✍
چرا با اينکه خدا را ناظر می دانيم ولی باز هم گناه می کنيم؟
مسلماً علم به تنهايي آدمي را وادار به التزام به لوازم علمش نمي کند.[۱]
فرعونيان علم داشتند، ولي علي رغم آن کافر شدند. خداوند درباره آنان مي فرمايد: (فرعونيان از روي ستم و برتري جويي) به آيات خدا کفر ورزيدند در حالي که در دل به آن يقين داشتند.[۲]
يکي ديگر از نمونه هايي که خداوند ذکر مي کند بلعم باعورا است او اگرچه عالم بود ولي در عمل لغزيد، قرآن مي فرمايد: و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!.[۳]
و اگر مي خواستيم وي را بالا مي برديم به وسيله آن (آيات)، ولي او به زمين چسبيد و از هواي خويش تبعيت کرد.[۴]
لذا علم؛ فقط زمينه التزام به محتوايش را فراهم مي آورد، ولي اين زمينه، وقتي مؤثر واقع مي شود که به دنبال آن ايمان باشد. با علم و ايمان است که راه عمل هموار مي شود، البته بايد موانع راه نيز برداشته شود، قرآن اين موانع را ذکر ميفرمايد:
پيروي از خواهش هاي نفساني بدون در نظر گرفتن جنبه هاي عقلاني و شرعي، موجب دور شدن از صراط مستقيم و بي توجهي به دستورات خداوند مي شود، قرآن کريم در مورد اين دسته مي فرمايد: پس آيا ديده اي کسي که هواي خويش را خداي خود گرفته و خداوند او را با داشتن علم؛ گمراه ساخته و دل او را مهر زده و بر بينايي وي پرده نهاده، پس چه کسي او را بعد از خداوند هدايت خواهد کرد آيا توجّه نمي کنيد.[۵]
يا در آيه ديگر مي فرمايد: پس اگر اجابت نمي کنند تو را بدان که آنان تنها هواي خويش را پيروي خواهند کرد و چه کسي گمراه تر از آن کسي که از هواي خود متابعت کند، بدون هدايتي (از جانب) خدا.[۶]
پی نوشت:
[۱] براي آگاهي بيشتر از فرق بين علم و ايمان، نک: چهل حديث، امام خميني، ص ۳۷؛ اخلاق در قرآن، مصباح يزدي ص ۱۴۰
[۲] نمل، ۱۴.
[۳]. اعراف، ۱۷۵.
[۴]. اعراف، ۱۷۶.
[۵] .جاثيه، ۲۳.
[۶]. قصص، ۵۰. در همين زمينه رجوع شود به سوره اعراف، ۱۷۶؛ کهف، ۲۸؛ طه، ۱۶؛ فرقان، ۴۳؛ ص، ۲۶؛ محمد، ۱۶؛ نجم، ۲۳.
@porsemaneteghadi
چرا با اينکه خدا را ناظر می دانيم ولی باز هم گناه می کنيم؟
مسلماً علم به تنهايي آدمي را وادار به التزام به لوازم علمش نمي کند.[۱]
فرعونيان علم داشتند، ولي علي رغم آن کافر شدند. خداوند درباره آنان مي فرمايد: (فرعونيان از روي ستم و برتري جويي) به آيات خدا کفر ورزيدند در حالي که در دل به آن يقين داشتند.[۲]
يکي ديگر از نمونه هايي که خداوند ذکر مي کند بلعم باعورا است او اگرچه عالم بود ولي در عمل لغزيد، قرآن مي فرمايد: و بر آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آيات خود را به او داديم ولى (سرانجام) خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد!.[۳]
و اگر مي خواستيم وي را بالا مي برديم به وسيله آن (آيات)، ولي او به زمين چسبيد و از هواي خويش تبعيت کرد.[۴]
لذا علم؛ فقط زمينه التزام به محتوايش را فراهم مي آورد، ولي اين زمينه، وقتي مؤثر واقع مي شود که به دنبال آن ايمان باشد. با علم و ايمان است که راه عمل هموار مي شود، البته بايد موانع راه نيز برداشته شود، قرآن اين موانع را ذکر ميفرمايد:
پيروي از خواهش هاي نفساني بدون در نظر گرفتن جنبه هاي عقلاني و شرعي، موجب دور شدن از صراط مستقيم و بي توجهي به دستورات خداوند مي شود، قرآن کريم در مورد اين دسته مي فرمايد: پس آيا ديده اي کسي که هواي خويش را خداي خود گرفته و خداوند او را با داشتن علم؛ گمراه ساخته و دل او را مهر زده و بر بينايي وي پرده نهاده، پس چه کسي او را بعد از خداوند هدايت خواهد کرد آيا توجّه نمي کنيد.[۵]
يا در آيه ديگر مي فرمايد: پس اگر اجابت نمي کنند تو را بدان که آنان تنها هواي خويش را پيروي خواهند کرد و چه کسي گمراه تر از آن کسي که از هواي خود متابعت کند، بدون هدايتي (از جانب) خدا.[۶]
پی نوشت:
[۱] براي آگاهي بيشتر از فرق بين علم و ايمان، نک: چهل حديث، امام خميني، ص ۳۷؛ اخلاق در قرآن، مصباح يزدي ص ۱۴۰
[۲] نمل، ۱۴.
[۳]. اعراف، ۱۷۵.
[۴]. اعراف، ۱۷۶.
[۵] .جاثيه، ۲۳.
[۶]. قصص، ۵۰. در همين زمينه رجوع شود به سوره اعراف، ۱۷۶؛ کهف، ۲۸؛ طه، ۱۶؛ فرقان، ۴۳؛ ص، ۲۶؛ محمد، ۱۶؛ نجم، ۲۳.
@porsemaneteghadi