Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


A certified freak circus
🎪
ᴀɴᴏɴʏᴍᴏᴜs: https://t.me/BChatBot?start=sc-72307-g42hAqX

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


خب حوصله‌م سر رفته~
اگه چنلی دارید فوروارد کنید تا با توجه به وایبتون به یه نویسنده و اثرش تشبیهتون کنم.
قراره یه متنِ توصیفی همراه یه دیالوگ از کتابِ مدنظر بنویسم پس ممکنه طول بکشه💆🏻
اگه چنل ندارید ولی می‌شناسمتون: پی‌وی
اگه چنلتون پرایوته ناشناس لینک بدید.


She's such a cute softie please UwU


Forward from: 𝘚𝘢𝘭𝘷𝘢𝘵𝘰𝘳𝘦`
شبکه موردعلاقتون؟
شبکه لیان


「本と花」


دیشب در جواب یه ناشناس، ویس طولانی دادم و وقتی به خودم اومدم دیگه دیر شده بود، هنوز تو حالت پنیکم🗿


«آسمون واقعا پر از ابره،
آسمون واقعا هنوز شاده،
زندگی ولی شکل یک فروپاشی»


Forward from: ساراباند
‏دیگه نمی‌دونم. دوست دارم خودم رو بذارم یه جایی که آب ببره.


Forward from: 𝟦𝟫𝟫.
دور از نشاط هستی و غوغای زندگی
دل، با سکوت و خلوت غم، خو گرفته بود
آمد، سکوت سرد و گران‌بار را شکست
آمد، صفای خلوت اندوه را ربود
-فریدون مشیری: بازگشت


جالبه ولی؛ وقتی انگلیسی حرف می‌زنم سیرک متحرک میشم، وقتی ژاپنی حرف می‌زنم خیلی جدی میشم، فارسی و عربی که حرف می‌زنم یا انگار بی‌سوادم یا مرده‌ی متحرک =}


GOSH I CAN'T STOP WATCHIN-
Also if you're wondering how I speak English, EKZAKLY LIKE THIS.


IT FUCKS THE FLOW-
WHY'RE BITCHING? I'M TRYING TO HELP U UNDERSTAND WHAT I'M TRYNA SAY U MONOLINGUAL FUCK-


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
The accuracy is KILLING me-


I dreamed that everyone abandoned me, one by one, they faded away.
It was terrifyingly lonely, yet i had no voice or any sign of a living man to prevent it. I stood or sat, I don't really remember, and just watched my beloved ones leaving. One by one.


تاریکی درحال نزدیک شدن بود و تنها راه باقی‌مانده، گریختن بود. هاله‌ی نجات ازبین رفته‌ بود و حال فقط من مانده بودم و تاریکی‌ای که از خاطراتم با تو حاصل شده بود. همان‌ها که روزی روشنی‌بخش روزهای تاریک‌وتارم بودند. چه برسرشان آمده؟ خشمگین‌اند...عصبانی و هولناک فریاد میزنند و ملامت میکنند. محکوم به فراموشی؟ آن‌هم در پایانِ رویایی که از گریه‌هایم، منزجرکننده و سهمگین بود؟
- هفتم اکتبر.


Forward from: 𝑃𝑜𝑢𝑝𝑒‌‌𝑒 𝑙𝑎𝑝𝑖𝑛
•Wake me up when it's all over•


از اینکه یه روز در میون حالم گرفته میشه و حمله عصبی بهم دست میده، خسته شدم.


همیشه خوشحالی دوستام واسم مهم بوده؛ وقتی ناراحت میشن تا می‌تونم دلداری میدم یا دلقک میشم تا حواسشون پرت شه ولی کسی این طوری نیست یا اگه باشه واقعا کمکی به حالم نمی‌کنه و آخرش خودم مجبور میشم سیرک راه بندازم تا حواسم پرت شه.


"Why is he talking to me? Why is he saying that he needs to cry but can't? Why does his life hurt? How does he think I can help?" The cat on the wall wondered while i was mumbling to it.


"𝘦𝘷𝘦𝘳𝘺𝘣𝘰𝘥𝘺 𝘴𝘦𝘦𝘮𝘴 𝘴𝘰 𝘧𝘢𝘳 𝘢𝘸𝘢𝘺 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘮𝘦, 𝘦𝘷𝘦𝘳𝘺𝘣𝘰𝘥𝘺 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘸𝘢𝘯𝘵𝘴 𝘵𝘰 𝘣𝘦 𝘧𝘳𝘦𝘦, 𝘪 𝘤𝘢𝘯'𝘵 𝘣𝘦 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘢𝘮𝘦 𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 𝘵𝘰 𝘺𝘰𝘶 𝘯𝘰𝘸, 𝘪'𝘮 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘨𝘰𝘯𝘦, 𝘫𝘶𝘴𝘵 𝘨𝘰𝘯𝘦."


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
"𝘯𝘰𝘣𝘰𝘥𝘺 𝘦𝘹𝘪𝘴𝘵𝘴 𝘰𝘯 𝘱𝘶𝘳𝘱𝘰𝘴𝘦. 𝘯𝘰𝘣𝘰𝘥𝘺 𝘣𝘦𝘭𝘰𝘯𝘨𝘴 𝘢𝘯𝘺𝘸𝘩𝘦𝘳𝘦. 𝘦𝘷𝘦𝘳𝘺𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨'𝘴 𝘨𝘰𝘪𝘯𝘨
𝘵𝘰 𝘥𝘪𝘦."

20 last posts shown.

35

subscribers
Channel statistics