Forward from: @attachbot
_دارم کتاب می خوانم و بهت فکر می کنم.
روزها و شبها و لحظههای قشنگی را با " تو" طی کردهام.
وقتی با هم حرف میزنیم،
دلم نمیخواهد عقربهها بچرخند،
چون گفتگو با تو فرق دارد با تمام حرفهایی که دیگران می زنند.
اما حیف که زمان کوتاه است.
وقتی از راه میرسی تا وقتی من به خانه برمیگردم،
چه حیف!
مثل یک پلک زدن تمام میشود.
در راه همیشه به حرفهامان فکر میکنم.
من چشمهای مهربان تو را میبوسم،
گوشهایت را میبوسم،
دستهایت را می بوسم،
همان دستهایی که چیزی به آن قشنگی می نویسند و لبهایت را میبوسم.
دوستت دارم..
#عباس_معروفی
••••••
•𝐀 𝐌𝐢𝐥𝐥𝐢𝐨𝐧 𝐖𝐨𝐫𝐝𝐬 🍂
•𝐌𝐚𝐫𝐭𝐢𝐧 𝐂𝐳𝐞𝐫𝐧𝐲
#music
روزها و شبها و لحظههای قشنگی را با " تو" طی کردهام.
وقتی با هم حرف میزنیم،
دلم نمیخواهد عقربهها بچرخند،
چون گفتگو با تو فرق دارد با تمام حرفهایی که دیگران می زنند.
اما حیف که زمان کوتاه است.
وقتی از راه میرسی تا وقتی من به خانه برمیگردم،
چه حیف!
مثل یک پلک زدن تمام میشود.
در راه همیشه به حرفهامان فکر میکنم.
من چشمهای مهربان تو را میبوسم،
گوشهایت را میبوسم،
دستهایت را می بوسم،
همان دستهایی که چیزی به آن قشنگی می نویسند و لبهایت را میبوسم.
دوستت دارم..
#عباس_معروفی
••••••
•𝐀 𝐌𝐢𝐥𝐥𝐢𝐨𝐧 𝐖𝐨𝐫𝐝𝐬 🍂
•𝐌𝐚𝐫𝐭𝐢𝐧 𝐂𝐳𝐞𝐫𝐧𝐲
#music