اینک منم،
که این کوه را بر دوش میکشم.
و زیر پای من شهری،
و مردمان خوابند.
مردگان، جاودانه در خوابند.
و منم تنها با غریوِ گنگِ خود مانده.
به یاد میآورم آن توفنده مرگبادی را که با من گفت:
ای اژدهاک تو نخواهی مرد،
مگر آنکه یامای خداوند مرده باشد!
و میبینم شب را، که با همه سنگینی خود بر من فرود آمده است.
و من هنوز زندهام!
-برخوانی اژدهاک ؛ بهرام بیضایی.
@Archivesbahram
که این کوه را بر دوش میکشم.
و زیر پای من شهری،
و مردمان خوابند.
مردگان، جاودانه در خوابند.
و منم تنها با غریوِ گنگِ خود مانده.
به یاد میآورم آن توفنده مرگبادی را که با من گفت:
ای اژدهاک تو نخواهی مرد،
مگر آنکه یامای خداوند مرده باشد!
و میبینم شب را، که با همه سنگینی خود بر من فرود آمده است.
و من هنوز زندهام!
-برخوانی اژدهاک ؛ بهرام بیضایی.
@Archivesbahram