او نه موهای فری دارد که در پیچ و تابش گم بشوم...
نه چشم های آبی و سبز که در دریا و جنگلش غرق شوم...
او چشم های قهوه ای دارد که به شیرینی تلخی قهوه ی داغ وسط برف زمستان ماه است...
او موهای صافی دارد که با نوازششان فقط میتوان مست شد
و چه چیزی قشنگ تر از لمس دستانش در مستی است!؟
_رایکا
نه چشم های آبی و سبز که در دریا و جنگلش غرق شوم...
او چشم های قهوه ای دارد که به شیرینی تلخی قهوه ی داغ وسط برف زمستان ماه است...
او موهای صافی دارد که با نوازششان فقط میتوان مست شد
و چه چیزی قشنگ تر از لمس دستانش در مستی است!؟
_رایکا