🎭
از عشق تو شد کار من انگشت بریدن
هی دیدن و هی حسرت و هی بوسه نچیدن
شاگرد کلاس تو ام و شیفته ام کرد
از کنج لبت فلسفهء عشق شنیدن
شد علت عریانی کندوی نگاهم
شهد از لب شیرین تو ، ای گل ! نچشیدن
از جلوهء خورشید تو شد غنچه ، گل سرخ
در مذهب تو چیست به جز سینه دریدن
زندانی عشق تو شدن عین بهشت است
هست آرزویم در قفس عشق پریدن
وقتی که لب پنجره ای ، پرده بیانداز
سخت است تو باشی و تو را خوب ندیدن
مجنون تر از افسانهء لیلی شده ام باز
از مثنوی تلخ به لیلا نرسیدن
تاریکم و تا آخر تاریخ ، پس از تو
کارم شده اطراف خودم تار تنیدن
#محمد_اسمعیلپور
@Ghaaraar
از عشق تو شد کار من انگشت بریدن
هی دیدن و هی حسرت و هی بوسه نچیدن
شاگرد کلاس تو ام و شیفته ام کرد
از کنج لبت فلسفهء عشق شنیدن
شد علت عریانی کندوی نگاهم
شهد از لب شیرین تو ، ای گل ! نچشیدن
از جلوهء خورشید تو شد غنچه ، گل سرخ
در مذهب تو چیست به جز سینه دریدن
زندانی عشق تو شدن عین بهشت است
هست آرزویم در قفس عشق پریدن
وقتی که لب پنجره ای ، پرده بیانداز
سخت است تو باشی و تو را خوب ندیدن
مجنون تر از افسانهء لیلی شده ام باز
از مثنوی تلخ به لیلا نرسیدن
تاریکم و تا آخر تاریخ ، پس از تو
کارم شده اطراف خودم تار تنیدن
#محمد_اسمعیلپور
@Ghaaraar