تا غمش را بجان رقم زدهایم
بر سر ما و من قلم زدهایم
در بیابان بیکران غمش
بی وجود و عدم قدم زدهایم
عشق ظاهر نگشته بود هنوز
که ز اسرار عشق دم زدهایم
در خرابات عشق مستان را
ساز این را به زیر و بم زدهایم
خیمهی دل ز عالم حدثان
در سرا پردهای قدم زدهایم
عقل و دانش مجو ز ما امشب
در خرابات جام جم زدهایم
در ره شوق شمس تبریزی
قدم از عشق دمبدم زدهایم
— @ThisHaruki_user .
بر سر ما و من قلم زدهایم
در بیابان بیکران غمش
بی وجود و عدم قدم زدهایم
عشق ظاهر نگشته بود هنوز
که ز اسرار عشق دم زدهایم
در خرابات عشق مستان را
ساز این را به زیر و بم زدهایم
خیمهی دل ز عالم حدثان
در سرا پردهای قدم زدهایم
عقل و دانش مجو ز ما امشب
در خرابات جام جم زدهایم
در ره شوق شمس تبریزی
قدم از عشق دمبدم زدهایم
— @ThisHaruki_user .