چقدر زود بزرگ شدیم
یادمه اولین شبی که تو این اتاق خوابیدم مصادف بود با برآورده شدن یکی از آرزوهام
ینی داشتن اتاق..!
چه روزا که نداشتم اینجا
کلی خاطره دارم با در و دیوار این چهاردیواری
الان دیگه خیلی وقته من اینجا نیستم
رفتم پی زندگیم
ولی هر وقت دیگه کم میارم از تموم غصه ها راهی اینجا میشم
انگار عادت کردم غصه هامو جمع کنم بیام اینجا
بشینم گوشه دیوار زیر آینه قدی و خودمو خالی کنم
چقدر بچگیام قشنگ بود
نهایت ناراحتیم دعوا با بچه ها بود
یکم گریه میکردم
یکی یه ذره نازمو میخرید و خوب میشدم
وهمه چیو فراموش میکردم
الان کلی اشک میریزم
دردامم که میریزم تو خودم
آخرم با همون دردای خوب نشده و
یه لبخند به راهم ادامه میدم...
#الناز_حاجیوندی
@Elnaz_hajivandi74