داستان از این قراره که ما هرچی که داریم و نمیبینیم.
هرچیز خوبی که تو زندگیمون هست برامون نامرئیه چون فکر میکنیم همیشگیه و هیچ ارزشی براشون قائل نمیشیم
مثل یه دوست خوب
مثل امکانات خوب
وقتی که از دستشون میدیم تازه به خودمون میایم و میبینیم چقدر زندگی سختمون بدون اونا سخت تر شده
خودمونو سرزنش میکنیم که ای کاش داشتمش و بود
ولی خیلی دیره........
کاش اطراف و اطرافیانمونو نامرئی درنظر نگیریم
هرچیز خوبی که تو زندگیمون هست برامون نامرئیه چون فکر میکنیم همیشگیه و هیچ ارزشی براشون قائل نمیشیم
مثل یه دوست خوب
مثل امکانات خوب
وقتی که از دستشون میدیم تازه به خودمون میایم و میبینیم چقدر زندگی سختمون بدون اونا سخت تر شده
خودمونو سرزنش میکنیم که ای کاش داشتمش و بود
ولی خیلی دیره........
کاش اطراف و اطرافیانمونو نامرئی درنظر نگیریم