اطرافم را نگاه میکنم. تنها هستم. اولین قدم را به سمت لبه ی پرتگاه برمیدارم. در پنج قدمی لبه، ذهنتان هم وارد عمل میشود.اکنون میتوانید نه تنها لبه ی پرتگاه بلکه پایین دیواره ی پرتگاه را هم ببینید. این وضعیت انواع مختلفی از تجسم های ناخواسته مانند افتادن و سقوط فاجعه بار را به ذهنتان القا میکند. ذهنتان به شما یاداوری میکند که ارتفاع خیلی بالایی دارد، یعنی واقعا خیلی بالا.
آهای داری چیکار میکنی؟ واستا. تکون نخور.
به ذهنم میگویم که خفه شود و خیلی آهسته جلو میروم.🦩
آهای داری چیکار میکنی؟ واستا. تکون نخور.
به ذهنم میگویم که خفه شود و خیلی آهسته جلو میروم.🦩