Forward from: ㅤ𝖺 ’ 𝗆𝖺𝗋𝗈𝗇𝖾ㅤ
میدانست كه در قلبِ كسی خانه امنی ندارد و خانهی تَرک خوردهی قلب خود نيز با اندک اضطرابی فرو میريزد ؛ از اين رو نمیتوانست دگر با قلبش به كسی اعتماد كند و از ديگران خسته و بیزار بود . گویی كه همگان با او بد كردند و روزگار با او دشمن .
حال رها بود ، سرگردان و از همگان دور ..
حال رها بود ، سرگردان و از همگان دور ..