و دوباره دود شدن نخ به نخ سیگار بین لب هایی
ک هرگز بوسیده نشد؛ و بوی ماهی مرده میون دریایی ک تورو درون خودش پنهان کرده تا از دید من پنهان بمونی؛ دریا ماهی هایی ک مانند بچه هاش بودند رو به ماسپرد و فقط جنازه ی ماهی هارو تحویل گرفت؛ پس به جبران ماهی ها تورو از من گرفت تا هر روز به پاهاش بیفتم تا تورو به من برگردونه، و هیچ وقت جواب درستی به من نمیده فقط موج های سنگینش رو نصیب بدن خسته و کبودم میکنه؛ پس این تنبیه منه نه؟!
ک هرگز بوسیده نشد؛ و بوی ماهی مرده میون دریایی ک تورو درون خودش پنهان کرده تا از دید من پنهان بمونی؛ دریا ماهی هایی ک مانند بچه هاش بودند رو به ماسپرد و فقط جنازه ی ماهی هارو تحویل گرفت؛ پس به جبران ماهی ها تورو از من گرفت تا هر روز به پاهاش بیفتم تا تورو به من برگردونه، و هیچ وقت جواب درستی به من نمیده فقط موج های سنگینش رو نصیب بدن خسته و کبودم میکنه؛ پس این تنبیه منه نه؟!