✅مهندس بهمن حقیقی، مهندسی محاسب از گونه دیگر
🖌 گرامیداشت یاد و خاطره مهندس بهمن حقیقی به قلم دکتر محمدرضا اسلامی
▪️«مهندس بهمن حقیقی، سرپرست طراحی سازۀ برج میلاد به رحمت الهی رفت.»
▪️خبرکوتاه و جانفرساست. بر روی صفحه مانیتور تلگرام و وقتی که از جلسه کاری خارج می شوم ظاهر می شود. انگار نفس در سینه می گیرد و آهی است که از شغاف قلب برمی خیزد.
▪️مهندس بهمن حقیقی یک مهندس محاسب قوی بود اما مهندس محاسب (به سختی) ولی این سوی و آن سوی پیدا می شود. آنچه که مهندس حقیقی را ویژه می کرد، نه دست داشتن در کارِ صعبی چون طراحی سازه برج میلاد، که اخلاق مهندسی ویژه ایشان بود.
▪️گاه پس از ساعت ها رانندگی در میانه جاده ها و مسیرها و دشتها، درکنارۀ کوهی آبشاری می بینی متمایز از همه زمین ها که دیده ای؛ زیبا، بلند، مستدام و با صدایی از آب که به جانت می نشیند. خشکیِ زمینهایی که عبور کرده ای را از یادت می برد. تو در این سوال و حیرت از خودت می مانی که: «این هم بود و من نمی دانستم؟».
▪️مهندس حقیقی، و سلوک رفتارش در عالم مهندسی، ترا به همان جنس پرسش می انداخت که «اینگونه رفتار، هنوز هم هست و نمی دانستم؟» گونه ای از اصالت و ادب در رفتار، در روزگاری که وقتی کسی مهندس شد یا "حرفه ای" شد، عموما باید جامه ی رفتارهای قالبی و خشنِ صنعتی را به بر کند. اما مگر آنگونه از سلوک اخلاقی در کنار حرفه مهندسی محاسب، هنوز هم هست؟ مهندس حقیقی ها، پاسخ این پرسش هستند که بله! هست و می شود.
در روزگاری که به تعبیر مولانا:
عالم همه گرگِ مرد خوار است...
▫️▫️▫️
▪️دانشجوی ترم ششم لیسانس بودم که برای دوره کارآموزی به شرکت بلندپایه رفتم و در کارگاه برج میلاد (که بوی بتنِ تازه میداد و صدای کاری دشوار در فضایش بود) با مهندس خیامیان و مهندس پیشگاهی آشنا شدم. بدنه بتنی برج میلاد در آغازِ حرکت به سمت قلب آسمان بود. در دفتر فنی کارگاه، اولین بار که مقابل نقشه هایِ اجراییِ دیوارۀ بتنی برج قرار گرفتم، وحشت کردم از دیدنِ حجمِ انبوهی از دیتیل که در یک ورق نقشه یک متر درنیم متر گنجانده شده بود. در ورق زدن این نقشه ها، دو اسم و امضا زیر هر شیت نقشه بود. بهمن حقیقی و محمدرضا حافظی.
▪️نام ها برایت جان می گیرد وقتی که چهره ها را می بینی. اولین بار که پس از یک سال کار در پروژه، مهندس حقیقی را بعد از جلسه مناقصه سازۀ فولادی راس برج میلاد دیدم، انگار که افتخاری نصیب شده بود برای مهندسی تازه فارغ التحصیل، "امکان دیدارِ" کسی که این صدها برگ نقشه سازه برج میلاد، به امضای اوست.
▪️ماهها گذشت و یکسال بعد به دعوت کریمانه و پر مهر مهندس زرکوب برای کار در شرکت یادمان سازه دعوت شدم. در جلسه مصاحبه، مهندس زرکوب گفت: «ما در برج میلاد فقط به دنبالِ برج ساختن نیستیم . برج، بتن و آهن است و بالاخره بالا می رود. ما اینجا دنبال تربیت مهندس و نیرو، برای فردای ایران هستیم».
▪️همکاری با مهندس حقیقی، از موضعِ حضور در شرکت کارفرما آغاز شده بود و در روزگاری که سازۀ فولادی برج میلاد (به عنوان بزرگترین سازۀ فولادی در میان تمام برج های مخابراتی دنیا) در شرکت سدید (کارخانه سدادماشین) ساخته می شد، هر دو هفته یکبار مهندس حقیقی از اصفهان به تهران می آمد تا مشکلاتِ ساختِ قطعات فولادی در کارخانه سدادماشین بررسی شود و صورتجلسات کارگاهی تنظیم شود. ده ها صورتجلسه کارگاهی که خاطرۀ نوشتن متن آنها برایم گره خورده با سکوت و متانت این مهندس بزرگ.
▪️حضور تیم فنی سیف اله ابراهیمی در سدید به کارِ ساخت سازه جان داد، ولی صبوری و حضور مهندس حقیقی، باعث شد تا یک «طرحِ معماری» که بر روی کاغذ کشیده شده بود، با فولاد ساخته شود (تصویر زیر).
▪️در تمام آن جلسات، مهندس حقیقی رفتار صنفی نکرد (بلندپایه در مقابل سدید) و از موضعِ محاسبی صبور، به بررسی میلیمتر به میلیمتر مسایلِ ساخت سازۀ فولادی برج میلاد پرداخت. سازه ای که با رواداریهای میلیمتری ساخته و بر فراز آسمانِ تهران، نصب شد ... بالاخره نصب شد.
▪️در جلسات فنی، گاه پیش می آمد که مهندسین جوان، از سرِ درشتی و هیجاناتِ کشف و شهود مهندسی که (در جوانی چنان که اُفتد و دانی) عارض می شود، سخن می گفتند، ولی ایشان به همان گونه ی اصالت اصفهانی، به آرامی پاسخ می گفت.
▪️جمعه ظهر است و پس از یک هفته شلوغ در گوشه ای در کارولینای جنوبی نشسته ام و مرور خاطرات، امان نمی دهد. انبوهی از خاطرات خوب از شش سال رفاقت. در روستایِ فضاهای خشن فنی و مهندسی، آنجا که – به تعبیر علی شریعتی- انتظار دیدار حسن و محبوبه ها را نداری، شورانگیز است که می بینی حسن ها و "رفتارهایِ حَسن" (نیکو)، هنوز هم هست.
▫️خاطره این محاسب ایرانی، پر ارج در قلبهایمان مستدام خواهد ماند.
@Engineering_Ethics
🖌 گرامیداشت یاد و خاطره مهندس بهمن حقیقی به قلم دکتر محمدرضا اسلامی
▪️«مهندس بهمن حقیقی، سرپرست طراحی سازۀ برج میلاد به رحمت الهی رفت.»
▪️خبرکوتاه و جانفرساست. بر روی صفحه مانیتور تلگرام و وقتی که از جلسه کاری خارج می شوم ظاهر می شود. انگار نفس در سینه می گیرد و آهی است که از شغاف قلب برمی خیزد.
▪️مهندس بهمن حقیقی یک مهندس محاسب قوی بود اما مهندس محاسب (به سختی) ولی این سوی و آن سوی پیدا می شود. آنچه که مهندس حقیقی را ویژه می کرد، نه دست داشتن در کارِ صعبی چون طراحی سازه برج میلاد، که اخلاق مهندسی ویژه ایشان بود.
▪️گاه پس از ساعت ها رانندگی در میانه جاده ها و مسیرها و دشتها، درکنارۀ کوهی آبشاری می بینی متمایز از همه زمین ها که دیده ای؛ زیبا، بلند، مستدام و با صدایی از آب که به جانت می نشیند. خشکیِ زمینهایی که عبور کرده ای را از یادت می برد. تو در این سوال و حیرت از خودت می مانی که: «این هم بود و من نمی دانستم؟».
▪️مهندس حقیقی، و سلوک رفتارش در عالم مهندسی، ترا به همان جنس پرسش می انداخت که «اینگونه رفتار، هنوز هم هست و نمی دانستم؟» گونه ای از اصالت و ادب در رفتار، در روزگاری که وقتی کسی مهندس شد یا "حرفه ای" شد، عموما باید جامه ی رفتارهای قالبی و خشنِ صنعتی را به بر کند. اما مگر آنگونه از سلوک اخلاقی در کنار حرفه مهندسی محاسب، هنوز هم هست؟ مهندس حقیقی ها، پاسخ این پرسش هستند که بله! هست و می شود.
در روزگاری که به تعبیر مولانا:
عالم همه گرگِ مرد خوار است...
▫️▫️▫️
▪️دانشجوی ترم ششم لیسانس بودم که برای دوره کارآموزی به شرکت بلندپایه رفتم و در کارگاه برج میلاد (که بوی بتنِ تازه میداد و صدای کاری دشوار در فضایش بود) با مهندس خیامیان و مهندس پیشگاهی آشنا شدم. بدنه بتنی برج میلاد در آغازِ حرکت به سمت قلب آسمان بود. در دفتر فنی کارگاه، اولین بار که مقابل نقشه هایِ اجراییِ دیوارۀ بتنی برج قرار گرفتم، وحشت کردم از دیدنِ حجمِ انبوهی از دیتیل که در یک ورق نقشه یک متر درنیم متر گنجانده شده بود. در ورق زدن این نقشه ها، دو اسم و امضا زیر هر شیت نقشه بود. بهمن حقیقی و محمدرضا حافظی.
▪️نام ها برایت جان می گیرد وقتی که چهره ها را می بینی. اولین بار که پس از یک سال کار در پروژه، مهندس حقیقی را بعد از جلسه مناقصه سازۀ فولادی راس برج میلاد دیدم، انگار که افتخاری نصیب شده بود برای مهندسی تازه فارغ التحصیل، "امکان دیدارِ" کسی که این صدها برگ نقشه سازه برج میلاد، به امضای اوست.
▪️ماهها گذشت و یکسال بعد به دعوت کریمانه و پر مهر مهندس زرکوب برای کار در شرکت یادمان سازه دعوت شدم. در جلسه مصاحبه، مهندس زرکوب گفت: «ما در برج میلاد فقط به دنبالِ برج ساختن نیستیم . برج، بتن و آهن است و بالاخره بالا می رود. ما اینجا دنبال تربیت مهندس و نیرو، برای فردای ایران هستیم».
▪️همکاری با مهندس حقیقی، از موضعِ حضور در شرکت کارفرما آغاز شده بود و در روزگاری که سازۀ فولادی برج میلاد (به عنوان بزرگترین سازۀ فولادی در میان تمام برج های مخابراتی دنیا) در شرکت سدید (کارخانه سدادماشین) ساخته می شد، هر دو هفته یکبار مهندس حقیقی از اصفهان به تهران می آمد تا مشکلاتِ ساختِ قطعات فولادی در کارخانه سدادماشین بررسی شود و صورتجلسات کارگاهی تنظیم شود. ده ها صورتجلسه کارگاهی که خاطرۀ نوشتن متن آنها برایم گره خورده با سکوت و متانت این مهندس بزرگ.
▪️حضور تیم فنی سیف اله ابراهیمی در سدید به کارِ ساخت سازه جان داد، ولی صبوری و حضور مهندس حقیقی، باعث شد تا یک «طرحِ معماری» که بر روی کاغذ کشیده شده بود، با فولاد ساخته شود (تصویر زیر).
▪️در تمام آن جلسات، مهندس حقیقی رفتار صنفی نکرد (بلندپایه در مقابل سدید) و از موضعِ محاسبی صبور، به بررسی میلیمتر به میلیمتر مسایلِ ساخت سازۀ فولادی برج میلاد پرداخت. سازه ای که با رواداریهای میلیمتری ساخته و بر فراز آسمانِ تهران، نصب شد ... بالاخره نصب شد.
▪️در جلسات فنی، گاه پیش می آمد که مهندسین جوان، از سرِ درشتی و هیجاناتِ کشف و شهود مهندسی که (در جوانی چنان که اُفتد و دانی) عارض می شود، سخن می گفتند، ولی ایشان به همان گونه ی اصالت اصفهانی، به آرامی پاسخ می گفت.
▪️جمعه ظهر است و پس از یک هفته شلوغ در گوشه ای در کارولینای جنوبی نشسته ام و مرور خاطرات، امان نمی دهد. انبوهی از خاطرات خوب از شش سال رفاقت. در روستایِ فضاهای خشن فنی و مهندسی، آنجا که – به تعبیر علی شریعتی- انتظار دیدار حسن و محبوبه ها را نداری، شورانگیز است که می بینی حسن ها و "رفتارهایِ حَسن" (نیکو)، هنوز هم هست.
▫️خاطره این محاسب ایرانی، پر ارج در قلبهایمان مستدام خواهد ماند.
@Engineering_Ethics