان نامدار زن در این برهۀ تاریخی پدیدار شدند و توانستند که موفقیت‌هایی کسب کنند و به رسمیت شناخته شوند؛ و باز هم به همین علت است که در این دوران نام زنان هنرمند را در سبک‌­ها و حوزه­‌های هنری سنتی، مانند نقاشی­‌خط و مکتب سقاخانه، نمی­‌شنویم.

با آنکه این مکاتب هم با ویژگی­‌های جدیدشان در همین دوره آغاز شدند، از آنجا که پیشینه­‌هایی سنتی داشتند، زنان از آن‌ها استقبال نکردند و یا اگر زنانی بودند که دست به تجرباتی در این مکاتب زدند، آثارشان هرگز دیده نشده است.

حوزه­‌های سنتی، مفاهیم و چارچوب­‌های مردسالارانۀ خود را به همراه داشتند و درهم­‌شکستن این تعاریف و بازیابی جایگاه هنرمند زن در آن‌ها به مراتب دشوارتر از ورود به حوزه­ای بکر و جدید بوده است.

#زنان_مدرنسیم
#زنان_نقاش

ادامه مطلب 👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


💳 جنس دوم به زبان ساده


📣 دوره جدید مدرسه فمینیستی


✏️مدرس: پرستو فرخی


▶️ تعداد جلسات: ۱۰


🗓 چهارشنبه‌ها ساعت ۱۹:۳۰ به وقت ایران
🖥 برگزاری جلسات در اسکای روم


🔣جنس‌دوم سیمون دوبووار یکی از اصلی‌ترین متون و منابع فمینیستی است که در همان سال انتشارش (۱۹۴۹) سروصدای زیادی به پا کرد و تبدیل به یکی از موضوعات جنجال‌برانگیز شد؛ تا جایی که کلیساهای کاتولیک، خواندن و نشر کتاب را ممنوع اعلام کردند. اما زن بودن در دیدگاه سیمون دوبووار چه بود که اینهمه جاروجنجال به پا کرد؟

💡در این دوره، کتاب جنس دوم را به زبان ساده‌تر تشریح خواهیم کرد و بدنبال پاسخ این سوال از منظر سیمون دوبووار خواهیم بود که «زن چیست؟»🔣


📱برای ثبت‌نام در تلگرام به آیدی زیر پیام دهید:


👍 @Zaneruz_admin

❤️ @Zane_Ruz_Channel


🎧 #فایل_صوتی



📻 پادکست سمر



🔹این قسمت درباره‌ی زندگی #شهناز_آزاد یا #شهناز_رشدیه ( روزنامه‌نگار و یکی از پیشگامان جنبش زنان در ایران) است‌.



#زنان_تاثیر_گذار
#معرفی_زنان_تاثیر_گذار



❤️ @Zane_Ruz_Channel


❤️نامش «شکست عشقی» نیست

✍روایتی از عدم صداقت در برقراری رابطه جنسی

🖍نویسنده: ف

در این یادداشت می‌خواهم از مفهوم «فریب جنسی» بگویم که خود نیز اخیرا آن را تجربه کرده و به‌عنوان مصداقی از خشونت جنسی، به رسمیت شناخته‌ام. اینکه از جانب پارتنرم، کسی که آینده را با من متصور می‌شد مورد سوءاستفاده قرار گرفته‌ام هنوز برایم عجیب و غیرقابل‌هضم است. او نمی‌تواند عمق و سوزش زخم‌هایم را بفهمد، گیرم که تنها از دور بتواند به تماشای این زخم‌ها بنشیند، همان‌هایی که پشت حصار تن پنهان شده‌اند.

فریب جنسی، به معنی هرگونه دروغگویی یا نقش بازی‌کردن و یا نداشتن خلوص نیست در برقراری رابطه جنسی یا برای رسیدن به رابطه جنسی است.

برای کسی که فریب می‌دهد، این فرایند به «فقط یک سکس» ختم می‌شود اما برای کسی که با او صادقانه رفتار نشده است، ممکن است حس تحقیر، خودسرزنشگری، سردرگمی و ... به دنبال داشته باشد.

افراد با مقاصد متفاوت وارد رابطه می‌شوند. برخی برای تجربه‌ جنسی، برخی برای رابطه بلندمدت، عده‌ای برای روابط کوتاه و غیرجدی و وقت‌گذرانی و تفریح. بنابراین شایسته است که دلایل و انگیزه‌های خود و طرف مقابل را برای آشنایی و ورود به رابطه به‌درستی بشناسیم و درباره آنها صادق باشیم، یا دست‌کم صحبت کنیم.

فردی که برای برقراری رابطه جنسی، با اهرم دروغ رابطه را آغاز می‌کند یا ادامه می‌دهد، فریبکار جنسی است.


برای مثال اگر فردی به‌دروغ ابراز احساسات می‌کند، درظاهر اعلام می‌کند که تمایل به ساختن رابطه‌ای عمیق و بلندمدت دارد درحالیکه به‌خوبی واقف است که هیچ حسی در میان نیست و این برایش مواجهه‌ای زودگذر است، شما را فریب داده است. 

فریبکاری جنسی مصادیق دیگری را هم دربر می‌گیرد؛ از جمله عدم استفاده از لوازم پیشگیری از بارداری به‌صورت غیرتوافقی گرفته و دروغ ‌گفتن درباره هویت خود.
البته در اینجا دروغ‌هایی مدنظر است که در تصمیم‌گیری طرف مقابل برای ورود به رابطه جنسی تاثیر می‌گذارد. به عبارت دیگر، دروغ‌گفتن درباره فاکتورهایی که اهمیتی کلیدی در رضایت دادن یا ندادن به رابطه جنسی دارند. برای من مهم است که با کسی رابطه جنسی برقرار کنم که مطمئن باشم میانمان عشق و عاطفه‌ و رابطه‌ای عمیق برقرار است. در غیر این‌ صورت هرگز به رابطه جنسی رضایت نداده‌ام و نمی‌دهم. 

مسئله من تمام‌شدن رابطه، دل‌بستن به دیگری و هیچ‌چیز دیگری نیست جز صداقت درباره موضوعاتی که از همان ابتدای آشنایی اعلام کرده بودم برایم مهم است. به همین دلیل این متن را نوشتم، نه برای کینه‌توزی و انتقام، که برای فریاد‌زدن اینکه هرکسی حق دارد معیارها و حدوحدود و شروطی برای برقراری رابطه جنسی داشته باشد. بسیاری از ما در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گیریم، اما حس‌های بدی را که نصیبمان می‌شود نمی‌توانیم تعریف کنیم و توضیح دهیم. خود من نیز برای جمع‌کردن ذهنم و نامیدن حس‌هایم، به متن‌های فمینیستی منتشرشده در این حوزه رجوع کردم.

این متن را برای تمامی کسانی می‌نویسم که تجربه مشابه دارند و احساسات آزاردهنده‌شان به «شکست عشقی»، تقلیل پیدا می‌کند.  


#عشق
#رضایت

متن کامل👉👉

🔮@Zane_Ruz_Channel


❤️ سلطه‌ی ساختاری و آزادی ساختاری: رویکردی فمینیستی

🖋جنیفر آینشپار
🖍ترجمه‌ مهتا سیدجوادی


🔴 پس از دوره‌ی ابتدایی نظریه‌پردازی فمینیستی که دغدغه‌اش فهم مردسالاری به‌مثابه‌ی ساختار سلطه‌ی مردان بود، بسیاری از متفکران چنین نگاهی را کنار گذاشتند و در عوض بر سوژگی و هویت (برساخته) و عاملیت زنان تمرکز کردند. هرچند این تغییر رویکرد کمک چشمگیری به فهم چگونی شکل‌گیری ترجیحات، تمایلات و انتخاب‌های زنان کرده، با تخلیط عاملیت و آزادی مانع درک عمیق‌تر مردسالاری به‌مثابه‌ی ساختار سلطه‌ی مردان شده است.

در این مقاله سعی دارم نشان بدهم که تلقی ساختاری از سلطه چطور به ما کمک می‌کند بار دیگر «مردسالاری» را به‌مثابه‌ی یکی از منابع سرکوب سیستماتیک زنان به میان بکشیم و همچنین سعی دارم نشان بدهم که چطور آزادی به‌مثابه‌ی عدم‌سلطه، با نظر به صورت‌بندی‌های متقدم جمهوری‌خواهی از آزادی، با در محوریت قرار دادن جایگاه‌های وابسته‌ی کنشگران درون ساختارهای سیاسی و اجتماعی به ما کمک می‌کند که آزادی را از عاملیت مجزا بدانیم.

تقلا برای فهم و تغییر روابط سلسله‌مراتبی قدرت، مخصوصاً سلطه‌ی مردان بر زنان، محرک اوایل موج دوم نظریه‌پردازی فمینیستی و کنش سیاسی زنان بوده است. مشخصاً فمینیست‌های رادیکال بودند که روابط سلسله‌مراتبی قدرت – نظام سلطه‌ی مردان و فرودستی زنان- را محور تحلیل قرار دادند. مثلاً این گفته‌ی رداستاکینگز مشهور است که:

ما باور داریم که عاملان سرکوب ما مردان‌اند. برتری مردانه قدیمی‌ترین و ابتدایی‌ترین شکل سلطه است. تمام دیگر اشکال استثمار و سرکوب (نژادپرستی، سرمایه‌داری، امپریالیسم و غیره) گستره‌های برتری مردانه‌اند: مردان بر زنان سلطه دارند و تعدادی اندکی از مردان بر باقی مردان مسلط‌اند. تمام ساختارهای قدرت در طول تاریخ در سلطه‌ی مردان و در محوریت مردان بوده‌اند. مردان نهادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در دست داشتند و برای تثبیت این کنترل از زور فیزیکی استفاده کردند. آن‌ها از قدرتشان استفاده کردند تا زنان را در جایگاهی فروتر نگه دارند. همه‌ی مردان از برتری مردانه بهره‌های اقتصادی، جنسی و روان‌شناختی می‌برند. همه‌ی مردان در سرکوب زنان نقش داشته‌اند. (جمعیت رداستاکینگز، 1969)

آزادی زنان تنها با حذف کامل مردسالاری و ریشه‌کن کردن این ساختار شوم ممکن است.


قریب چهل سال گذشته و اشتیاق این بیانیه برای «رسوا کردن» مردان به‌مثابه‌ی عاملان سرکوب زنان نیروبخش است. هم‌زمان در نتیجه‌ی تغییرات درونی نظریه‌ی فمینیستی در چند دهه‌ی گذشته، این بیانیه به نظر زیادی ساده‌انگارانه است.

مثلاً فمینیست‌های سیاه‌پوست، پسااستعماری و جهان‌سومی نشان داده‌اند که صورت‌بندی متقدم «مردسالاری» بانظر به تجارب زنان سفیدپوست شکل گرفته بوده است. در مقابل رویکرد تقاطع‌گرایانه (کرنشاو[2]، 1998) نشان می‌دهد که تجربه‌ی فرد از جنسیت (و سلطه‌ی جنسیتی) با تجربه‌ی او از نژاد، طبقه و سکسوالیته درهم‌تنیده است؛ همچنین نشان می‌دهد که زنان هم می‌توانند زنان را سرکوب کنند و برخی از زنان، با اتکا به امتیازات نژادی یا طبقاتی، جایگاهی فرادست نسبت به برخی مردان دارند.

همچنین تقاطع‌گرایی تردیدهای مهمی را نسبت به این باور برانگیخت که «مردسالاری» اصلی‌ترین شکل سرکوب است یا این‌که «زنان» را می‌توان مقوله‌ای یکدست تلقی کرد. نقد چه‌بسا سنگین‌تر را فمینیست‌هایی وارد کردند که با استفاده از روش‌شناسی‌های پساساختارگرایانه، روان‌کاوانه یا برساخت اجتماعی نشان دادند چطور قدرت مردسالارانه در سوژگی تمام ما می‌نشیند، فرایندی که جودیت باتلر آن را «سوژه‌سازی» می‌نامد (باتلر، 1997).

اگر تصور کنیم که روابط قدرت چنین پنهانی و موذیانه عمل می‌کنند، راهگشا بودن این درک یک‌سویه از «سلطه» زیر سؤال می‌رود.


#مردسالاری
#فمینیسم

🗂ادامه مطلب 👉👉

🔮@Zane_Ruz_Channel


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
📼 " Rafto Gozasht "

📼 رفت و گذشت



🎙با صدای: #نیاز_نواب



#آهنگ_شب
#موسیقی_زنان
#صدای_زن


❤️@Zane_Ruz_Channel


❤️ روایاتی از نگاه جنسیت‌زده به رانندگی زنان

✍تاحالا ندیدین به زنی که پشت ماشین نشسته بگن جای تو پشت ماشین لباسشویی یا ظرفشوییه؟

این تحقیر جنسیتی خیلی وقته که بوده

🖊cookie_linzer

✍نصف بیشتر خانوم ها به خاطر همین حرفها گواهینامه نگرفتن یا گرفتن رانندگی نکردن. مثل مادر من، هنوز هم یه جاهایی میری راننده زن خیلی کمه خیلی کم واقعاً

🖊Jkr_raz

✍به من تا حالا کسی نگفته اما خیلی افتاده دیدن خانومم پیچیدن جلوی ماشینم یا مدتی دنبالم کردن یا تو شرایط خطرناک قرارم بدن،
فرقی نداره پیاده باشی یا سوار ماشین. زن‌آزاری تو این کشور زیاده
🖊rahil

✍اولین بار تو‌ تاکسی و از دهن یک مسافر که میگفت راننده کامیونه و کله‌ش رو ‌از ماشین ‌کرد بیرون و‌ به یک راننده زن گفت شنیدم.

هنوز بعد از ۲۳،۴ سال، از اون اتفاق‌هایی هست که گاهی یادش میوفتم و از اینکه اون موقع خنده‌م‌گرفت و هیچی هم نگفتم احساس شرمندگی میکنم.
🖊Oorima

✍من بعد از اینکه برای اقایی که بدون زدن راهنما یه هو زد رو ترمز و پارک کرد تک بوق زدم در جواب همینو گفت با یکی دو تا فحش دیگه
🖊fahima

✍به من اینو تاحالا نگفتن ولی وقتی میبینن راننده خانومه فک میکنن حق تقدم با اوناس و من باید سریعا بهشون راه بدم

🖊serindipity

✍طرف با ماشین زد به ماشینم .وقتی سریع پیاده شدم که فرار نکنه، شروع کرد فحش دادن ک جات پشت لباس شوییه. تا چند روز خیلی عصبی و ناراحت بودم و بعد دیدم اصلا موضوع من نیستم درواقع داشته خودشو دلداری میداده بابت عدم توانایی رانندگی و گندی که بالا آورده. همینقدر حقیر

🖊بلوکاراسئو

✍مجبورم همه شیشه ها رو ببندم اینقد ک بهم از این حرفا میزنن

🖊شیوا

#رانندگی_زنان
#امنیت_زنان
#زنان_فضای_شهری
#کلیشه_های_جنسیتی


🔮@Zane_Ruz_Channel


❤️ زنانی که نمی‌خواهند مادر شوند؛ «مردم از انتخاب من احساس ناراحتی می‌کنند»

آمار زنانی که تصمیم می‌گیرند فرزندی به دنیا نیاورند رو به افزایش است و میزان تولد نوزادان در سراسر کره زمین به‌شدت رو به کاهش است.

هرچند دلایل آنها از نگرانی در مورد دگرگونی‌های اقلیمی تا عدم تأمین اقتصادی و بیماری‌ها و مشکلات مربوط به سلامتی متغیر است اما افرادی که خود انتخاب می‌کنند که «خود‌خواسته بدون فرزند» باشند می‌گویند هنوز پذیرش اجتماعی در این مورد به وجود نیامده است و هنوز بیشتر اوقات به نحوی از جامعه طرد می‌شوند.

بی‌بی‌سی با چند نفر از اعضای انجمن زنان بی‌فرزند بریستول گفتگو کرده است. گروهی اجتماعی با حدود ۵۰۰ عضو که زنان تشکیل داده‌اند تا از زنانی که تصمیم می‌گیرند بچه‌دار نشوند حمایت کند.

با‌ اینکه کارولین میچل خوب می‌دانست که نمی‌خواهد بچه داشته باشد اما برای رسیدن به سن پایان زادآوری خودش را آماده نکرده بود.

کارولین ۴۶ ‌ساله که با همسرش در بریسلینگتون واقع در بریستول زندگی می‌کند می‌گوید این موضوع زمانی که جوان‌تر بود هیچ فکرش را مشغول نمی‌کرد که دوستان و آشنایانش صاحب فرزندی می‌شدند و رگباری از پرسش‌های شخصی به سوی او سرازیر می‌شد.

او می‌گوید:«من احساس می‌کردم غیر‌عادی هستم که نمی‌خواهم بچه‌دار شوم. احساس می‌کنم دیدگاه و تجربه زندگی من برای دیگران قابل قبول نیست».

از دید کارولین جامعه بر مبنای مادرانگی بنا شده است.


او می‌گوید: «فقط تصور کنید وقتی مادر نباشید چطور از بسیاری عرصه‌ها کنار گذاشته می‌شوید. من به سختی می‌توانستم با دیگران ملاقات کنم چون همه آدم‌ها را یا باید دم در مدرسه بچه‌ها می‌دیدی یا در انجمن‌های ویژه برای مادران شرکت می‌کردی».

«این وضعیت برای من نوعی محرومیت اجتماعی بود».


کارولین می‌گوید در واقع این «انتظار فرهنگی» است که وجود دارد و طبیعی این است که هر زنی بچه داشته باشد.

آمار رسمی منتشر شده در سال ۲۰۲۲ نشان می‌دهد رکورد زنان بدون فرزند که به سن ۳۰ سالگی می‌رسند شکسته شده است.

بنا به گزارش سازمان آمار بریتانیا، این اولین نسلی است که بیش از نیمی از زنان متولد ۱۹۹۰ در انگلستان و ولز (۵۰.۱٪) وقتی در سال ۲۰۲۰ به ۳۰ سالگی رسیدند بدون فرزند بوده‌اند

«هنوز بسیاری از زنان هر تصمیمی بگیرند خودشان را برای آن سرزنش می‌کنند و هنوز به نظر می‌رسد جامعه پذیرای انتخاب همه افراد نیست».


فیونا می‌گوید: «مدام به من می‌گفتند حتماً از این تصمیم پشیمان می‌شوی. چه دلیلی برای زنده بودن داری؟ وقتی بچه نداشته باشی به عنوان یک زن هیچ اعتباری نداری».

می‌گویند فیونا «خودخواه» است و از او می‌پرسند در هنگام پیری و درماندگی چه کسی از او مراقبت و نگهداری خواهد کرد.

او می‌گوید: «انگار مردم از انتخاب من احساس ناراحتی می‌کنند. شاید چون هرگز به فکرشان نرسیده که امکان انتخاب دارند».

#مادری
#حق_انتخاب

ادامه مطلب👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


❤️ مردسالاری چه‌طور زن‌کشی را تئوریزه می‌کند؟
🖋غزاله معتمد

در بستر مباحث اجتماعی، «سیستماتیک» به چیزی اشاره دارد که به‌طور سازمان‌یافته، ساختارمند و روش‌مند در ساحت‌های گوناگون به اجرا در می‌آید.

🔴وقتی پدیده‌‌ای مانند زن‌کُشی با صفت سیستماتیک همراه می‌شود منظور این است که هنجارها، ارزش‌ها و رویه‌های مرتبط با قتل زنان، نه به‌صورت تصادفی یا مجزا از هم، بلکه به‌شکلی هماهنگ، هدفمند، عامدانه و فراگیر در نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دیده می‌شوند و انواع ساز و کارهای هر کدام از این ساحت‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

پدیده‌های اجتماعی زمانی سیستماتیک تلقی می‌شوند که قوانین، سیاست‌های کلان، هنجارها، و رویه‌ها و رفتارهای فرهنگی و اجتماعی در سطح جمعی و فردی از آن حمایت یا آن را عادی‌سازی می‌کند.


یکی از مشخصه‌های سیستماتیک بودن پدیده‌های اجتماعی مراقبت آگاهانه و هدفمند از آنهاست؛ به این معنا که اقدام‌ها و رفتارها در سطوح مختلف فردی و جمعی به سمتی است که امتیاز گروه‌های فرادست را حفظ کند و فرودستی گروه‌های فاقد قدرت و امتیاز را استمرار بخشد. این مراقبت و پاسداری نه فقط در سطح قوانین و سیاست‌های کلان که در سطح رفتارهای فردی و هنجارها و انتظارات فرهنگی قابل مشاهده است.

تصویر زن خانه‌دارِ مطیع که از تمام تریبون‌های رسمی و غیررسمی نظیر صداوسیما و سریال‌های شبکه‌ی خانگى تا بیلبوردها و پیام‌های بازرگانی به جامعه مخابره می‌شود؛ زن را در «دستپخت خوب»، «خانه‌داری» و «تمیز کردن و بشور و بساب» خلاصه می‌کند و همه‌ی آمال و آرزوی یک زن را به رضایت و خوشحالی «مرد خانه» از او و «خانه‌داری‌اش» محدود می‌کند، نقش بسیار بزرگی در تثبیت کلیشه‌های جنسیت‌زده و زن‌ستیزانه‌ی برساختِ مردسالاری دارد.

🔴حذف زنان و قوانینِ مردسالار

قانون موجود نه‌تنها به اصلاح یا کنترل این انگاره‌ها و برساخته‌ها کمکی نمی‌کند، بلکه در هم‌دستی با مردان، مالکیت آنها بر زن را به رسمیت می‌شناسد و با ایجاد حاشیه‌ای امن، حذف فیزیکی زنان را به راه‌کاری کم‌هزینه و گاه بی‌هزینه تبدیل می‌کند.

در خبرها می‌خوانیم مردی در مشهد، زنش را به دلیل «خسته شدن از دستپختش»، در برابر چشمان فرزندان چهار و شِش ساله‌اش سلاخی کرده و مرد دیگری در تبریز از «املتِ پُررُبی که همسرش پخته خوشش نمی‌آید» و با اسلحه او را به قتل رسانده است. این قاتلان، ولیِ قانونی فرزندانی هستند که مادرانشان را پیش روی‌شان کشته‌اند.

🔵نقش نظام اقتصادی مسلط در تسهیل حذف زنان

در وقوع این‌گونه قتل‌ها علاوه بر قوانین حاکم، فرهنگ برساخت و تثبیت شده‌ی نظام مردسالاری و سنتِ جنسیت‌زده، یک مؤلفه‌ی دیگر هم سهیم است: منطق اقتصادی‌‌ای که به استمرارِ چرخه‌ی سرکوب زنان کمک می‌کند.

نظم مسلط اقتصادی می‌کوشد نقش اقتصادی زنان را به کار خانگی محدود کند و از بازوهای رسانه‌ای‌اش برای تثبیت این تصویر که کارهای خانگی و مراقبتی در خانواده در ذات خود «زنانه» هستند، کمک می‌گیرد.

برونداد این فرآیند وابستگیِ روزافزون زنان به مردانِ خانواده و آسیب‌پذیرتر شدن هرچه بیشتر آنهاست. در نهایت، در وابستگی و بی‌عمل‌شدگی زنان، امکان استمرار آن نظم مسلط اقتصادی که از قوانین و فرهنگ و سنتِ جنسیت‌زده نیرو می‌گیرد تسهیل می‌شود.

به عبارتی، بخشی از ریشه‌های این شکل از ستمِ جنسیتی را می‌توان در نظام شبه‌سرمایه‌‌داریِ مسلط و مناسبات تولیدی-جنسیتی‌ای جست‌وجو کرد که زنان را از کارخانه‌ها، آموزشگاه‌ها و مراتب شغلیِ مهم و تعیین‌کننده، مشارکت اجتماعی و سهیم بودن در تولید و اقتصاد، به چهاردیواری خانه‌ها می‌فرستد تا تولید و سودِ نظمِ مسلط مردسالار را تضمین کند.

#زن_کشی
#مردسالاری

🗂ادامه مطلب👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


📆 8 ژوئن زادروز مارگریت یورسنار؛
نخستین زن در فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس، شاعر و پژوهشگر فرانسوی


🔆
#معرفی_زنان_تاثیر_گذار

➖➖➖➖➖➖
💢مارگریت یورسنار (به فرانسوی: Marguerite Yourcenar) ‏ (۸ ژوئن ۱۹۰۳ در بروکسل بلژیک- ۱۷ دسامبر ۱۹۸۷ در جزیره مونت دزرت، آمریکا)، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس، شاعر و پژوهشگر فرانسوی بود.

🔸مارگریت یورسنار نخستین زنی است که پس از تأسیس فرهنگستان فرانسه (در ۱۶۳۵) به عضویت آن درآمد (در ۱۹۸۰). نخستین رمان او به نام الکسیس در سال ۱۹۲۹ چاپ شد. مهم‌ترین رمان او خاطرات آدرین است که در ۱۹۵۳ چاپ شد.

🔸مارگریت یورسنار» از آن دست نویسنده هاست که برای پیدا کردن ویژگی های زندگی اش، فقط کافی است داستان هایش را بخوانیم. يورسنار تنها بانويی است كه در تاريخ چهار قرن آكادمی فرانسه توانست به عضويت آن درآيد و به جمع چهل نفره «جاودانگان» راه يابد. علت اين موضوع فقط دانش شگفت‌انگيز او بود. يورسنار هم از علوم قديم بهره‌مند بود و هم از دانش جديد زمان خود.

🔸یورسنار در سال ۱۹۷۹ شماری از سروده‌های یونان باستان را با نام تاج و چنگ به زبان فرانسه ترجمه کرد و به چاپ رساند. گذشته از آن، چند نمایشنامه با محور فرهنگ یونانی کهن نوشت که از میان آنها، می‌توان از الکترا یا فروافتادن چهره‌پوش‌ها در ۱۹۵۴ و افسانهٔ آلکستیس در ۱۹۶۳ یاد کرد.

🔸یورسنار در سال ۱۹۳۹ به دعوت مترجمی به نام گریس فریک به نیویورک آمریکا رفت. یوسنار و فریک به یکدیگر علاقه‌مند شدند و تا زمان مرگ فریک در ۱۹۷۹ با هم زندگی کردند. خاطرات آدرین و بیشتر آثار یورسنار را نیز گریس فریک از فرانسوی به انگلیسی ترجمه کرده‌است.

🔸یورسنار جایزه‌های ادبی مهمی را از آن خود کرد و اکنون محل زندگی‌اش در جزیره مونت دزرت آمریکا به موزه تبدیل شده‌است.

🔸در بزرگی یورسنار همین نکته بس که از نیمه اول قرن هفدهم که کاردینال ریشیلیو آکادمی فرانسه را تأسیس کرد تا مارس 1980 که مارگریت یورسنار به عضویت آکادمی فرانسه درآمد، هیچ زنی نتوانسته بود به جمع چهل نفره اعضای آکادمی فرانسه وارد شود. اولین رمان یورسنار در سال 1929 با عنوان (الکسی یا رساله مبارزه عبث) به چاپ رسید.

🔸این رمان به فرم نامه نگارانه یا به تعبیر فرنگی آن (اپیستولر) نوشته شده و در آن الکسی قهرمان رمان که موسیقیدانی برجسته است، در نامه‌ای به مونیک همسرش به تحلیل روابطشان می‌پردازد.

🔸مارگریت یورسنار 77 ساله بود که به عضویت فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه که اعضای آن "جاودانه" نام گرفتند درآمد.

▫️«مارگریت یورسنار» در سن 84 سالگی در عصر ۱۷ دسامبر ۱۹۸۷ در جزیره مونت دزرت امریکا در گذشت.

▫️ بر روی سنگ قبر او نوشته شده است: «اینجا کسی است که شاید تمام زندگی اش را برای آزاد شدن قلب انسان گذاشته است.»

♦️#زنان_تاثیر_گذار


@Zane_Ruz_Channel


❤️ به جای مقابله، انکار می کنند!
🖊 مهدیه بهارمست

🔴معاون امور زنان و خانواده رییس‌جمهوری گفته آمار زنان و دخترانی که مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند علاوه بر اینکه نگران‌کننده نیست، قابل قیاس با کشورهای دیگر هم نیست.

سیمین کاظمی: در ایران آمار رسمی از میزان خشونت علیه زنان اعلام نمی شود. سال ۸۳ نتایج یک بررسی ملی نشان داده بود که حدود دو سوم زنان متاهل در طول زندگی مشترک تجربه خشونت داشته اند و یک سوم هم خشونت جسمانی را تجربه کرده اند.

این آمار فقط در مورد زنان متاهل بود و تجربه زنان مجرد و خشونت هایی که توسط پدر، شوهر، پارتنر، برادر و پسر به زنان اعمال می‌شود را در بر نمی گرفت. شواهدی در دست نیست که از آن زمان آمار به روز شده باشد.

اگر یک مقام رسمی ادعا می کند خشونت علیه زنان نگران کننده نیست، لازم است ادعایش مبتنی بر بررسی و پژوهش و پیمایش در سطح ملی باشد.

ما آمار جدیدی از خشونت علیه زنان در مقیاس کلان در دست نداریم اما بعضی پژوهش‌های پراکنده نشان می‌دهد دست کم خشونت فیزیکی تقریبا مشابه متوسط جهانی (یک نفر از هر سه زن) است و نمی‌توان گفت نگران کننده نیست.

خشونت علیه زنان و اشکال آن یکی از حادترین و مهم ترین مسایل و مشکلات زنان است که جدی گرفته نمی شود و مخصوصا برای پیشگیری از آن و حمایت از آسیب دیدگان اقدام موثری تاکنون انجام نشده است.

حالا هم گویا بعضی مقامات مسوول به جای تلاش برای مقابله با خشونت علیه زنان تصمیم گرفته اند با تخفیف و کمرنگ کردن مساله خشونت منکر وجود چنین مساله ای شوند.
علت [بی توجهی مسوولان به مساله خشونت علیه زنان] نگاه سنتی است که به این مساله دارند. در نگاه سنتی خشونت علیه زنان قابل توجیه است. علاوه بر این با توجه به اولویت خانواده بر سلامت و کرامت زنان در رویکرد رسمی، این نگرانی وجود دارد که اقدامات پیشگیرانه و حمایتی در مورد خشونت منجر به تزلزل و تهدید موجودیت خانواده و به خصوص خانواده تحت ریاست و قیمومت مرد شود. برای همین عموما از پیشگیری از خشونت و حمایت موثر از قربانیان امتناع می شود یا مسامحه صورت می گیرد.

خشونت علیه زنان مساله مهمی است و هم حیات و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی زنان را به خطر می اندازد و هم تبعات اجتماعی دارد، از این رو سازمان های بین المللی مثل سازمان بهداشت جهانی و دفتر زنان سازمان ملل برای پیشگیری از آن به دولت ها توصیه هایی می کنند که البته الزام‌آور نیست. دولتهای مختلف و گروه‌های مدافع حقوق زنان نیز برنامه‌ها و راهکارهایی را برای پیشگیری از خشونت ارایه یا اجرا می‌کنند که امنیت زنان حفظ شود.

اقدام حداقلی در این زمینه تصویب قانون است. در ایران این امر حداقلی نیز تاکنون محقق نشده است.


لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت حدود یازده سال است که در حال بررسی و رفت و آمد در بین سه قوه است. آخرین خبر این است که در نهم اردیبهشت ۱۴۰۳ مجددا در مجلس ماده اول آن مورد بررسی قرار گرفت ولی تصویب نشد و به بعد موکول شد. البته آنچه از این لایحه باقی مانده قدرت و تاثیر معنی داری در کاهش خشونت نخواهد داشت ولی همین بقایای لایحه هم به خاطر ملاحظات و دلایل مختلف که پیشتر به بعضی از آنها اشاره کردم، تصویب نمی شود.

#خشونت_خانگی
#خشونت_علیه_زنان

ادامه مطلب 👉👉


🔮@Zane_Ruz_Channel


❤️ جستاری در مفهوم زندگی و سقط‌جنین خودخواسته
🖋نویسنده: شک

🔴براساسِ یک رویکرد غیر انسان‌محور هر حیاتی اهمیت دارد و درجه‌ی انسان بودنش مهم نیست. زندگی جنین هم نه با سیاستِ بازشناسی که با برداشتِ اسپینوزیستی از انسان و پیوندِ ناگسستنی‌اش با طبیعت اهمیت می‌یابد. دِآ معتقد است گرچه به لحاظ اخلاقی ما جانداران را مساوی نمی‌گیریم اما به آسیب، رنج و خشونت می‌پردازیم، حتی در موردِ حیواناتی که از آنان تغذیه می‌کنیم.

او اشاره می‌کند به گروهی از فعالانِ حقوق حیوانات که در کشتارگاه‌ها یا مزارعِ در جهتِ زیستِ بهتر حیوانات فعالیت می‌کنند؛ وضعیتِ اعمال خشونت، اسارت، مختصاتِ فضا و همچنین کاهشِ رنج. گرچه شاید تمایلِ آنها این باشد که اصلا همچنین جاهایی وجود نداشته باشند. یا این بحثِ اخلاقی که سیستمِ عصبیِ ساده‌تر، که رنجِ کمتری را تجربه می‌کند ملاک و معیاری باشد برای استفاده از موجوداتِ زنده به عنوانِ غذا. پس در مورد سقط جنین هم باید چنین رویکردی را در نظر بگیریم و اتفاقا از این منظر در جهتِ کاهشِ آسیبِ و رنجِ جنین در تجربه‌ی سقط عمل کنیم که مکانیسمِ واقعی آن دسترسیِ همگانی و آزاد سقط جنین ایمن است.گرچه شاید از اساس تمایل مدافعانِ حقِ حیات این باشد که سقط جنین رخ ندهد. اما دِآ، شارپ و به طور کلی ماتریالیسمِ جدید فمینیستی، همگام با بسیاری از فمینیست‌های منتقد جریان‌های راست، به نابسنده بودنِ حقِ انتخاب می‌پردازند.

بسیاری از فعالانِ جنبشِ حقِ انتخاب برای پاسخ به چالش‌ها و پرسش‌های مدافعانِ حقِ حیات از این مفاهیم استفاده می‌کنند. مدافعان حقِ حیات زندگیِ جنین را محورِ استدلال‌ورزی خود قرار می‌دهند و پرسش‌هایی مطرح می‌کنند از این قبیل که: چه زمانی زندگی آغاز می‌شود؟ آیا جنین یک فرد است و آیا سقط جنین قتلِ نفس محسوب می‌شود؟

🟡مدافعانِ حق انتخاب معتقدند از آنجا که جنین را نمی‌توان به عنوانِ سوژه‌ی زیست‌پذیر بازشناسی کرد، پس نمی‌توان مرگِ او را قابلِ سوگواری دانست و قتل نفس محسوب کرد. از طرفی آنجا که دوگانه‌ی زندگیِ جنین و زندگیِ زن مقابل هم قرار می‌گیرند، زیست‌پذیریِ زندگیِ بالفعلِ زنان بر پتانسیلِ زندگیِ جنین مقدم است.

مدافعانِ حقِ انتخاب پرسش‌های گروهِ مقابل را سوالاتِ اساسی نمی‌دانند. آنها با محور قرار دادنِ حق انتخابِ زنان پرسش‌های دیگری مطرح می‌کنند مانند اینکه:

آیا باید اجازه دهیم زنان بر اثرِ سقطِ جنین ناایمن از بین بروند یا رنج بکشند؟ آیا باید اجازه دهیم زنان برخلافِ میلِ خودشان بچه‌ای به دنیا بیاورند؟
شانون دِآ (Shannon Dea) از جمله کسانی است که رویکرد سیاستِ بازشناسی و تأکید بر حق ِانتخاب و نتایجِ حاصل از آن را در رابطه با آزادیِ باروری و سقط جنین خود خواسته، نابسنده می‌داند. او در همان کتابِ «فسلفه‌های فمینیستیِ زندگی» از اساس دوگانه‌ی حقِ انتخاب و حقِ حیات، و به تبعِ آن تقابلِ زندگیِ زن و زندگیِ جنین را رد می‌کند و با تأکید بر «ماتریالیسمِ جدید فمینیستی» معتقد است گرچه حامیانِ حقِ حیات از زندگی آغاز می‌کنند اما در عمل نسبت به مکانیسم‌های واقعیِ زندگی (جنین و زنان) بی‌توجه‌اند چرا که سیاست‌های ممنوعیت و محرومیت زنان از سقطِ جنین ایمن میزانِ آسیب‌پذیریِ مادران، شبکه‌‌ی ارتباطیِ آنان (از جمله خانواده) و حتا خود جنین را افزایش می‌دهد.

به بیانِ دیگر، چه طور می‌توان مدافعِ زندگی بود اما با حمایت از جرم‌انگاریِ سقط جنین و ممنوعیتِ آن، زنان را به ورطه‌ی آسیب‌پذیری بیشتر یا حتا مرگ کشاند؟
از طرفی مدافعانِ حقِ انتخاب نیز به کل منکر آسیب‌ها و خطرات سقط جنین می‌شوند و اساسا در برابر پرسش از زندگیِ جنین سکوت می‌کنند یا به نحوی در تلاش‌اند در دوگانه‌ی زندگیِ جنین/ زندگیِ زنان استدلال‌هایی در اهمیتِ توجه ویژه به زندگیِ زنان را برجسته کنند.

دِآ بر اساسِ ماتریالیسمِ جدید فمنیستی رویکردِ «کاهشِ آسیب» را پیشنهاد می‌دهد؛ نه تنها از این حیث که از زندگی آغاز می‌کند و در عمل به زندگیِ زنان و فرزندانِ آنان وفادار می‌ماند، بلکه در مورد زندگی جنین و آسیب‌ و خطراتِ سقط جنین نیز سکوت نمی‌کند.

#بدن_زن
#سقط_جنین
#پایان_خودخواسته_بارداری


🗂نسخه کامل مقاله 👉👉

▫️zaagaah
🔮@Zane_Ruz_Channel


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
📽️ Diary of a mad housewife

📽️ خاطرات یک زن خانه‌دار دیوانه


🎬محصول کشور آمریکا
➡️ژانر کمدی


📹کارگردان
📹Frank Joseph Perry


🔴 سال ۱۹۷۰
⬅️دوبله فارسی


#معرفی_فیلم
#فیلم_فمینیستی


🗂تحلیل فیلم Diary of a mad housewife را اینجا بخوانید 👉👉


❤️@Zane_Ruz_Channel


📹Diary of a mad housewife

📹 خاطرات یک زن خانه‌دار دیوانه

🖍نزهت بادی

🎭#تحلیل_فیلم

🔴زن، خسته و بی‌حوصله از خواب بیدار شده است و شوهر با دیدن او غر می‌زند: «این روزها چه مرگته؟ طوری ادا درمیاری که انگار داری از خستگی می‌میری.»

بعد از هیکل و موی زن ایراد می‌گیرد که چقدر لاغر مردنی شده و موهایش هیچ مدلی ندارند و چرا به خودش نمی‌رسد.

موقع صبحانه از اینکه تخم‌مرغش به اندازه کافی عسلی نیست و هنوز نان تستش آماده نشده، شکایت می‌کند و جلوی بچه‌هایش، زن را مورد تمسخر قرار می‌دهد و می‌گوید مادرتان هیچ کاری را نمی‌تواند درست انجام دهد.

موقع ترک خانه از زن می‌خواهد تا کفش‌هایش را برق بیندازد و چمدانش را برای سفر ببندد. سپس فیلم در مقدمه‌ای طولانی، روند فرساینده کارهای روزانه زن را نشان می‌دهد: لباس‌ها و ملافه‌ها را می‌شوید، خانه را تمیز می‌کند، غذا می‌پزد، با تعمیرکار خانه سر و کله می‌زند، سگ را بیرون می‌برد و کل روز فقط در حال دویدن در خانه است.  حالا آن جمله ابتدای فیلم، معنای متفاوتی می‌یابد. جمله‌ای که بارها به زنان خانه‌دار گفته شده است: طوری ادا درمیاری که انگار داری از خستگی می‌میری.

سیلویا فدریچی می‌گوید:

«کار خانگی نه تنها به زنان تحمیل شده، بلکه یکی از ویژگی‌های ذاتی بدن و شخصیت زنانه، نیازی درونی و کاری دلخواه زنان جلوه داده شده است.»

به همین دلیل وقتی از زنان خانه‌دار صحبت می‌کنیم، همه زنان را در بر می‌گیرد. حتی زنان شاغلی که سر کار می‌روند اما همچنان وظیفه اصلی‌شان کار خانه است. از این رو فدریچی مطرح می‌کند مسئله بی‌ارزش‌انگاری کار خانگی با کار کردن زن در بیرون از خانه حل نمی‌شود. زیرا در چنین شرایطی مجبور می‌شویم هم پیش‌بند آشپزخانه را ببندیم و هم لباس فرم کار را بپوشیم.

در فیلم، تینا مورد حمله زنان و مردان دیگر قرار می‌گیرد که «تو یک زن خوشبخت با خانه بزرگ هستی که شوهرت سخت کار می‌کنه و در عوض انتظار داره خانه تمیز باشه.» این، همان نگاه رایج به زنان خانه‌دار است که گویی هیچ کار مهمی اتجام نمی‌دهند و حق ابراز خستگی ندارند. اساسا چون کار خانگی به زن‌ها محول شده، مثل بقیه مسائل زنان بی‌اهمیت تلقی می‌شود.

ارزش واقعی کار خانگی زمانی معلوم می‌شود که مردی، بشقابی می‌شوید یا املتی می‌پزد!


💬 فدریچی معتقد است مسئله کار خانگی باید همچون مبارزات کارگری، افقی انقلابی بیابد و به عرصه اجتماعی کشیده شود. وگرنه تا زمانی که حرف زدن درباره خانه‌داری در آشپزخانه و اتاق خواب شکل می‌گیرد، زنان خانه‌دار، یک مشت غرغرو دیده می‌شوند، نه مبارزانی که به دنبال احقاق حقشان هستند.

#کار_خانگی
#زنان_خانه‌دار
#تحلیل_فیلم
#معرفی_فیلم
#فیلم_فمینیستی


◀️فیلم Diary of a mad housewife را اینجا تماشا کنید👉👉


❤️ @Zane_Ruz_Channel

20 last posts shown.

7 551

subscribers
Channel statistics