*جان از بیرون میاد و گارفیلد رو در حالی که دراز کشیده و نمیتونه تکون بخوره بین چهار بسته لازانیای آمادهی خورده شده میبینه*
جان:گارفیلد!تو هر چهار بسته لازانیا رو خوردی؟
گارفیلد:تقصیر من نبود خودشون خواستن.
جان:گارفیلد!تو هر چهار بسته لازانیا رو خوردی؟
گارفیلد:تقصیر من نبود خودشون خواستن.