دلم به حال نسل خودمان میسوزد به اندازه ی این گیتی بی کران...
جوانانی که آرزوهایشان بر روی دلهایشان سنگینی میکند...
جوانانی که آرزوهایشان را با خود دفن خواهند کرد...
آرزوهایی که دسترسی به آن محال است...
جوانانی که در کشور جهان سوم در حال زندگی کردن هستند کشوری به نام «ایران»...
جوانانی که باید نام کشور خود را قاتل آرزوها، رویاها و ترقی ها گذاشت...
جوانانی که در اوج جوانی امید به آینده را در خود کشته اند...
جوانانی که نمیتوانند از جوانی خود لذت برده و ناکامی هایشان،آن قامت رشید جوانی را خم کرده است...
جوانانی که آزادی و حق چیزی ندارند همچون آزادی بیان و...
جوانانی که هر لحظه به فکر چاره ای برای خلاص شدن در این دنیای لعنتی هستند...
جوانانی که احساسات خود را از همان اول جوانی به قتل رساندند...
جوانانی که همیشه از روی ظاهر خوشحال اما در باطن مرده اند...
جوانانی که نمیتوانند از دردودلهایشان به کسی بگویند...
جوانانی که تیغ را دوست بدن خود کردند و روی آن بدن بی گناه را نقاشی و خط خطی میکنند...
جوانانی که طعم همه ی تجربیات تلخ و غم های ترسناک را چشیده اند...
و دیگر هیچ...
Ana 🖤
@arnisa_text ✨