نمیدانم در من چه احوالی پیش امد ، از نوشته هایم، قلمِ دستانم اثری نیست ...
شاید اگر می توانستم بار ها و بار ها دوست داشتنش را از سر می گرفتم تا دوباره دنیای خیالیِ قلم را به آغوش بکشم ،
بار ها کلمات را نگاه کردم و بار ها و بار ها نوشتم و پاک کردم و حسی در من ارضا نشد ،
اشک هایم ریخت و من هیچ اثری از قدرتِ کلمات در وجودم پیدا نکردم ...
سکوت را در شبِ تاریک جست و جو کردم و چیزی در اعماقش نیافتم ،
کلماتت عجیب مرا فلج کرد و شاید من در هر کدام از آنها عضوی از جسم و روحم را دفن کردم که نتوانستم آنها را کنار هم به بازی بگیرم ...
نبض را عشق خواندم و عشق را شعر و شعر را سکوت و سکوت را شب و در آخر همه چیز به شب ختم شد ،
دلتنگی به شب ختم شد ، سکوت به شب ختم شد ، قلم و دفتر و شعر به شب ختم شد ، اشک و عشق به شب ختم شد .
حسِ بی جانِ درونِ تاریکم می گوید چیزی در روح من از کار افتاده ، شاید هم قلم از دستانم افتاده که قادر به بافتن جملاتِ و متنی پر جان نبودم ، شاید هم عشقی نافرجام نوشته هایم را بلعیده ، اما می ترسم از اینکه توانِ نگهداشتن قلم را نداشته باشم و دنیایم از چیزی که هست تاریک تر شود...
شاید برای همین با چنین متنی بغض ترکاندم و اشک ریختم و قلم را با جان و دل چنگ زدم .
شاید اگر می توانستم بار ها و بار ها دوست داشتنش را از سر می گرفتم تا دوباره دنیای خیالیِ قلم را به آغوش بکشم ،
بار ها کلمات را نگاه کردم و بار ها و بار ها نوشتم و پاک کردم و حسی در من ارضا نشد ،
اشک هایم ریخت و من هیچ اثری از قدرتِ کلمات در وجودم پیدا نکردم ...
سکوت را در شبِ تاریک جست و جو کردم و چیزی در اعماقش نیافتم ،
کلماتت عجیب مرا فلج کرد و شاید من در هر کدام از آنها عضوی از جسم و روحم را دفن کردم که نتوانستم آنها را کنار هم به بازی بگیرم ...
نبض را عشق خواندم و عشق را شعر و شعر را سکوت و سکوت را شب و در آخر همه چیز به شب ختم شد ،
دلتنگی به شب ختم شد ، سکوت به شب ختم شد ، قلم و دفتر و شعر به شب ختم شد ، اشک و عشق به شب ختم شد .
حسِ بی جانِ درونِ تاریکم می گوید چیزی در روح من از کار افتاده ، شاید هم قلم از دستانم افتاده که قادر به بافتن جملاتِ و متنی پر جان نبودم ، شاید هم عشقی نافرجام نوشته هایم را بلعیده ، اما می ترسم از اینکه توانِ نگهداشتن قلم را نداشته باشم و دنیایم از چیزی که هست تاریک تر شود...
شاید برای همین با چنین متنی بغض ترکاندم و اشک ریختم و قلم را با جان و دل چنگ زدم .