𝓚𝓸𝓶𝓸𝓻𝓮𝓫𝓲


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


❥︎𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒏𝒂𝒎𝒆 𝒐𝒇 𝒉𝒆𝒓

-http://t.me/HidenChat_Bot?start=5921252166

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: -𝘭𝘶𝘯𝘢𝘱𝘦𝘳𝘥𝘪𝘥𝘢
_من‌ بهت‌ قلبمو‌دادم.و‌‌انتظار‌ دارم‌ در‌ اِزاش‌ بهم‌ چیزی‌ بدی‌ که‌‌ ازنظر خودت‌ به‌ اندازه‌ قلبم‌ میارزه.!
+من‌ که‌ قبلا قلبمو‌ بهت‌ دادم،وفک‌نمیکنم‌ هیچ‌ چیزِ دیگه‌ای‌ تواین‌دنیایی‌که‌ دارم هرثانیه ش رو زندگی‌میکنم‌ به‌اندازه‌ قلبت‌ بیارزه.!
_نظرت‌ درمورد اون‌گلبرگِ‌ زیبایی‌ که‌میتونم‌ لابه‌لایِ‌ لبام‌حلش کنم‌ چیه؟


Forward from: 𝙈𝙪𝙨𝙞𝙘𝙒𝙤𝙧𝙡𝙙
یکی مثل خودت بساز ازم؛
که بشم عین خیالِ تو...
خسته شدم من به خدا قسم!
همین بغل منو پیاده کن...
تو یکی مثل خودت میخوای فقط؛
وسط لنگِ همه...
بگو بینم کدومِ دور و وریات خدایی لنگه منه؟!


Forward from: l'obscurité
-تنهایی جنگیدن سخته؟
+آره، خیلی.
-پس چرا تنهایی میجنگی؟
+چون کسی نخواست کنارم بجنگه.
-چرا نخواستن؟
+نمیدونم، شاید ترسیدن و شاید خودشون رو ترجیح دادن، شاید ترجیح دادن برن و در آرامش باشن تا بمونن و در کنار من عذاب بکشن.


Forward from: Kimy
عروسک میخوامممم


Forward from: Kimy


Forward from: ˎ𝘓𝘪𝘴𝘻𝘵𝘰𝘮𝘢𝘯𝘪𝘢
- در شب، ماه و ستاره‌ها دست در دست هم از جانب چشمانت با نسیم همراه می‌ شوند و با عطرِ لبانت یواشکی بوسه‌ ای بر پیشانیم می‌ نشانند. به راستی اولین کسی که ماه را لمس کرد من بودم وقتی که بوسیدمت ماهِ من.


Forward from: YOURABSNCE |نَبودَنَت
هر دفعه میام بگم سخته و نمیشه، یادم میاد که سخت تر از اینارو رد کردم و شده‌‌.


Forward from: 𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑴𝒂𝒓𝒈𝒂𝒓𝒊𝒕𝒂
نمیدونستم دنبال چی میگردم، نمیدونستم به کجا دارم میرم...نمیدونستم قراره به چی برسم...اما این وسط یه چیزی رو خوب میدونستم...اینکه اگه الان اینجایی یعنی منو میخوای..اما قلب شکسته‌ی من یاد گرفته که دیگه دل به نوازشِ نگاهت نبازه..اما تو هم یاد بگیر...یاد بگیر قوی ترین ناپلئونِ تاریخ باشی...قلبی که شکستی رو طوری ترمیم کن که خدا هم توان شکستنشو نداشته باشه..اونوقته که دوباره باورت میکنم.

-دزیره


Forward from: 𝑭𝒓𝒐𝒎 𝒎𝒆 𝒕𝒐 𝒚𝒐𝒖
سر زده به کلبه‌ای که با عشق ساختن می‌ره...
کلبه‌ای که محل فرار اونا بود.
محلی که قرار بود باهم اونجا زندگی کنن.
با عشق..با احساس...
در کلبه رو باز میکنه.
انتظار نداشت بعد سه سال..اون رو توی این کلبه ببینه.
جلوی در خشکش میزنه و به جسمی که روی مبل به خواب رفته، خیره میشه.
بدون اینکه پلک بزنه اشک‌هاش می‌ریزه...
بدن سِر شده‌اش رو به سختی جلو میکشه و در رو می‌بنده.
توی همون نقطه فرود میاد و به چهره‌ی و ازبین رفته‌ و شکسته‌ی روبه‌روش خیره میشه.
پسر که فقط چشم‌هاش بسته بوده ولی به هوش بوده..متوجه حضور پسری که سال‌ها پیش اندازه‌ی کل رزهای سرخ وحشی عاشقش بوده، می‌شه.
رز خشکیده که هنوز نمیدونه عشق ابدی‌اش بیداره..سرش رو روی زانوهاش میذاره و گریه می‌کنه.
پسر بزرگ‌تر..که حالا به تیکه سنگی تبدیل شده، با سختی و صدای بی‌حسش سکوت رو می‌کشنه.
سکوتی که همراه با هق زدن‌های پسر کوچک‌تر، موسیقی‌ِ غمناک و دردناکی ساخته.
+چرا اومدی اینجا؟!
پسر پژمرده که هنوز، بودن عشق چندساله‌اش توی اون مکان رو هضم نکرده بود..با شنیدن صدایی که سه سال بود دلتنگش بود..بیشتر شوکه میشه.
سرش رو بلند میکنه.
-ت... تو.‌‌.. یه توهمی.
پسر یخ زده نیشخندی میزنه و میگه..:
+پس تو این سه سال فقط منو توی توهم دیدی.
-تو... چ... چرا...
+من چرا سرد شدم؟ چرا به این حال و روز افتادم؟
شیشه‌ی ویسکی رو سر می‌کشه و ادامه میده.
+من مرده‌ام. کسی که میبینیش فقط جسممه.
اره من یه توهمم. روحم توی توهم‌های تو گیر کرده!
یه توهمم که روحم هرجایی میری باهات میاد.
هرکاری میکنی میفهمم.
اره من از پیشت رفتم..اما فقط جسمم جابه‌جا شد!
روحم مرد و پرواز کرد پیش تو.
تا مراقبت باشه تا دلتنگت نشه.
من روحمو برای تو از دست دادم، جیمینا.
من مراقبت بودم چیم..حتی از دور.
من دوستت داشتم چیم..حتی از دور.
جسمی که سه ساله بدون روح زندگی می‌کنه..دیگه جای برگشتنی نداره.
قرار بود کنار هم جاودانه بشیم!
من زیر قولم نزدم جیمینا..روحم تا ابد برای توئه.
عشقش برای توئه.
نه عاشق میشه..نه پرواز می‌کنه و میره..نه میمیره.
حالا هم وقتشه بری چیم..برو همونجایی که بودی.
برو و به زندگیت ادامه بده.
جوری که انگار این مرده‌ی متحرک رو ندیدی.
ادامه بده!
برقص! بخند! خوش‌بگذرون! ارتباط بگیر! بیرون برو! به کارات برس! عاشقی کن. عاشقی کن.
برو. برو و خودت رو محدود من نکن.
برو. تو اسیر عشق من نیستی!
برو!
برو. تو توی قفس عشق من زندانی نیستی.
برو.
برو.
-Thoughts of Min.


Forward from: 𝑭𝒍𝒆𝒖𝒓 𝒅𝒆 𝒄𝒆𝒓𝒊𝒔𝒊𝒆𝒓
❥︎ #Photo  ❥︎ #Text

گاهی همون شکاف‌های ریز و کوچیکی که بین ما حل نشده باقی می‌مونن و وانمود می‌‌کنیم شکستیمشون و دیگه برامون وجود ندارن، ریشه می‌زنن و اون‌قدر خارهاشون رو پرتاب می‌کنن تا ریسمانی که دو طرف یه رابطه رو بهم وصل کرده از هم گسسته بشه؛ شروع به جدا شدن بکنه و در نهایت، تکه‌های اون رابطه رو به گوشه‌ای پرتاب کنه.
دختر حاضر بود برای مردش، سیاه بشه ولی برای این که اون از سیاهی پر نشه، حاضر بود بمیره. بارها ترس از این که اون هم مثل خانواده‌ای که توش بزرگ شده بود، بی‌رحم به بار بیاد و توی مردابِ بی‌حسی فرو بره، قلبش رو آزار داده بود اما به جز یک بار که باعث شده بود چند وقتی جدا از هم نفس بکشن، تمام این آزار رو برای خودش نگه داشته بود.
پسرک انکار می‌کرد... قبول نداشت که ممکنه روزی تنفر و نابود کردن رو به عشقش ترجیح بده اما می‌دونست. می‌دونست که هیچ‌کس، نمی‌تونه از تاثیر اطرافیانش جون سالم به در ببره.
_بارها سعی کردم بیرون بکشمت، چقدر توی گوشت گفتم کسایی که اسمشون رو می‌ذاری خانواده روحت رو می‌خورن؟
_من تبدیل شدم به همونی که تو نمی‌خواستی.

𖧷 @Blackgardenia


Forward from: 𝐐𝐮𝐞𝐫𝐞𝐧𝐜𝐢𝐚
من میدیدمش
دقیقا بالای سرش بودم
میدیدم که روی میز نشسته بود
داشت تو همون دفتری ک قرار بود اخرین یادگاریش توی این دنیا بود مینوشت
از خودش مینوشت
این که چه قدر ضعیفه
و چه قدر تنهاست
و چه قدر متنفره از التماس کردن چون فکر میکنه این خود واقعیش نیست
تا حالا انقدر ضعیف و شکننده ندیده بودمش...
اینکه حتی دیگ خودشم نداره که بغلش کنه
ولی میخواستم بهش بگم که من اینجام
میخواستم همون موقعی ک سرشو گذاشت رو میز و اروم گریه کرد تا کسایی که خونن صداشو نشنون بهش بگم تو قراره به زودی بیای پیش من
کاش توی این دنیا بودم و میتونستم بهش دلگرمی بدم
بهش بگم من اینجام
کسی ک براش شب ها گریه میکنی و میگی الان جاش توی این هوای سرد و سوزناک زیر یه عالمه خاک چطوریه بگم من پیش توعم
اون فقط جسممه،مگرنه روح من همیشه پیش توعه !
ولی اون صدامو نمیشنید...



_از طرف کسی که روی این زمین نیست


Forward from: Mᴇᴏᴡ
𝘐𝘧 𝘺𝘰𝘶 𝘥𝘰𝘯'𝘵 𝘳𝘪𝘴𝘬 , 𝘺𝘰𝘶 𝘸𝘰𝘯'𝘵 𝘨𝘦𝘵 𝘢𝘯𝘺𝘵𝘩𝘪𝘯𝘨 🙌


Forward from: 𒀭𝘼𝙉𝘼𝙈 𝘾𝘼𝙍𝘼༄
 ִ୨୧ ་  ָ࣪ 𓂃 𓂃 ˖ ࣪⊹  ִֶָ୨୧

𝟐𝟎𝟐𝟐/𝟏𝟐/𝟐𝟖

من در انتهای راهی خیس و بارانی .... با چتری خاکستری
در انتظارت و تو در حال پیمودن مسیری هستی که انتهایش به من ختم میشود... تو مال منی و من مجنون رویت ، تو ماهی و من ستاره ای که از دور به پرتوی رویت چشم دوخته!!
و من داستان تو را اینگونه آغاز میکنم


𝐀𝐧𝐚𝐦 𝐜𝐚𝐫𝐚 .

˖ ࣪⊹  ִֶָ୨୧ ་  ָ࣪ 𓂃 𓂃˖ ࣪⊹  ִֶָ୨୧ ་  ָ࣪




Forward from: ˎ𝘓𝘪𝘴𝘻𝘵𝘰𝘮𝘢𝘯𝘪𝘢
710?
فورمیکنم.











20 last posts shown.

54

subscribers
Channel statistics