روانِ راکد ~


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


ناشناس:
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1189162-EdgkKr6

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: Paradise_bookshop
اشک هایی که در سکوت جاری شدند
یک داستان کوتاه خارجی عاشقانه ای غم انگیز و در عین حال امید بخش...


♥︎قیمت روی جلد:۲۰۸
قیمت بعد از تخفیف:۱۷۷


*اولویت با واریزی اول است

@paradisebookshop


Forward from: ‌ ‌ فَریاد | FaRyAd
‌   ‌    ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
‌‌ ‌ ‌  🕸 〃    ✩𝅄 ‌  ‌Cigarette smoke is lovely; But the hot ash that chooses you to end will burn your brain and bones.. ‌   ‌ꕮ  .  bae .  🚬    ‌
‌‌     ‌  ‌ ‌


Forward from: 𝘑𝘢𝘱𝘢𝘯;
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
People say I look happy..


Forward from: ฅ^ 𝑳𝘪𝘭 𝑪𝘢𝘵 ^ฅ
˒  ˓

جین هیونگ اصلا تا حالا به ریختن خون روی بدن دقت کردی؟ اون لحظه که خون مثل آبی که از خاک بیرون میاد فوران می‌کنه واقعا شگفت‌انگیزه؛ یا وقتی که پوست رو گرم می‌کنه.
خدای من واقعا لحظه‌ی جالبی میشه‌.
بدنت سرده اما خونی که بیرون میاد پوستت رو گرم می‌کنه‌.
چونکه، جین هیونگ! هرکاری می‌کنم بدنم گرم نمیشه.
کمکم کن هیونگ، هیونگ کمکم کن.

→ #Jingi #Scenario
╭━─━─━─━╮
   @lilminicat
╰━─━─━─━╯


خسته کلافه و از خودیو بی خودی بیزار


Forward from: AaRON
و دستان ما در تلالوی احساسات آبی جان میدهد_


Forward from: AaRON
We are in a video game .


امیدوارم سلامت برگرده


Forward from: ‌ ‌ فَریاد | FaRyAd
ادمین اصلی این چنل بیمارستانه
برگرده جواب ناشناساتونو میده


ایستاده دست میزنم برای انتخاب آهنگت


Forward from: 𝗦𝗛𝗜𝗡𝗜𝗚𝗔𝗠𝗜


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پسرمون متین


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
به اندازه ی کافی اغوا نشدم ولی جالب انگیز بود




بعد از ساعتها قدم زدن تو سرمای دسامبر و گوش کردن به پلی لیستِ Reminder ش بلاخره بغضش شکست و اشک تموم صورتش رو خیس کرد. با دستایی که می‌لرزید شروع به تایپ کردن کرد. برای مخاطبی که حتی پیامش رو نمیدید:
_هیونگ من حالت چشمات وقتی ک بی هیچ حرفی بهشون زل میزدم یادم نمیره. اونجوری ک بدون بروز هیچ واکنشی جز پلک زدن تو قهوه ایه چشمای هم خیره میشدیم. نگاهت بهم حس تماشا کردن شب رو داشت؛چون تو بشدت شبیهش بودی.
من جلوی صندلیت روی زمین کلاس مینشستم و همینجوری بی هیچ دلیلی بهت خیره میشدم، انگار که داشتم تلاش میکردم طرحشونو بخاطر بسپارم.
ولی الان حتی نمیدونم به چه اسمی صدات میکنن. اما تو چه تو ذهنم چه تو دلم همیشه برام هیونگ بودی.
خودتو نمیتونم بغل بگیرم چون ندارمت . اما میشه تصورتو به
آغوش بکشم؟! میخوام شده حتی برای آخرین بار ببینمت. همین برام کافیه. همینکه بدونم سالمی و هنوزم وجود داری باعث میشه دیگه غمی نداشته باشم. حتی اگر نتونم هرروز ببینمت، عطرتو بو بکشم یا در آغوشت بگیرم، دیگه مهم نیست؛ چون بلاخره بعد از سالها دیدمت.
برای همیشه دوستت دارم تنها هیونگ قلب تیره و تار من...
Visky~


Before I say another word
قبل از اینکه حرف دیگه ای به زبون بیارم
Just know that my intentions were pure
فقط بدون که قصد و اهدافم خالص بودن
But you can′t stand to be in silence
ولی تو نمیتوی سکوت رو تحمل کنی
All you can hear is your own voice
تمام چیزی که میتونی بشنوی صدای خودته
Fueling delusion in you
توهم درونت تجدید قوا میکنه
And I’m just
و من فقط
So sick of backing down that I might just spill it all
خسته شدم از عقب کشیدن که شاید لبریزش کنم
And if I do, you won′t be coming back without a deep scar in your soul
و اگر چنین کاری کنم بی آسیب زدن به روحت نخواهد بود
Are you not sick of playing games?
از بازی کردن خسته نیستی؟
Sick of giving blame?
خسته از تقصیر گردن دیگری انداختن؟؟
Sick of fucking living like the world has never given you a life defining day?
از اینکه جوری زندگی میکنی انگار که دنیا هیچ وقت معنی یه روز زندگی رو بهت نداده؟
And I can’t relate
و من نمیتونم درکش کنم
And I feel nothing for you
و نسبت بهت ترحم ندارم
So I feel nothing for you
پس اصلا بهت ترحم نمیکنم
And I feel
و حس میکنم
It’s too late, too late
خیلی دیر شده ، خیلی دیره
I′ve buried this and it′s evident
من (احساسمو) دفنش کردم این مشخصه
You won’t change, won′t change
که تو عوض نمیشی ، عوض نمیشی
My mind is torn
ذهن من دربده شده
I hate it, but I long to feel what I felt before
ازش متنفرم ولی طول میکشه حسی که قبلاً داشتمو دوباره تجربه کنم
But you just keep moving towards me
ولی تو داری به سمت من میای
What do I do? What do I say?
باید چیکار کنم ؟ چی بگم؟
Can you kindly just refrain
میشه لطفاً با مهربانی خودداری کنی ؟
What’s here for me?
اینجا چی برام داره؟
Why hide the truth?
چرا حقیقتو پنهان کنم؟
That I feel nothing for you
که من هیچ حسی بهت ندارم
I feel nothing for you
هیچ حسی بهت ندارم
And I feel
و حس میکنم
It′s too late, too lat
خیلی دیره
It′s too late, too late
خیلی دیره
I’ve buried this and it′s evident
من (احساسمو) دفنش کردم این مشخصه
You won’t change, won’t change
که تو عوض نمیشی ، عوض نمیشی
(I feel nothing for you)
هیچ حسی بهت ندارم
Broke away, but you′re starving for closure
از آغوشت فرار کردم ولی تو تشنه ی(این آغوش) تنگنایی
Seem together but you know that I know ya
به نظر روبراه میای ولی تو میدونی که من می دونم
Know this is real, this is real
میدونم این واقعیه ، واقعیه
It′s too late, too late
خیلی دیره
I’ve buried this and it′s evident
من (احساسمو) دفنش کردم این مشخصه
You won’t change, won′t change
که تو عوض نمیشی ، عوض نمیشی
I feel
حس میکنم که
It’s too late, too late
خیلی دیر شده ، خیلی دیره
I′ve buried this and it’s evident
من (احساسمو) دفنش کردم این مشخصه
I′ve buried this and it’s evident
من (احساسمو) دفنش کردم این مشخصه
You won’t change, won′t change
که تو عوض نمیشی ، عوض نمیشی
And I feel nothing for you
و هیچ حسی برا تو ندارم
I feel nothing for you
هیچ حسی بهت ندارم
And I feel
و حس میکنم که...





19 last posts shown.

35

subscribers
Channel statistics