غزل خوان


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


?
بی مُزد بود و منّت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدومِ بی عنایت

?

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


گنجشکِ خیسم، لانه ام را! دانه هایم را . . .
لطفا کمی با دست هایت شانه هایم را . . .

مردم حضور چشم هایت را نمی خواهند
برگرد! برگردان به من دیوانه هایم را

شوق به دست آوردنت را در خودم کُشتم
در پیله پنهان کرده ام پروانه هایم را

وقتی که روی شانه هایم گریه می کردی
شهری شدم که باد و باران خانه هایم را . . .

تشبیه خوبی نیست، می دانم ولی هر روز
باران به آتش می کشد ویرانه هایم را

برگرد و برگردان به من ديوانه هايم را
لطفا كمي با دست هايت شانه هايم را ...

#فرزاد_فتحی

❄️ @GhaZalkhaniI


💎
نیما ! غم دل گو که غریبانه بِگِرییم
سر پیشِ هم آریم و دو دیوانه بگرییم

من از دلِ این غار و تو از قُلّه ی آن قاف
از دل به هم افتیم و به جانانه بگرییم

دودی است در این خانه که کوریم ز دیدن
چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم

آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که در گوشه ی کاشانه بگرییم

من نیز چو تو شاعر افسانه ی خویشم
باز آ به هم ای شاعر افسانه ! بگرییم

از جوش و خروشِ خُم و خُمخانه خبر نیست
با جوش و خروشِ خُم و خُمخانه بگرییم

با وحشت دیوانه بخندیم و نهانی
در فاجعه ی حکمتِ فرزانه بگرییم

با چشمِ صدف خیز که در گردن ایّام ...
خَرمُهره ببینیم و به دُردانه بگرییم

بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار
جغدی شده شبگیر ، به ویرانه بگرییم

پروانه نبودیم در این مشعله ، باری
شمعی شده در ماتم پروانه بگرییم

بیگانه کند در غمِ ما خنده ولی ما
با چشمِ خودی در غمِ بیگانه بگرییم

بگذار به هذیانِ تو طفلانه بگرییم
ما هم به تبِ طفلْ طبیبانه بگرییم

#شهریار

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
در ارتفاعِ جنونم ، ز غم نپرهیزم
من آبروی خزانمْ شُکوهِ پائیزم

مساحتِ شبم آئینه دار اندوهم
شناسنامه ی عشقم ز شعر لبریزم

ز دودمانِ شهیدانِ سربدارانم
اگر به طره ی گیسوی یار آویزم

سپیدجامه به خوناب شستشو دارم
غبار راه نشینم ، سبکْ به پا خیزم

رکاب باده کشید از خدنگزار گذشت
دلِ کبوتری‌ام شد عروجِ کاریزم

حکایت است قلم شد به جای شمشیرم
شکایت از که کنم؟ خنجر است مهمیزم

خزانی است دلِ بی شکیبِ سرکشِ من
سرِ ستیز مرا کُشت، با که بستیزم؟

چه روزگارِ سیاهی بر این خراب گذشت
غمینْ مباشْ که امروز بگذرد نیزم

گذشت موسم پائیزِ زندگی ما را
به جای ریزشِ باران من اشک می‌ریزم

#نصرت_رحمانی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
بیچاره تر از آدم و عالم هستیم
ماتم زده ای مثل مُحَرَّم هستیم

نه گندمی و نه یار گندمگونی
ما هم دلمان خوشست آدم هستیم !

#بیژن_ارژن

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


دلم
گلم
این اشکها
خونبهای عمرِ رفته ی من است

"حسین پناهی"


💎
ای روح ِلطیفِ خُفته در واژه ی زن !
ای ماه ترین ستاره ! دریا دامن !

هِی بافتنی نباف و هِی غُصّه نخور
دلواپس من نباش ، دلواپس من !

#حسین_دهلوی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


فندک بزن تا کاغذ بهمن بسوزد
سیگار من با طعم آویشن بسوزد

از تو بجز خاکستر سردی نماند
اما لبم هنگام بوسیدن بسوزد

می سوزد این جنگل میان چشمهایت
تا چشم تو روزی برای من بسوزد

می بافمش گیسوی ضحاک تو را تا
بر شانه هایت دست اهریمن بسوزد

خون غزل را توی شیشه کرده باشی
تا چربی اندام هر مانکن بسوزد

مثل ترن تاریک باشد روبرویت
دهقان بیاید باز پیراهن بسوزد

تقطیر نفت خام یعنی زجر، یعنی...
پای علاء الدین خانه زن بسوزد

دنیا ببیند فرق بین کوچه ها را
باید زن شوشی ته جردن بسوزد

اسطوره ها را ضربدر هم می کنم من
تا پرچم دیوانگی رسمن بسوزد

باید منیژه عاشق فرهاد باشد
شیرین بیاید در کف بیژن بسوزد

#حمزه_اولاد
۹۷/۵/۱۴

❄️ @GhaZalkhaniI


💎
بعد از این در عوضِ اشکْ دل آید بیرون

آب چون کم شود از چشمه گِل آید بیرون

#قاسم_خان_جوینی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
رؤیا ! شنیده ام که تو در خواب می دَوی
ایهامواره ... در غزلی ناب می دوی

الهام می شوی و غزلواره می شوی
حتّی میانِ صحبتِ اصحاب می دوی

گفتند تشنه ای و درونِ غزلغزل
داری به سمتِ کوثری از آب می دوی

آری شنیده ام که سحرگونه تا پگاه
با مَهلقا به ساحتِ مهتاب می دوی

آهو وَشی و گاه برای شکارِ شیر
مثلِ پلنگِ ماده به مُرداب می دوی

رؤیا ! شنیده ام که به تهمینه گفته ای
رستمْ صفت به پهلوی سهراب می دوی !

چِل چِلّه می دوم که تو را میهمان کنم
چِل چِلّه می دوی و چه بی تاب می دوی

گفتند گفته ای که دَمِ صبح می رسی
آن وقت رو به آبیِ محراب
می ایستی !

#محمدحسین_افشار

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
سر بُرده است زَخم تَجّملْ شَکیب را
بگذار تا نَفَس بِکشم باغِ سیب را

حَلاّج را به دار شنیدی !؟ کنون ببین
من روی دوش می بَرم اینک صَلیب را

چون نیست بلبلی که به گُل عاشقی کند
فرصت شُمار زَمزمه ی عندلیب را

از درس و بحثِ زُهد فروشانْ دلم گرفت
تعلیم می دهند در آنجا فریب را

در شهرتان به خانه به دوشان جَفا کنند
با سنگ می زنید شماها غریب را

بگذار تا که عالَم و آدم خبر شوند
پُر کرده است شیخِ شکم گُنده جیب را

#امیرهوشنگ_عاملی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


شاعر بدون درد به جایی نمی‌رسد
با واژه‌های سرد به جایی نمی‌رسد

روی درخت با نوک خنجر نوشته‌اند
در این زمانه مرد به جایی نمی‌رسد

مرد تبر‌‌به‌دوش به من خیره مانده بود
گفت این درخت زرد به جایی نمی‌رسد

دنبال ردپای تو برگشتم از مسیر
گفتی که برنگرد، به جایی نمی‌رسد

دارم به روستای خودم کوچ می‌کنم
در شهر دوره گرد به جایی نمی‌رسد

#علی_اصغر_شیری

❄️ @GhaZalkhaniI


💎
بوسه ات مرحله ی پُر هیجانی دارد
چشم و ابروت عجب تیر و کمانی دارد

نکند وارثِ لبخندِ مونالیزایی
که لبت مثلِ لبش رازِ نهانی دارد !؟

هُرمِ آغوشِ تو یعنی که خدا هم با تو
گاه گاهی هوسِ خوشگذرانــی دارد

کاش تکلیف مرا چشمِ تو روشن بکند
کــه خریدارِ تو بودن چه زبانی دارد !؟

با دو تا بوسه بیا امر به معروف کنیم
لذّتی بیشتر از چشم چرانی دارد

بعدِ آشوبِ بزرگی که لبت بر پا کرد
چشمِ تو فتنه ی یک جنگِ جهانی دارد

بوسه ات ولوله انداخته در اندامم
حتم دارم لبت اکسیرِ جوانی دارد

#فرشید_تربیت

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
به تماشای قَدَت آینه ها کوتاهند
ماه ها پشتِ نگاهِ تو شبیه ماهند

هر چه نِی روی تنِ دشت عطش میخواند
همه محزونِ دم ِگرمِ تو یعنی آهند

بس که در کوچه سرودیم خداحافظ را
سنگ ها از سفرِ ما دو نفر آگاهند

هر چه پیچید به اندامِ تو چشمم نگرفت
بادها بیشتر از دیده ی من گمراهند

ابر را مات کن از صفحه ی شطرنجیِ روز
ذرّه های دلِ خورشید تو را میخواهند

روی اندامِ تو موسیقیِ باران لغزید
ابرها تشنه ی یک ضربه به این درگاهند

#غلامرضا_شکوهی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
من از وقوعِ حادثه ، شیون نمی کنم
اغیار شِکوه کرده ، ولی من نمی کنم

با بادهای گرم ِکسالت که می وزند _
چون شاخسار دست به گردن نمی کنم

هرگز به مرگِ ساکتِ جان ، تن نمی دهم
جز در حصارِ حادثه ، مأمن نمی کنم

پَر باز کرده ام چو به پرواز سوی دوست
پروا ، ز تیرِ فتنه ی دشمن نمی کنم

از بُرجِ سوت و کورِ تنِ خود به سوی عشق
بی بالِ شوق ، قصدِ پریدن نمی کنم

#سهیل_محمودی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
بوی ترانه های ازل میدهد لبت
خوش باش خوش که طعمِ عسل میدهد لبت

لب نیست نازنین ! ملکوتِ ملاحت است
بوی سبوی عزَّ وَ جَل میدهد لبت

بگشای آن طراوت فرزانه را که باز
ما را شبانه ذوقِ غزل میدهد لبت

الله اکبر از تو که با حمدِ بوسه ای
معنای نابِ خیرِ عمل میدهد لبت

گُلْ شرمِ گونه های تو خود وحیِ مُنزل است
بوی ترانه های ازل میدهد لبت

#علی_هوشمند

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
من به آغوشِ غزلخوانِ تو بر میگردم
به سرِ پیچِ خیابانِ تو برمیگردم

خبرِ رفتنم از تلوزیون پخش شده
تو ولی گوش نکن جانِ تو برمیگردم

مثلِ آن بچه دبستانیِ بازیگوشم
که به دورانِ دبستانِ تو بر میگردم

چتر در دستم و آماده فقط ابری باش
فصلِ باریدنِ بارانِ تو بر میگردم

چاییِ گرم نچسپیده به تنهاییِ من
که به آرامشِ فنجانِ تو برمیگردم

بنشین میز بچین آبیِ دریاییِ من !
من به عصرانه در ایوانِ تو بر میگردم

من در این شعر تو را عقدِ خودم خواهم کرد
صبر کن صبر ، که من جانِ تو بر میگردم

#نوید_سلطانی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


💎
نمیتوان به تو شرحِ بلای هجران کرد
فتاده ام به بلایی که شرح نتوان کرد

ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود
غمِ تو آمد و آن را هزار چندان کرد

بلای هجرِ تو مشکل بُوَد خوش آن بی دل
که مُرد پیشِ تو و کار بر خود آسان کرد

خیالِ کُشتنِ ما داشت وه چه شد یارب !
کدامْ سنگدل آن شوخ را پشیمان کرد

جراحتِ دلِ ما بر طبیب ظاهر نیست
که تیرِ غمزه ی او هر چه کرد پنهان کرد

نیافت لذّتِ اربابِ ذوق ، بی دردی _
که قدرِ درد ندانست و فکرِ درمان کرد

#هلالی از دلِ مجروحِ من چه میپرسی !؟
خرابه ای که تو دیدی فراقْ ویران کرد

#هلالی_جغتایی

❄️ @GhaZalkhaniI

🔺


مثل عروسِ خان که میداند "پسرزا" نیست
حس میکنم عمر خوشی هایم به دنیا نیست

ته مانده ی یک قهوه ی تلخم که مدت هاست
در من کسی دیگر پی تعبیر فردا نیست...

وابستگی تلخ است هنگامی که می فهمی
آنقدر هایی که خودش میگفت تنها نیست...

نفرین به دست خالی و این دل سپردن ها
نفرین به من ،نفرین به تصویری که زیبا نیست

از بی تفاوت بودنم هم درد می بارد
یعنی گلوی بغض کرده اهل حاشا نیست

تنهاییِ گنجشک باران خورده ایی هستم
که در خیابان هم برایش ذره یی جا نیست

عاشق که باشی تازه می فهمی که گاهی مرگ
چیزی به جز دل کندن از دلبستگی ها نیست

دیشب نشستم با خودم از زندگی گفتم
گفتم ببین حال دلم خوب است، اما نیست

#سجاد_صفری_اعظم

❄️ @GhaZalkhaniI


ما مثل سایه ایم که دائم کنار خویش
جایی نمی رویم بجز تا مزار خویش

هر تاک مست سربه هوا فکر رفتن است
ای باغبان بلند نکن هی حصار خویش

چون غار در دهانه ی کوهی که سالهاست
خُلقش به تنگ آمده از روزگار خویش

دل شد شبیه اسب چموشی که بی لگام
لج کرد و بارها به زمین زد سوار خویش

هرگز به اوج لذت مستی نمی رسد
انگور خشکِ حسرتِ دائم خمار خویش

ای عشق مثل نور چراغی شکسته باش
شاید شبی دوباره بیایی به کار خویش

#غلامرضا_خدارحمی

❄️ @GhaZalkhaniI


💎

مسیر دور و دراز است و توش و زاد: امید
خدا کند نرود لحظه ای ز یاد امید

امیدوار چه در زندگیش کم دارد؟
چه داده است خدا هرکه را نداد امید؟

امید رشته ی تمدید زندگانی توست
چه می دهد به حیات تو امتداد؟ امید

اگرچه داشته ها رو به کاهش است ولی
خدا کند برود رو به ازدیاد امید

بهارِ آرزویت خاک می شود روزی
که مثل برگِ خزانی رَوَد به باد امید

از آن که آدمیان زنده اند با امّید،
سزاست این که بگوییم: زنده باد امید!

به "زنده باد" اگرچه نمی شود زنده ⬇️
کسی که مرده همانند "زنده یاد" امید!

#قنبرعلی_رودگر
❄️ @GhaZalkhaniI

🔺

20 last posts shown.

2 694

subscribers
Channel statistics