"آخر این داستان هم ختم شد به کسی که خسته و تنها ماند....
آخر کنار هم کاپوچینو با کیک شکلاتی نخوردیم.
آخر کنار هم باران های روزانه پاریس را به تماشا ننشستیم ، آخر لباس تو بر تن من نماند و عطر وجود من بر شانه های تو...
آخر ، در خیابان شانزلیزه با عینک طبی که بر چشمانت داشتی از من نخواستی که عکس بیندازیم.
انتها این ماجرا ، من سیگار تو را بر لب نگذاشتم و تو برایم تکه هایی از کتاب مورد علاقه ات را با صدایی آرام نجوا نکردی ...
آخر ، من در موزه نقاشی های کلاسیکِ ایتالیا پیش چشم مردم ، سرت را روی شانه ام ننشاندم و دستان سردت را گرم نکردم...
اخر این ماجرا ، من ماندم ، باران ، حسرت یک بوسه فرانسوی و تویی که چندین سالی میشود که سفر کرده است. "
-colors
آخر کنار هم کاپوچینو با کیک شکلاتی نخوردیم.
آخر کنار هم باران های روزانه پاریس را به تماشا ننشستیم ، آخر لباس تو بر تن من نماند و عطر وجود من بر شانه های تو...
آخر ، در خیابان شانزلیزه با عینک طبی که بر چشمانت داشتی از من نخواستی که عکس بیندازیم.
انتها این ماجرا ، من سیگار تو را بر لب نگذاشتم و تو برایم تکه هایی از کتاب مورد علاقه ات را با صدایی آرام نجوا نکردی ...
آخر ، من در موزه نقاشی های کلاسیکِ ایتالیا پیش چشم مردم ، سرت را روی شانه ام ننشاندم و دستان سردت را گرم نکردم...
اخر این ماجرا ، من ماندم ، باران ، حسرت یک بوسه فرانسوی و تویی که چندین سالی میشود که سفر کرده است. "
-colors