آیا فرهنگ می تواند پاسخ سیاست باشد؟
درباره اینکه چرا احمدی نژاد، خاتمی نیست
🔴نظام جمهوری اسلامی اگرچه خود برآمده از انفجار سیاسی سال ٥٧ بود، اما اولاً به واسطه غلبه ایدئولوژی بر دهه شصت، ثانیاً غلبه فرهنگ بر دهه هفتاد و ثالثاً غلبه اقتصاد بر دهه هشتاد، عملاً در درک سیاست واقعی بسیار ناتوان است. در حالیکه سیاست در دهه شصت به ایدئولوژی فروکاست کرده بود و عمل سیاسی در نظر انقلابیون آن زمان چیزی بیش از پیاده کردن فرامین ایدئولوژیک نبود، سیاست از نظر اصلاح طلبان دهه هفتاد در مطالبات فرهنگی ای چون آزادی تفکر، آزادی بیان و آزادی پوشش خلاصه می شد و اصولگرایان در همراهی با کارگزاران، سیاستِ دهه هشتاد را در برنامه های عمرانی و اقتصادی مستحیل کردند. اینک در نظر هیئت حاکمه جمهوری اسلامی عینیت سیاست تنها در امنیت و اقتصاد خلاصه می شود و باقی مشتی اضافات فرهنگی است که با تبلیغات ایدئولوژیک و کلامی و مسدود کردن چند سایت و شبکه اجتماعی به کلی زایل می شود. از هیمنروست که در مجموعه رجال کنونی نظام جز تکنوکراتهای امنیتی و اقتصادی و متکلمین مذهبی و فرهنگی کسی که چیزی از «سیاست» بداند به چشم نمی خورد.
🔴 اما قضاوت ما درباره محمود احمدی نژاد هرچه که باشد، اشتباه بزرگی است که تصور شود بار دیگر به مدد تبلیغات فرهنگی، ایدئولوژیک و کلامی می توان او را سرکوب و از صحنه اخراج کرد. احمدی نژاد دقیقاً خودِ سیاست به معنای وجودی، عملی، عمومی و مشترکِ آنرا موضوع و مسأله کنش ورزی خود قرار داده است و نه اشکال مسخ شده ی ایدئولوژیک، فقهی-کلامی یا امنیتی و رفاهیِ آنرا که اصولگرایان و اصلاح طلبان در این سالها عرضه کرده اند. احمدی نژاد از جایی خبر نمی آورد و چیزی به مردم نمی آموزد، بلکه تنها و تنها وضع وجودی آنها را بیان می کند. وقتی احمدی نژاد از قوه قضائیه سخن می گوید بر خلاف اصلاح طلبان نیازی به درسِ حقوق بشر ندارد، چرا که تنها به حقوق پایمال شده ی هرروزه ی همه مردمان ایران در دادگاه ها و دادسراها تذکر می دهد. وقتی از اقتصاد سخن می گوید در ميان برگه هاى خود به دنبال نمودار ضریب جینی نمی گردد، بلکه تنها تجربه همیشگی همه ما در نظاره کردن بانکها، مال ها و برجهای عظیمِ هولدینگهای حکومتی را به یادمان می اندازد. وقتی می خواهد از آزادی صحبت کند به توکویل و استوارت میل ارجاع نمی دهد بلکه خود را به مثال تام تحمل ناشدنِ اصلی ترین و مورد نیازترین نوع آزادی یعنی «نقد مقدس نمایان» تبدیل می کند. چون مرادِ او از امنیت، همچون اصولگرایان «امنیتِ حکومت» نیست به جای مانور موشک تنها لازم می بیند که بدون محافظ به کردستان سفر کند.
♦️احمدی نژاد در يك كلام سیاست مداری است که محسنی اژه ای را به سوت بلبلی زدن در ميان نخبگان دانشگاه شريف وادار مى كند. درباره او هر قضاوتی داشته باشیم، دلسوزانه می گویم تبلیغات فرهنگی و مذهبی و ایدئولوژیک نمی تواند او را از میان بردارد، چون او تنها نمادی از «سیاستِ عمومی مردمان فراموش شده» است. سرمان را در برف فرو نکنیم: بر سر احمدی نژاد هرچه بیاید، وضع سیاسی ایران در عمیقترین معنای آن تغییری نخواهد کرد. تنها یک راه پیش روی ماست و پیگیری آن وظیفه هر خردمندی است که هنوز دلی در گرو این نظام و انقلاب داشته باشد و هنوز تسلیم سرخوردگی فراگیر و نومیدی از اصلاح نشده باشد: در این آخرین فرصتهای باقیمانده به جای تکیه بر تبلیغات برای مهار سیاست، باید سیاست را جدی گرفت و اصلاح اساسی نظام سیاسی مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی و مطالبات مردم را در دستور کار قرار داد.
t.me/IslamicLeft
درباره اینکه چرا احمدی نژاد، خاتمی نیست
🔴نظام جمهوری اسلامی اگرچه خود برآمده از انفجار سیاسی سال ٥٧ بود، اما اولاً به واسطه غلبه ایدئولوژی بر دهه شصت، ثانیاً غلبه فرهنگ بر دهه هفتاد و ثالثاً غلبه اقتصاد بر دهه هشتاد، عملاً در درک سیاست واقعی بسیار ناتوان است. در حالیکه سیاست در دهه شصت به ایدئولوژی فروکاست کرده بود و عمل سیاسی در نظر انقلابیون آن زمان چیزی بیش از پیاده کردن فرامین ایدئولوژیک نبود، سیاست از نظر اصلاح طلبان دهه هفتاد در مطالبات فرهنگی ای چون آزادی تفکر، آزادی بیان و آزادی پوشش خلاصه می شد و اصولگرایان در همراهی با کارگزاران، سیاستِ دهه هشتاد را در برنامه های عمرانی و اقتصادی مستحیل کردند. اینک در نظر هیئت حاکمه جمهوری اسلامی عینیت سیاست تنها در امنیت و اقتصاد خلاصه می شود و باقی مشتی اضافات فرهنگی است که با تبلیغات ایدئولوژیک و کلامی و مسدود کردن چند سایت و شبکه اجتماعی به کلی زایل می شود. از هیمنروست که در مجموعه رجال کنونی نظام جز تکنوکراتهای امنیتی و اقتصادی و متکلمین مذهبی و فرهنگی کسی که چیزی از «سیاست» بداند به چشم نمی خورد.
🔴 اما قضاوت ما درباره محمود احمدی نژاد هرچه که باشد، اشتباه بزرگی است که تصور شود بار دیگر به مدد تبلیغات فرهنگی، ایدئولوژیک و کلامی می توان او را سرکوب و از صحنه اخراج کرد. احمدی نژاد دقیقاً خودِ سیاست به معنای وجودی، عملی، عمومی و مشترکِ آنرا موضوع و مسأله کنش ورزی خود قرار داده است و نه اشکال مسخ شده ی ایدئولوژیک، فقهی-کلامی یا امنیتی و رفاهیِ آنرا که اصولگرایان و اصلاح طلبان در این سالها عرضه کرده اند. احمدی نژاد از جایی خبر نمی آورد و چیزی به مردم نمی آموزد، بلکه تنها و تنها وضع وجودی آنها را بیان می کند. وقتی احمدی نژاد از قوه قضائیه سخن می گوید بر خلاف اصلاح طلبان نیازی به درسِ حقوق بشر ندارد، چرا که تنها به حقوق پایمال شده ی هرروزه ی همه مردمان ایران در دادگاه ها و دادسراها تذکر می دهد. وقتی از اقتصاد سخن می گوید در ميان برگه هاى خود به دنبال نمودار ضریب جینی نمی گردد، بلکه تنها تجربه همیشگی همه ما در نظاره کردن بانکها، مال ها و برجهای عظیمِ هولدینگهای حکومتی را به یادمان می اندازد. وقتی می خواهد از آزادی صحبت کند به توکویل و استوارت میل ارجاع نمی دهد بلکه خود را به مثال تام تحمل ناشدنِ اصلی ترین و مورد نیازترین نوع آزادی یعنی «نقد مقدس نمایان» تبدیل می کند. چون مرادِ او از امنیت، همچون اصولگرایان «امنیتِ حکومت» نیست به جای مانور موشک تنها لازم می بیند که بدون محافظ به کردستان سفر کند.
♦️احمدی نژاد در يك كلام سیاست مداری است که محسنی اژه ای را به سوت بلبلی زدن در ميان نخبگان دانشگاه شريف وادار مى كند. درباره او هر قضاوتی داشته باشیم، دلسوزانه می گویم تبلیغات فرهنگی و مذهبی و ایدئولوژیک نمی تواند او را از میان بردارد، چون او تنها نمادی از «سیاستِ عمومی مردمان فراموش شده» است. سرمان را در برف فرو نکنیم: بر سر احمدی نژاد هرچه بیاید، وضع سیاسی ایران در عمیقترین معنای آن تغییری نخواهد کرد. تنها یک راه پیش روی ماست و پیگیری آن وظیفه هر خردمندی است که هنوز دلی در گرو این نظام و انقلاب داشته باشد و هنوز تسلیم سرخوردگی فراگیر و نومیدی از اصلاح نشده باشد: در این آخرین فرصتهای باقیمانده به جای تکیه بر تبلیغات برای مهار سیاست، باید سیاست را جدی گرفت و اصلاح اساسی نظام سیاسی مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی و مطالبات مردم را در دستور کار قرار داد.
t.me/IslamicLeft