〄 Ad


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


' Ad
' @MrgnAdlr 백현
Baekhyun ' If you want to fly, you have to give up the stuff that weighs you down."
@EagleMainCH

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter










موقع فیک نوشتن لطفا چک کنید خودتون بالا نزده باشید


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#Baekhyun


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
_


Forward from: ᪥ғɪᴄᴛɪᴏɴᴀʀʏ᪥
╰ ꞋꞌꞋName : #LOLITA .
𖥻Part 6

ᘡ ˙ Couple : Kaihun .
ᘡ ˙ Genre : Angst, sadness, Daddykink, dram .
≡⤿ Update On : Thursday .
▭▬ Status : - #OnGoing .
≡⤿ Summery : Click .

➛Written by : Erwin .

📃 ۫˒˓ PDF Link . 📃 ۫˒˓ WATTPAD Link
🖇 ۫˒˓ Cm Gp

📝T.me/FictionaryNotes📝


Forward from: Daily n²
You are the goddess of snake and your name is Manasa

@Akantha8


کایبک


Forward from: 冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
「𝘞𝘩𝘢𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰𝘴 𝘵𝘦𝘭𝘭 𝘮𝘦」
بعد از ادای احترام به زن گریون روبه روش و ابراز تاسف از اون خونه خارج شد و با همون چهره محزون سوار ماشینش شد
به راننده اشاره کرد راه بیوفته و نگاهش رو به بیرون دوخت
افکارش هیچ نظمی نداشت به اندازه زندگی الانش در هم پیچ و تاریک بود
بیون یه گره کور بود که هیچ جوره نمیتونست خودش رو حل کنه
چطور میتونست پسر یه خانواده رو بدزده و برای ناراحتی اون زن ناراحت بشه.
- حالا دیگه نتیجه کالبد شکافی هم مشخص کرد اون بیچاره پارک چانیول بود. دیگه کسی به اسم پارک چانیول وجود نداره. خانوادش بعد از یه مدت فراموشش میکنن و اون پسر برای من میمونه. اونم یکی از چرخ دنده های مهم دستگاه میکنم. اون باهوشه، با استعداده، بی نظیر و تیزه.. و بسیار زیباس..
راننده از آینه به رئیسش که مشغول حرف زدن با خودش بود خیره شد و برای بار هزارم از خودش پرسید یک انسان به چه حدی از جنون میتونه برسه که از درون دو نفر مجزا بشه.
دو نفری که یکیش محزون بود بخاطر چشم های مادر اون پسر گروگان اما یکی دیگه مجنون وار از زیباییش حرف میزد و حرص و طمع نگه داشتن و به دندون کشیدنش از لحنش معلوم بود.


روی صندلی جا گیر شد و پاش رو روی پای دیگش انداخت
از اون بالا به پسر له و لورده ای که زخم هاش بی رحمانه بهش جذابیتی نفس گیر داده بودن، خیره شده بود.
- بیرون!
فقط چند ثانیه از بیان این کلمه گذشت و حالا اتاق خالی از هر جنبده ای بود
از جاش بلند شد و با گرفتن بدنش، به دیوار تکیه اش داد
زنجیر هارو به مچ دستاش وصل کرد و سطل آب یخ رو روی سرش خالی کرد
جوری با آرامش کارهاش رو انجام میداد که انگار روتین روزانه اش بود.
به تماشای چان که بخاطر شک هوا رو خشن داخل ریه هاش میکشید، ایستاده بود.
به چی فکر میکرد؟
این پسر با اون چهره آروم عصبی کننده اش به چی فکر میکرد که انگار داشت به نقاشی شکسپیر و داوینچی نگاه میکرد؟
چان داشت آرامش نسبی به دست میاورد و زنجیر های بلندش برای بکهیون یه هشدار بود
اون تو منطقه ببر زخمی روبه روش ایستاده بود
دوباره سر جاش برگشت و اجازه داد مثل همیشه غرور تکبر از نگاه و نحوه نشستنش چکه کنه.
- به این فکر میکردم حالا که مهمون منی خیلی بده همیشه آقای پارک صدات کنم!
تصمیم داشتم اسمت رو هم عوض کنم ولی...
حرفش رو ادامه نداد.
- فکر میکنی آروم میشینن بیون؟ اونا پیدات میکنن
- برای چی؟ من که قایم نشدم چانیول.
- اونا میفهمن تو منو دزدیدی بیون. فکر میکنی خیلی باهوشی؟ فکر میکنی من اون راز رو فقط بین خودمون نگه میدارم که راحت بتونی سر به نیستم کنی؟
- منظورت اینه اون مدارک دست یکی دیگه هم هست؟ که احتمالا یه پسر با پوست سفید، لب های نازک، قد نسبتا بلند و موهای مشکیه. اسمش اوه سهونه مگه نه؟
وقتی گرد شدن چشم هاش رو دید خندید
- اوه عزیزم. تو هنوز خیلی چیزا نمیدونی.
از جاش بلند شد و سمت در رفت، ولی قبل از خروج، از روی شونش به پسر شکست خورده پشتش نگاه، و اروم زمزمه کرد
- هیچکس سراغت نمیاد چان. هیچ آدمی سراغ یه آدم مرده نمیره.
پرونده ای که روی میز کنار دستش بود رو برداشت و جلوی پسر انداخت
- به دنیای پس از مرگ خوش اومدی چان. اینجا پایان دنیا برای توعه.
──────────
「 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰 ⁞
#ChanBaek ΄🌑΄
@Ugly_History




Forward from: 冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
「𝘞𝘩𝘢𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰𝘴 𝘵𝘦𝘭𝘭 𝘮𝘦」
- کی فکرش رو میکرد بیون، کی فکرش رو میکرد؟
در دفتر ما فوقش بیون بکهیون رو بست و با نیشخندی که ضمیمه لب های گوشتیش کرده بود قدم جلو گذاشت
بکهیون ابروهاش رو تو هم کشید و پرونده زیر دستش رو بست
- افسر پارک؟ دلیل اینهمه بی ادبی چی میتونه باشه؟ بدون در زدن وارد دفترم میشی و ما فوقت رو...
- اوه درسته معذرت میخوام. سوالم رو دوباره میپرسم. کی فکرش رو میکرد سرگرد بیون؟
- پارک چانی..
- کی فکرش رو میکرد مهره اصلی پرونده باند قاچاق انسان اینجا پشت میز بوده و به ما دستور میداده؟
ایست ثانیه ای قلبش رو حس کرد
نفس تو سینه اش حبس شد و عرق سرد روی کمرش نشست
چطور ممکن بود؟
سعی کرد خودش رو جمع و جور کنه
نباید غیر عادی رفتار میکرد
- چی داری-
- میگم؟ سوال خوبیه! روز اولی که پا به اینجا گذاشتم نگاهت خوب یادمه! داشتم تو نگاهت شخصی رو میدیدم که برنامه هاش خراب شده! هرکس هرچیزی میپرسید اشکالی نداشت اما من نه. من نباید سوال اضافی میپرسیدم، نباید به خیلی چیزا دسترسی پیدا میکردم، نباید کاری میکردم که بیشتر از درجات روی شونه هام بود تو باهوش بودی بیون و میدیدی مثل ماری ام که داره تو نقشه هات میخزه و اونو به هم میریزه. فکر میکنی وقتی مرخصی گرفتم رفتم پی خوش گذرونی؟
پرونده تو دستش رو روی میز کوبید و بیون بعد نگاه کوتاهی بهش بازش کرد
عکسای خودش تو بار موقع معامله، کنار اسکله، ویلاهای مخفیش
- که اینطور.
به ارومی زمزمه کرد و سمت چانیول رفت.
اون پسر باهوش.
جلوش ایستاد و بدنش رو به لبه میز تکیه داد
- همیشه میدونستم تو کسی میشی که منو به خطر میندازه!
اگه چانیول کمی! فقط کمی مغرور نبود به حقیقتی که تنهایی کشف کرده منظور دقیق بیون رو متوجه میشد
بکهیون گرد و خاک خیالی شونه های مرد قد بلند روبه روش رو تکوند و نفس سنگینی کشید
- حتی اگه من اعدام بشم چان اون باند بدون من ادامه میده من یه چرخ دنده بودم که خیلی وقت پیش جایگزین شدم
به چشم های درشت روبه روش خیره شد و صداش رو پایین تر اورد
- اینارو نمیگم که منو لو ندی ازت میخوام اینکارو انجام بدی تا بوی متعفن خون هایی که دستامو الوده کرده ازم دور شه
- البته که اینکارو میکنم عوضی تو و باند کثیفت باید تاوان بدین
بکهیون چشم هاش رو بست و تو سکوت به حرف های چان گوش سپرد
چانیول هل ارومی به بدن نحیفش داد و سمت در رفت
- اون ویلای خارج شهر و اون اسکله رو روی سرت خراب میکنم بیون
از دفتر خارج شد و بکهیون بعد فشار دادن دکمه ی سر آستینش لب زد
- برنامه جلو افتاد آقایون بگیریدش. زنده میخوامش
بعد ارسال پیغامش جلوی پنجره قدی دفترش ایستاد و به چانیولی که داشت تو تاریکی پیاده رو های سئول محو میشد خیره نگاه کرد
- تو خیلی باهوش بودی یول ولی نه در حدی که بیون رو کنار بزنی
──────────
「 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰 ⁞
#ChanBaek ΄🌑΄
@Ugly_History




Forward from: 冬𝖴𝗀𝗅𝗒𝐇𝗂𝗌𝗍𝗈𝗋𝗒
「𝘞𝘩𝘢𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰𝘴 𝘵𝘦𝘭𝘭 𝘮𝘦」

این چالش برای اکسوالاس.
فور کنین چنلتون، شیپ متفاوت بگین براش استوری بنویسم
چک کنین خط نخورده باشه.
──────────
「 𝘠𝘰𝘶𝘳 𝘱𝘩𝘰𝘵𝘰 ⁞
  #challenge ΄🌑΄
@Ugly_History


Forward from: Byunkimpcy
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
❥ Kai

𔘓─━━━────
🖇Byun.kimpcy
#kai


- I wanna be yours.


احتمالا کای نفرین شده به زیبایی


کیم فاکینگ کای.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#KimKai

20 last posts shown.

22

subscribers
Channel statistics