#جن_شناسی
#پارت_41
کتابی برای کریسمس
اواسط ماه مه [ 1978 ] گل نرگسا رشد کرده بودن
اما هنوز بهار نرسیده بود وارد کانکتیکات شدن لورین میخواست شنبه رو اونجا بگذرونخه!!
سیزدهمین کاشت کلئوس تو باغ حیاط خونش بوده اما باد شدید سراسر ایالت بودو پنج روز باران شدید باریده بود.
آب و هوا پایان مناسبی برای این هفته بود هیچیش سر جاش نبود
تنشا از اوایل ماه روی لورین بود و میدونست که اتفاقی قرار بیوفته.
با ضربه های شدید بارون به خونه وارن ها اونارو خونه نشین کرد
بعداز ظهر همون روز شروع به برنامه ریزی سفر آیندشون به انگلیس کردن کار اونا معمولا اونارو به انگلستان میبرد!
اونا تخصص اضافیشونو از سایتای تحت تعقیب انگلیس بدست اوردن!
پس تو ماه ژوئن برای سخنرانی هیئت ملکه الیزابت دوم جایی براشون رزرو شده بود!
.......
اونا بعد از امدن به انگلیس دو روز تو لندن گذروندن با بی بی سی مصاحبه کردن بعد به ( یورکشایر؛ ادینبورگ ) سفر کردن ارتفاعات ( اسکاتلند ) نزدیکی ( لوخ نس ) و ( استون هنج) قبل از برگشت!
ژوئیه به ( ساوتهمپتون ) برای سخنرانی در مورد گذرگاه رفته بودن!
مجبور شدن بعد از ظهر برنامه هاشونو تو انگیلیس فشرده ادامه بدن وارن ها شب برای شام نیمهای شب به خونه رسیدن!
لورین تماسای باقی مونده تلفنو مرور کرد: پیامی از طرف یکی از دوستانشون تو لس آنجلس داشتن!
بعدی از طرف دخترشون جودی از تعطیلات تو ویرجینیا تماس گرفته بود
بعدی درخواست یه جوون برای قرار ملاقات با اد!!
بعدی صدای یه زن ناشناس: من امیدوارم که شما بمیتونین صدامو بشنوین!
اسمم من ( فاستر )،،،،،،( سندی فاستر ) اون با صدایی که به سختی کنترل شده بود
گفت: بچه هام آسیب دیدن و ... و ... تعقیب میشن...تردید ، و کسی یا چیزی تو خونه طبقه بالاست تو یکی از اتاق خواب های بچه ها لطفا به محض شندین صدام باهام تماس بگیرید !
احتمالا میتونین بهم کمک کنین
اد و لورین وقتی که اون زن مضطرب داشت حرف میزد تو سکوت گوش دادن!
آدرس و شماره تلفنش ساعت [12:40] صبح بود ، لورین بلافاصله سعی کرد که دوباره تماس بگیره.
وقتی که پرونده ای فرستاده میشه!
اد توضیح میده که ما بلافاصله با فرد یا خانواده تماس میگیریم مشکل اگه لازم باشه وارد پرونده بشیم ما پیشنهاد کمک بهشونو میکنیم ما به خانواده میگیم که برای وقتی که میزاریم پولی نمیگیریم!!!
اما باید برای هزینه های اساسی [مثل بلیط هواپیما اتاق های هتل و
#پارت_41
کتابی برای کریسمس
اواسط ماه مه [ 1978 ] گل نرگسا رشد کرده بودن
اما هنوز بهار نرسیده بود وارد کانکتیکات شدن لورین میخواست شنبه رو اونجا بگذرونخه!!
سیزدهمین کاشت کلئوس تو باغ حیاط خونش بوده اما باد شدید سراسر ایالت بودو پنج روز باران شدید باریده بود.
آب و هوا پایان مناسبی برای این هفته بود هیچیش سر جاش نبود
تنشا از اوایل ماه روی لورین بود و میدونست که اتفاقی قرار بیوفته.
با ضربه های شدید بارون به خونه وارن ها اونارو خونه نشین کرد
بعداز ظهر همون روز شروع به برنامه ریزی سفر آیندشون به انگلیس کردن کار اونا معمولا اونارو به انگلستان میبرد!
اونا تخصص اضافیشونو از سایتای تحت تعقیب انگلیس بدست اوردن!
پس تو ماه ژوئن برای سخنرانی هیئت ملکه الیزابت دوم جایی براشون رزرو شده بود!
.......
اونا بعد از امدن به انگلیس دو روز تو لندن گذروندن با بی بی سی مصاحبه کردن بعد به ( یورکشایر؛ ادینبورگ ) سفر کردن ارتفاعات ( اسکاتلند ) نزدیکی ( لوخ نس ) و ( استون هنج) قبل از برگشت!
ژوئیه به ( ساوتهمپتون ) برای سخنرانی در مورد گذرگاه رفته بودن!
مجبور شدن بعد از ظهر برنامه هاشونو تو انگیلیس فشرده ادامه بدن وارن ها شب برای شام نیمهای شب به خونه رسیدن!
لورین تماسای باقی مونده تلفنو مرور کرد: پیامی از طرف یکی از دوستانشون تو لس آنجلس داشتن!
بعدی از طرف دخترشون جودی از تعطیلات تو ویرجینیا تماس گرفته بود
بعدی درخواست یه جوون برای قرار ملاقات با اد!!
بعدی صدای یه زن ناشناس: من امیدوارم که شما بمیتونین صدامو بشنوین!
اسمم من ( فاستر )،،،،،،( سندی فاستر ) اون با صدایی که به سختی کنترل شده بود
گفت: بچه هام آسیب دیدن و ... و ... تعقیب میشن...تردید ، و کسی یا چیزی تو خونه طبقه بالاست تو یکی از اتاق خواب های بچه ها لطفا به محض شندین صدام باهام تماس بگیرید !
احتمالا میتونین بهم کمک کنین
اد و لورین وقتی که اون زن مضطرب داشت حرف میزد تو سکوت گوش دادن!
آدرس و شماره تلفنش ساعت [12:40] صبح بود ، لورین بلافاصله سعی کرد که دوباره تماس بگیره.
وقتی که پرونده ای فرستاده میشه!
اد توضیح میده که ما بلافاصله با فرد یا خانواده تماس میگیریم مشکل اگه لازم باشه وارد پرونده بشیم ما پیشنهاد کمک بهشونو میکنیم ما به خانواده میگیم که برای وقتی که میزاریم پولی نمیگیریم!!!
اما باید برای هزینه های اساسی [مثل بلیط هواپیما اتاق های هتل و