دختری زیبارو از نوادگان هلن، به نام 'سِرلین' درد عشق رو تجربه میکنه، معشوقهٔ اون، عشقش رو به فراموشی میسپره و سرلین از رنج و درد این عشق فراموش شده تصمیم میگیره خودکشی کنه و تمامی خاطراتش رو بعد از مرگش فراموش کنه، به امید زندگی جدیدی که خاطرات دردناکش رو به یاد نیاره. بعد از مرگش مانند تمامی آدمهای فانی به دنیای مردگان هادس فرستاده میشه. حین رد کردن پنج رود، به لته میرسه؛ رود فراموشی.
سرلین کمی از آب لته نوشید تا زندگی قبلیش رو به کلی فراموش کنه، اما فراموش نکرد. دیگر مردگان گذشتهٔ خودشون رو فراموش کردن و قایق بدون سرلین به راهش ادامه داد. سرلین توی لته غرق میشه، و همچنین توی خاطراتش، تا ابدیت.
سرلین کمی از آب لته نوشید تا زندگی قبلیش رو به کلی فراموش کنه، اما فراموش نکرد. دیگر مردگان گذشتهٔ خودشون رو فراموش کردن و قایق بدون سرلین به راهش ادامه داد. سرلین توی لته غرق میشه، و همچنین توی خاطراتش، تا ابدیت.