جامعهی انضباطی متشکل از محیطها و نهادهای حبس است. خانواده، مدارس، دانشگاهها، کارخانهها، زندانها و غیره همگی نشان از فضاهایی محبوسکننده دارند و تنها سوژهی انضباطیست که تغییر میکند.
ژیل دلوز در «پینوشت بر جوامع کنترل» تحلیل کرده که نظام سرمایهداری در حال گذار به مرحلهای جدید است تا کارآمدی بیشتر ایجاد کند. او برای سادهشدن فهم ماجرا از مثال موش کور و مار استفاده کرده که اگر علاقهمند بودید میتوانید در کتاب مذکور بخوانید.
به عقیدهی دلوز، رژیم انضباطی خود را همچون یک بدن دارای زیست سیاسی سازماندهی میکند. در مقابل رژیم نئولیبرال شبیه یک روح به نظر میرسد که مدام در حال حرکت و انگیزشبخشیست.
گذار از قدرت حاکمیت به قدرت انضباطی از تغییرات در شیوههای تولید پیروی میکند؛ مثلاً تغییر از کشاورزی سنتی به صنعتی.
وقتی صنعتیسازی توسعه مییابد، به انضباط درآوردن نیروی کار و متناسبساختنش با تولید ماشینی ضروری میشود. قدرت انضباطی بهجای شکنجهی بدن، آن را در نظامی از هنجارها به یوغ میبندد و جمعیت را بهعنوان تودهای مولد و زاینده در نظر میگیرد که باید بهدقت مدیریت شود.
ژیل دلوز در «پینوشت بر جوامع کنترل» تحلیل کرده که نظام سرمایهداری در حال گذار به مرحلهای جدید است تا کارآمدی بیشتر ایجاد کند. او برای سادهشدن فهم ماجرا از مثال موش کور و مار استفاده کرده که اگر علاقهمند بودید میتوانید در کتاب مذکور بخوانید.
به عقیدهی دلوز، رژیم انضباطی خود را همچون یک بدن دارای زیست سیاسی سازماندهی میکند. در مقابل رژیم نئولیبرال شبیه یک روح به نظر میرسد که مدام در حال حرکت و انگیزشبخشیست.
گذار از قدرت حاکمیت به قدرت انضباطی از تغییرات در شیوههای تولید پیروی میکند؛ مثلاً تغییر از کشاورزی سنتی به صنعتی.
وقتی صنعتیسازی توسعه مییابد، به انضباط درآوردن نیروی کار و متناسبساختنش با تولید ماشینی ضروری میشود. قدرت انضباطی بهجای شکنجهی بدن، آن را در نظامی از هنجارها به یوغ میبندد و جمعیت را بهعنوان تودهای مولد و زاینده در نظر میگیرد که باید بهدقت مدیریت شود.