به مناسبت بیست سالگی ریاست آنگلا مرکل در حزب و مقام صدراعظمی
محمد زارعی / پژوهشگر مطالعات آلمان و اروپا
1. اولین ویژگی آنگلا مرکل قابلیت سازگاری او با شرایط و محیط سیاسی است که به نقطه عطف زندگی اجتماعی و سیاسی او از آلمان شرقی به آلمان پس از اتحاد باز می گردد. مرکل همان طور که در آلمان شرقی توانست تنها در عرض چند سال فعالیت سیاسی به مقام معاون سخنگوی اولین دولت آلمان شرقی پس از فروپاشی دیوار دست پیدا کند، در فضای سیاسی مردسالارانه آلمانِ متحد نیز توانست به عنوان یک زنِ جوانِ شرقی دو وزارتخانه را تصاحب کند و پس از آن به مقام ریاست حزب برسد.
2. رهبری آنگلا مرکل جذاب نیست، اما تأثیرگذار و نتیجه گرا است. مرکل بر خلاف اغلب سیاستمداران علاقه ای به شوآف های رسانه ای و تبلیغات و پروپاگاندا ندارد. سبک سیاسی او را می توان با فوتبال ملی آلمان مقایسه کرد؛ ساده، با قدم های کوتاه اما موثر، اصطلاحا ماشینی، با صبر و حوصله و نتیجه گرا.
3. مرکل قواعد قدرت را به خوبی می شناسد: تلاش برای کسب قدرت، دستیابی به قدرت، استفاده از قدرت و نگه داشتن قدرت. این ها قواعدی هستند که در آثار ماکس وبر (سیاست به عنوان شغل) به خوبی دیده می شوند.
4. مرکل نشان داده که هیچ گاه مغلوب هیجانات و یا تحریک احساسات توسط رقبای سیاسی و یا رهبران سیاسی کشورها نمی شود؛ حتی اگر در اقداماتی خلاف عرف اخلاقی و دیپلماتیک، ترامپ از دست دادن به او صرف نظر کند، یا پوتین سگ بزرگ خود را در ملاقات رسمی با او همراه خود بیاورد، و یا اردوغان و ویکتور اوربان که او را از طریق بحران پناهجویان تحت فشار قرار دهند.
5. مرکل در بزنگاه ها خود را قربانی سیاست یا رفتار دیگران نمی کند، به ویژه اگر پای حیات سیاسی یا پیشرفت شغلی او در میان باشد. این موضوع را می توان در سال 1999، زمانی که هلموت کوهل و دیگر سران حزب با رسوایی مالی و سیاسی روبرو شدند، مشاهده کرد. مرکل که ترقی سیاسی خود را مدیون هلموت کوهل بود (نزدیکی آنها تا حدی بود که مرکل را دختر هلموت کوهل می نامیدند)، در کمال ناباوری راه خود را از هلموت کوهل جدا کرد و از این طریق نیز به محبوبیت زیادی دست یافت.
6. مرکل از مواضع رقبا به نفع خود استفاده می کند، به این صورت که اگر بحران یا مشکلی وجود داشته باشد و او نتواند راه حلی برای آن در نظر گیرد، به راحتی مواضع احزاب رقیب یا اپوزیسیون را اختیار می کند و حتی برای اینکه پایگاه حزبی خودش را نیز از دست ندهد، گاهی از آن رقیب یا حزب اپوزیسیون در اولین فرصت به عنوان شریک در کابینه و یا فرآیندهای تصمیم گیری استفاده می کند. این ویژگی یا رفتار را می توان به خوبی در مسئله نیروگاه های اتمی دید که تا قبل از آن مرکل از این انرژی حمایت تمام قد داشت، اما بعد از فاجعه اتمی در فوکوشیما ژاپن، وی موضع خود را تغییر داد و مانند حزب سبزها و سوسیال دموکرات ها مخالف استفاده از انرژی و نیروگاه های اتمی شد.
7. مرکل هیچ گاه، زمان خود را صرف حمله به رقبا نمی کند. در اغلب بحران هایی که پیش می آید، مرکل سعی می کند به جای رویارویی با رقبای سیاسی و احزاب به حل بحران و پیدا کردن راه حل بپردازد. یکی از شعارهای مرکل را می توان چنین عنوان کرد: دیده نشدن برابر است با حفظ جایگاه و امنیت. او کمتر ظاهر می شود تا اشتباه دیگران بیشتر دیده شود.
8. جهان بینی مرکل که تا حد زیادی برگرفته از علم فیزیک است، باعث شده هیچ آغاز و پایانی در دنیای او وجود نداشته باشد، هیچ شکستی پایدار نیست و هر شکست با یک پیروزی باید جبران شود. جهان بینی مرکل را می توان با لوله های آزمایشگاه مقایسه کرد، مانند امواج گاهی بالا و گاهی به سمت پایین در حرکت است. کسی که زندگی و سیاست را در چرخه ها یا نمودارهای فیزیک و شیمی می بیند، ترسی از تغییرات و تحول در جامعه و سیاست نخواهد داشت.
9. آنگلا مرکل بر خلاف سایر رهبران سیاسی کمتر با بحران دستاورد روبرو می شود. این خصوصیت شاید به این دلیل است که از همان ابتدا فضای تصمیم گیری مناسبی برای خود ایجاد کرده؛ از حمایت اعضای حزب و جایگاه قدرتمند و با ثبات او در حزب گرفته تا فاصله خود با رقبای سیاسی و سایر احزاب. این ویژگی باعث شده تا هر دستاورد سیاسی و تصمیم مهم تنها با مشارکت مرکل امکان پذیر باشد.
10. کمتر سیاستمداری مانند مرکل وجود دارد که همزمان اصول سنتی و محافظه کارانه را با تجدد به همراه خود داشته باشد. سبک سیاسی او مانند دو دنیای آلمان شرقی و آلمان غربی است؛ شعاری بین «قدیم همه چیز بهتر بود» و «پیش به سوی دنیای مدرن».
مطالعات اروپا
@EuropaSt