-Airi-چند روزی بود که باهاش بخواطر دعوایی که داشتید قهر کرده بودی، اونم سعی میکرد با پیام دادن یا اومدن زیر پنجرت ایستادن و چیزای خنده دار گفتن از دلت در بیاره...ولی تو بهش محل نمیدادی و یه هفته گذشت...تصمیم گرفت بهت پیام بده و دعوتت کنه ی کافه از اونجایی ک میدونست دوست نداری ی جایی برید ک دپتون کنه یا اروم نباشه ی
کافه انتخاب کرد ک هم تو این موقعیت بتونه شادت کنه هم مناسب باشه...به پیامی ک داده
نگاه میکنی و اروم میخندی و سر تکون میدی
و اروم با خودت زمزمه میکنی"
من از اولم باهات قهر نبودم دیوونه" وقتی اماده میشی که بری دم در میبینی ک اون اماده در و برات باز کرده و منتظرته و وقتی میبینتت خم میشه و با دستش داخل ماشینو نشون میده
-ماد مازل تشریف نمیارن؟!
توهم میخندی و سوار ماشین میشی و وقتی سوار میشی با لحن شیطونی سمتش میگی
+من از اولم قهر نبودم و فقط سرکارت گذاشتم.
با اخمی کیوتی ک رو پیشونیش میوفته بلند میخندی و دلتو میگیری،اونم پشتش لبخند میزنه و باهات میخنده و هردو با هم ب این مسخره بازیای اون تو این ی هفته میخندید.