TGStat
TGStat
Type to search
Advanced channel search
English
Site language
Russian
English
Uzbek
Sign In
Catalog
Channels and groups catalog
Search for channels
Add a channel/group
Ratings
Rating of channels
Rating of groups
Posts rating
Ratings of brands and people
Analytics
Search by posts
Telegram monitoring
SearcheeBot
Your guide in the world of telegram channels
Start bot
ad
Telegram Analytics
Subscribe to stay informed about TGStat news.
Read channel
ad
TGStat Bot
Bot to get channel statistics without leaving Telegram
Start bot
ad
TGAlertsBot
Monitoring of keywords in channels and chats
Subscribe
ad
Statistics
Favorites
Amer,
@CommeunCafeamer
Channel's geo and language:
not specified, not specified
Category:
not specified
Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Favorites
Is this your channel?
Confirm
Channel history
Posts filter
Select month
July 2022
June 2022
Hide deleted
Hide forwards
Amer,
2 Jul 2022, 10:24
Open in Telegram
Share
Report
همه چی از اونجا شروع شد..
وقتی که توی جنگل فونتنبلو دختر جوون به ظاهر تخس، با موهای فر عسلیپررنگ رو با لباس های دوخته شده از جنس ابریشم به سبک مد لوکس مجلل دید
که برای شروع، به تنهایی قصد یادگیری تیراندازی با تیرکمون رو داشت، چیزی که پیت استادش بود..
در اولین برخورد برای یاد دادن تیراندازی به دختر، بدون هیچ قصدی انگشتان دختر که دور تیرکمون حلقه شده بود لمس کرد..
ظرافت و پاکی دستان سفیدش پیت رو مبهوت خودش کرد.
+ خانوم جوان میتونم اسمتونو بدونم؟
_ میرابل
همونطور که به سمت اسب سفیدش میدوید جواب پیتو داد.
طی مدتها به اسیر کردن انگشتای دختر بین انگشتاش، رقص انگشتاش لای موهایفرِش، از بین رفتن طعم تلخ لباش که به لطف میرابل الان طعم تازه ترین وانیل های فرانسه رو میداد، صدای پاهاش، صدای کتاب خوندنش، نفس کشیدن عطر لایک لامور روی گردنش، لمس کردن بدن بلورینش، رقصیدن توی خلوت ترین نقطه شهر عادت نکرده بود، یهجورایی معتاد یا شاید روانیش شده بود
ولی نباید اینقدر زمان دیوونه میشد و زود میگذشت تا به این نقطه برسه نباید میفهمید میرابل
شاهزادست
.
242
0
5
Amer,
2 Jul 2022, 10:24
Open in Telegram
Share
Report
Prev
Next
361
0
3
Amer,
1 Jul 2022, 17:02
Open in Telegram
Share
Report
پیونیهایصورتی که از پسر ظریف میگرفت رو میزاشت جلوی آفتاب تا خشک بشن، بلکه عشقش نسبت به اون پسر از بین بره. دریغ از اینکه آفتاب خودش بود و پیونی همون پسری که با دیدنش نفس کشیدن یادش میرفت"
Pivoine violette
275
1
4
3
last posts shown.
Show more
13
subscribers
Channel statistics