هرکسی، خودش برای خودش مثل یه دنیای منحصر خودش میمونه که نمیتونه درکش کنه. نمیتونه بیانش کنه. نمیتونه اونو تو کلمات بگنجونه.
دنیای من، یه دنیای معلقه. یه خلأ. دنیایی که سفیدی و سیاهی باهم قاطی شدن. یه بخش سفید و یه بخش سیاه و بخش عظیمی خاکستری. این سه رنگ کل دنیای منو توصیف میکنه. و منی که بین زمین و آسمون معلقم و تلاشی برای حرکت نمیکنم. خیره به یک نقطهی نامعلوم، تمام اتفاقات رو لمس میکنم و درد رو به جون میخرم. و هروقت لازم باشه، نقاب خنده میزنم.
سخت و طاقتفرساس. اما به دنیام عادت کردم و تلاشی نمیکنم تا عوضش کنم. یه دنیای کاملا خاکستری
دنیای شما چجوریه؟
دنیای من، یه دنیای معلقه. یه خلأ. دنیایی که سفیدی و سیاهی باهم قاطی شدن. یه بخش سفید و یه بخش سیاه و بخش عظیمی خاکستری. این سه رنگ کل دنیای منو توصیف میکنه. و منی که بین زمین و آسمون معلقم و تلاشی برای حرکت نمیکنم. خیره به یک نقطهی نامعلوم، تمام اتفاقات رو لمس میکنم و درد رو به جون میخرم. و هروقت لازم باشه، نقاب خنده میزنم.
سخت و طاقتفرساس. اما به دنیام عادت کردم و تلاشی نمیکنم تا عوضش کنم. یه دنیای کاملا خاکستری
دنیای شما چجوریه؟