مثال: برویم سراغ باب افعال
باب افعال ثلاثی مزید صیغه یکم .
اَکْرَمَ ⇦ یعنی در یک فعل ماضی ان چهار تا حرف دارد.
هرگاه می خواستید بفهمید یک فعلی مجرد یا مزید است، بروید سراغ صیغه اول ماضی ان 👉 راه تشخیص ان این است.
توی اسم به ظاهر اسم نگاه می کنیم .اگر اسم حرف زائدی داشت، مزید است و اگر حرف زائدی نداشت مجرد است.
ولی توی افعال بروید سراغ صیغه اول فعل ماضی .
اَکْرَمَ ،یُکْرِمُ ،اِکْرَام ⇦ چون اَکْرَمَ بر وزن اَفْعَلَ که صیغه اول ماضی است،از ماده کَرم همزه زائد گرفته ،👉اینو میگیم ثلاثی مزید .
پس این نکته را فراموش نکنیدکه راه تشخیص ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد در افعال صیغه اول فعل ماضی است.
ولی اسماء ظاهر خود کلمه است.
اَکْرَمَ یُکْرِمُ اِکْرَام ⇦ اسم فاعل و اسم مفعول را از خود فعل مضارع می سازیم.
ما اینحا یُکْرِمُ را داریم .حروف مضارعه را برمی داریم ،و میم مضمومه می زاریم می شود👈 مُکْرِم و ماقبل اخر را هم مفتوح می کنیم می شود👈مُکْرَم .
حالا!اگر ما در ثلاثی مجرد بیاییم میم مضمومه بیاریم ،، و اخرش را هم تنوین بدهیم، این اشتباه می شود با اسم مفعول باب افعال .
مُضْرَبٌ مشتبه شد اسم مفعول باب افعال که مُکْرَمٌ است .حالا دیگه نمی توانیم تشخیص بدهیم این ثلاثی مجرد است یا ثلاثی مزید است.
حالا اینجا باید چکار بکنیم ؟
برای رفع این اشتباه ضمه میم را بدل کردیم به فتحه شد👈 مَضْرُوبٌ . چون گفتیم خداقل ضمه بشود فتحه تا اشتباه با باب افعال نشود..
بازهم اینجا👆اشتباه با اسم زمان و اسم مکان بر وزن مقتل.
نکته: ان شاءالله در صرف می خوانیم که ما یک اسم زمان داریم و یک اسم مکان داریم .
اسم زمان و اسم مکان بر وزن مَفْعَلْ می ایند. البته بر وزن مَفْعِل هم می تواند بیاید .
مثلا : مَقْتَل⇦ یعنی قتل گاه و کشته گاه یعنی جاییکه محل قتل است.👉 این میشود اسم مکان
مَدْرَس ⇦جایی که محل درس است.
مَغْرِبْ ⇦بر وزن مَفْعِل که گفتیم 👈 زمان غروب 👈 اسم زمان است .
مَشْرِق ⇦زمان طلوع 👈 اسم مکان است.(شَرْقٌ و غَربٌ)
الان اکر ما بگوییم مَضْرَب، اشتباه میشه با اسم مکان ها و اسم مکان هاییکه بر وزن مَفْعَلْ امده .
خب! مَضْرَبٌ اشتباه شد با اسم زمان و اسم مکان بر وزن مَقْتَل
نکته: (شما اگر مقتل اسم مکان بگیرید میشه زمان قتل و اگر اسم مکان بگیرید میشه مکان قتل)
حَذَرَاً مِنَ الْاِشْتِباه یعنی بخاطر پرهیز از اشتباه ، فتحه عین الفعل را بدل کردیم به ضمه ،شد👈 مَضْرُبٌ شد⇦ بر وزن مَفْعُلٌ . و این در کلام عرب بدون "واو" و "تاء" وجود ندارد . یعنی هر چی نگاه کردیم این وزن در کلام عرب بدون واو و تاء نبوده ، و ما هم نمی توانیم از طرف خودمان یک وزنی بسازیم که در کلام عرب نبوده باشد. حالا باید چکار کنیم؟
بخاطر اینکه "واو" ایجاد شود، می اییم ضمه را اشباع می کنیم. اشباعش کردیم یعنی سیرش کردیم ، (که قبلا پیرامون اشباع کردن یا همان سیر کردن در دروس فبلی توضیحات مفصلی ارایه دادیم.)
یعنی از اشباع ضمه یک واو تولید کردیم شد👈 مَضْرُوبٌ بر وزن مَفْعُولٌ.
و این یک لفظ است بجای سه معنا.
چنانچه می گوییم :
هُوَ مَضْرُوبٌ :یعنی اوست یک مرد زده شده .
اَنْتَ مَضْرُوبٌ : یعنی تویی یک مرد زده شده
اَنَا مَضْرُوبٌ :یعنی منم یک مرد زده شده.
صیغه دوم اسم مفعول :
مَضْرُوبَانِ : یعنی دو مرد زده شده
در اصل مَضْرُوبٌ بوده ، یعنی از صیغه 1 اسم مفعول گرفته شده است.
نکته : چون همه صیغه های تثنیه و جمع از مفرد خودشان گرفته می شوند.
از مَضْرُوبٌ که مفرد است خواستیم ازش تثنیه بسازیم .
الف که علامت تثنیه است با نون عوض از تنوین به اخرش اضافه کردیم 👈 مَضْرُوبَانِ شد .
و ان یک لفظ است بجای سه معنی چنانچه گوییم:
هُمَا مَضْرُوبَانِ : یعنی ایشانند دو مردان زده شده
اَنٰتُمَا مَضَروبَانِ : یعنی شمایید دو مردان زده شده .
نَحْنُ مَضْرُوبَانِ : یعنی مائیم دو مردان زده شده.
صیغه 3 اسم مفعول
مَضْرُوبُونَ : یعنی گروه مردان زده شده
نکته : نون در مَضْرُوبُونَ فتحه گرفته .
حالا اگر چنین سوالی شد جوابش اینگونه است👇
بخاطر سبکی ، چون تعداد حروف جمع زیاد است بهمین خاطر فتحه گرفته. و دلیل دیگرش برای این یکسان باشد و در همه جا نون فتحه داده شده است اینجا هم فتحه گرفته است .
مَضْرُوبُونَ از مَضْرُوبٌ که صیغه اول اسم مفعول است گرفته شده است. بدین شکل که " واو" علامت اسم جمع است با " نون" عوض از رفع به اخرش در اوردیم، شد👈 مَضْرُوبُونَ .
و ان یک لفظ است بجای سه معنا ، چنانچه در سه معنی بکار می بریم:
هُمٰ مَضْرُوبُونَ :یعنی ایشانند گروه مردان زده شده
اَنْتُمْ مَضْرُوبُونَ : یعنی شمایید گروه مردان زده شده
نَحْنُ مَضْرُوبُونَ : یعنی ماییم گروه مردان زده شده
نکته: ایشان مال غایب است و شمایید مال مخاطب است .
حالا برویم سه صیغه مونث اسم مفعول :
مَضْرُوبَةٌ
مَضْرُوبَتانِ
مَضْرُوبَات
باب افعال ثلاثی مزید صیغه یکم .
اَکْرَمَ ⇦ یعنی در یک فعل ماضی ان چهار تا حرف دارد.
هرگاه می خواستید بفهمید یک فعلی مجرد یا مزید است، بروید سراغ صیغه اول ماضی ان 👉 راه تشخیص ان این است.
توی اسم به ظاهر اسم نگاه می کنیم .اگر اسم حرف زائدی داشت، مزید است و اگر حرف زائدی نداشت مجرد است.
ولی توی افعال بروید سراغ صیغه اول فعل ماضی .
اَکْرَمَ ،یُکْرِمُ ،اِکْرَام ⇦ چون اَکْرَمَ بر وزن اَفْعَلَ که صیغه اول ماضی است،از ماده کَرم همزه زائد گرفته ،👉اینو میگیم ثلاثی مزید .
پس این نکته را فراموش نکنیدکه راه تشخیص ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد در افعال صیغه اول فعل ماضی است.
ولی اسماء ظاهر خود کلمه است.
اَکْرَمَ یُکْرِمُ اِکْرَام ⇦ اسم فاعل و اسم مفعول را از خود فعل مضارع می سازیم.
ما اینحا یُکْرِمُ را داریم .حروف مضارعه را برمی داریم ،و میم مضمومه می زاریم می شود👈 مُکْرِم و ماقبل اخر را هم مفتوح می کنیم می شود👈مُکْرَم .
حالا!اگر ما در ثلاثی مجرد بیاییم میم مضمومه بیاریم ،، و اخرش را هم تنوین بدهیم، این اشتباه می شود با اسم مفعول باب افعال .
مُضْرَبٌ مشتبه شد اسم مفعول باب افعال که مُکْرَمٌ است .حالا دیگه نمی توانیم تشخیص بدهیم این ثلاثی مجرد است یا ثلاثی مزید است.
حالا اینجا باید چکار بکنیم ؟
برای رفع این اشتباه ضمه میم را بدل کردیم به فتحه شد👈 مَضْرُوبٌ . چون گفتیم خداقل ضمه بشود فتحه تا اشتباه با باب افعال نشود..
بازهم اینجا👆اشتباه با اسم زمان و اسم مکان بر وزن مقتل.
نکته: ان شاءالله در صرف می خوانیم که ما یک اسم زمان داریم و یک اسم مکان داریم .
اسم زمان و اسم مکان بر وزن مَفْعَلْ می ایند. البته بر وزن مَفْعِل هم می تواند بیاید .
مثلا : مَقْتَل⇦ یعنی قتل گاه و کشته گاه یعنی جاییکه محل قتل است.👉 این میشود اسم مکان
مَدْرَس ⇦جایی که محل درس است.
مَغْرِبْ ⇦بر وزن مَفْعِل که گفتیم 👈 زمان غروب 👈 اسم زمان است .
مَشْرِق ⇦زمان طلوع 👈 اسم مکان است.(شَرْقٌ و غَربٌ)
الان اکر ما بگوییم مَضْرَب، اشتباه میشه با اسم مکان ها و اسم مکان هاییکه بر وزن مَفْعَلْ امده .
خب! مَضْرَبٌ اشتباه شد با اسم زمان و اسم مکان بر وزن مَقْتَل
نکته: (شما اگر مقتل اسم مکان بگیرید میشه زمان قتل و اگر اسم مکان بگیرید میشه مکان قتل)
حَذَرَاً مِنَ الْاِشْتِباه یعنی بخاطر پرهیز از اشتباه ، فتحه عین الفعل را بدل کردیم به ضمه ،شد👈 مَضْرُبٌ شد⇦ بر وزن مَفْعُلٌ . و این در کلام عرب بدون "واو" و "تاء" وجود ندارد . یعنی هر چی نگاه کردیم این وزن در کلام عرب بدون واو و تاء نبوده ، و ما هم نمی توانیم از طرف خودمان یک وزنی بسازیم که در کلام عرب نبوده باشد. حالا باید چکار کنیم؟
بخاطر اینکه "واو" ایجاد شود، می اییم ضمه را اشباع می کنیم. اشباعش کردیم یعنی سیرش کردیم ، (که قبلا پیرامون اشباع کردن یا همان سیر کردن در دروس فبلی توضیحات مفصلی ارایه دادیم.)
یعنی از اشباع ضمه یک واو تولید کردیم شد👈 مَضْرُوبٌ بر وزن مَفْعُولٌ.
و این یک لفظ است بجای سه معنا.
چنانچه می گوییم :
هُوَ مَضْرُوبٌ :یعنی اوست یک مرد زده شده .
اَنْتَ مَضْرُوبٌ : یعنی تویی یک مرد زده شده
اَنَا مَضْرُوبٌ :یعنی منم یک مرد زده شده.
صیغه دوم اسم مفعول :
مَضْرُوبَانِ : یعنی دو مرد زده شده
در اصل مَضْرُوبٌ بوده ، یعنی از صیغه 1 اسم مفعول گرفته شده است.
نکته : چون همه صیغه های تثنیه و جمع از مفرد خودشان گرفته می شوند.
از مَضْرُوبٌ که مفرد است خواستیم ازش تثنیه بسازیم .
الف که علامت تثنیه است با نون عوض از تنوین به اخرش اضافه کردیم 👈 مَضْرُوبَانِ شد .
و ان یک لفظ است بجای سه معنی چنانچه گوییم:
هُمَا مَضْرُوبَانِ : یعنی ایشانند دو مردان زده شده
اَنٰتُمَا مَضَروبَانِ : یعنی شمایید دو مردان زده شده .
نَحْنُ مَضْرُوبَانِ : یعنی مائیم دو مردان زده شده.
صیغه 3 اسم مفعول
مَضْرُوبُونَ : یعنی گروه مردان زده شده
نکته : نون در مَضْرُوبُونَ فتحه گرفته .
حالا اگر چنین سوالی شد جوابش اینگونه است👇
بخاطر سبکی ، چون تعداد حروف جمع زیاد است بهمین خاطر فتحه گرفته. و دلیل دیگرش برای این یکسان باشد و در همه جا نون فتحه داده شده است اینجا هم فتحه گرفته است .
مَضْرُوبُونَ از مَضْرُوبٌ که صیغه اول اسم مفعول است گرفته شده است. بدین شکل که " واو" علامت اسم جمع است با " نون" عوض از رفع به اخرش در اوردیم، شد👈 مَضْرُوبُونَ .
و ان یک لفظ است بجای سه معنا ، چنانچه در سه معنی بکار می بریم:
هُمٰ مَضْرُوبُونَ :یعنی ایشانند گروه مردان زده شده
اَنْتُمْ مَضْرُوبُونَ : یعنی شمایید گروه مردان زده شده
نَحْنُ مَضْرُوبُونَ : یعنی ماییم گروه مردان زده شده
نکته: ایشان مال غایب است و شمایید مال مخاطب است .
حالا برویم سه صیغه مونث اسم مفعول :
مَضْرُوبَةٌ
مَضْرُوبَتانِ
مَضْرُوبَات