گاهی اوقات احساس میکنم حتی کلمهها هم متوجه احساساتم نیستند..
نمیتونم کلمهای پیدا کنم تا حسی که دارم رو بیان کنم.
جملهای نیست که توش همهی احساسم باشه..
کلمهها خیلی برای گفتن حسی که بهش دارم، کم دارند.
بارها شده به خودم میام و میبینم توی دنیای چشمهاش گم شدم..
انگار هیچوقت قرار نیست حتی توی نبودنش از گم شدن توی اون چشمها که مثل آسمانی پر ستاره هستند، دل بکنم!
نمیتونم کلمهای پیدا کنم تا حسی که دارم رو بیان کنم.
جملهای نیست که توش همهی احساسم باشه..
کلمهها خیلی برای گفتن حسی که بهش دارم، کم دارند.
بارها شده به خودم میام و میبینم توی دنیای چشمهاش گم شدم..
انگار هیچوقت قرار نیست حتی توی نبودنش از گم شدن توی اون چشمها که مثل آسمانی پر ستاره هستند، دل بکنم!