چندین بار
به فکرم رسید که چشمهایم را ببندم
بروم جلوی یک اتومبیل
تا چرخهای آن از رویم بگذرند
اما مردنِ سختی بود
بعد هم از کجا آسوده میشدم؟
شاید باز هم زنده میماندم
این فکر است که مرا دیوانه میکند!
به فکرم رسید که چشمهایم را ببندم
بروم جلوی یک اتومبیل
تا چرخهای آن از رویم بگذرند
اما مردنِ سختی بود
بعد هم از کجا آسوده میشدم؟
شاید باز هم زنده میماندم
این فکر است که مرا دیوانه میکند!