گزارشی از قلب اعتصاب
یکی از کارگران پارس جنوبی
مقدمه: این گزارش کوتاه اما خواندنی و پر از نکته را یکی از کارگران شاغل در پارس جنوبی نوشته است. یعنی همان جایی که امروز یکی از قلبهای تپندهی اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت محسوب میشود. بدون شک خواندن گزارشی واقعی از محیطی واقعی، در شرایطی که انواع صداهای جعلی هم در حال تکثیر است، میتواند تصویر واقعیتری از وضعیت نیروهایی که اعتصاب کردهاند، شرایطی که موجب اعتصاب سراسری شده است، افقهای موجود و دلیل اَشکال اجرایی اعتصاب به دست بدهد.
با همبستگی از اوایل دههی نود فقط تعداد خیلی محدودی از نیروها برای حقوقهای عقبافتاده قبل از عید اعتصاب میکردند، چون اکثر نیروهای پیمانکاران را قوم و خویشها و دوستان و همکاران سابق خودشان تشکیل میدادند و برای اعتصابات از همین حربه استفاده میکردند و اعتصاب را میشکستند.
اکثرا هم بعد از هر اعتصاب، کسانی که اعتصاب کرده بودند یا اخراج میشدند یا در «بلکلیست» پارس جنوبی قرار میگرفتند. من خودم چند نفر را میشناسم که بعد از پنج سال هنوز در بلکلیست «اویک» یکی از شرکتهای مادر پارس جنوبی قرار دارند و قرار داشتن در بلکلیست یعنی اینکه فقط میتوانند برای پیمانکارها کار کنند.
اعتصاب سال پیش نیروهای اجراییِ (فیتر، جوشکار، مونتاژکار، تکزن، کمکی) پارس جنوبی بعد از تورم افسارگسیخته و بالا رفتن قیمت وحشتناک دلار و هزینهی مسکن و خوراک و پوشاک نسبت به پایین بودن حقوقها به کل معادلات را عوض کرد.
و حالا اعتصاب امسال
تفاوت بزرگ اعتصاب امسال مشارکت بالای نود درصد نیروهای دفتری (دفتر فنی، کنترل کیفیت "QC"، نقشهبردار، مکانیکال، متریال، بچههای گروه رادیوگرافی) با نیروهای اجرایی است. مشارکت گستردهی نیروهای دفتری قوت قلب بیشتری به نیروهای اجرایی داد که اعتصاب را تا رسیدن به خواستهها دنبال کنند و نکتهی مهم اینکه امسال 100% نیروهای اجرایی در این اعتصابات شرکت کردهاند. 100% نیروهای اجرایی یعنی نیروهای بخشهای فیتر، جوشکار، فورمن، سوپروایزر، برشکار، رانندهی جرثقیل، ریگر، قالببند، آرموتوربند، سَند پلاستکار، مونتاژکار، داربستبند، نصاب، برقکار، نگهبان، انباردار. و به اینترتیب میزان مشارکت اعتصابیون از ۲هزار نفر در سال پیش به بیش از ۳۰هزار نفر رسیده است.
بالای 90% از نیروهای اجرایی و دفتری مناطق پارس جنوبی (عسلویه، کنگان، بوشهر، بیدخون و...) و همینطور پالایشگاهها و پتروشیمیهای سراسر کشور بختیاریها و لرزبانان ساکن شهرستانهای ایذه، مسجد سلیمان، استان چهارمحالِ بختیاری، بختیاریهای ساکن استان اصفهان، لرزبانان یاسوج، گچساران، دهدشت و خرمآباد هستند. این نیروها اکثرا با پیمانکاران کار میکنند. یعنی ۲۴ روز کار میکنند و ۶ روز مرخصی دارند. بنابراین وقتی بخواهند به مرخصی بروند، بهخاطر دوری مسافت ۲ روز از مرخصیشان را در راه هستند و فقط ۴ روز میتوانند در کنار خوانوادههایشان باشند. همین دور بودن از محیط خانواده آسیبهای اجتماعی و روانی جبرانناپذیری را به روح و تن کارگران و همچنین خانوادههایشان وارد کرده است. به همین دلیل یکی از خواستههای اعتصابیون ۲۰ روز کار و ده روز مرخصی است.
اکثریت پیمانکاران، عیدی و سنوات را به نیروهایشان نمیدهند و حقوقهایشان هم سه ماه به تعویق میافتد و بعد پرداخت میشود. یعنی الان که ماه اول تابستان هستیم، پیمانکاران تازه حقوق فروردین را دادهاند (البته بعضیها برج دوم را هم پرداخت کردهاند).
یکی دیگر از مشکلات حقوقهای پایین نسبت به نرخ تورم و فشار وحشتناک کاری در این کورهی آدمسوزی است. یعنی به نیروی اجرایی در کشورهای همسایه مانند عراق و عمان و قطر دارند ماهی ۲۵ تا ۴۵ میلیون حقوق میدهند ولی همان نیرو در ایران با بازدهی بهمراتب بیشتر، در یک محیط به شدت ناایمن دارد میانگین از ماهی ۶ تا ۱۴ میلیون تومان میگیرد. توجه کنیم که مثلا یک فیتر با کمکی و جوشکار و کمکی روزانه میانگین باید ۸۰ اینچ فیتآپ و جوش بدهند که سود همین ۸۰ اینچ برای پیمانکار میشود تقریبا ۱۲ میلیون و از این پول یک میلیون سهم فیتر و جوشکار و کمکیهایشان میشود و یک میلیونش هم هزینهی بیمه و غذا و بقیهی چیزها، یعنی دو نیروی اجرایی در کمترین حالت روزی ده میلیون برای پیمانکار کار میکنند.
یکی دیگر از خواستهها بیمه است. الان برای نیروی اجرایی و دفتری بیمهی عادی کارگری واریز میشود، یعنی در واقع سختی کار و حقوق پایهی بسیار بسیار پایینی برای این نیروها رد میشود.
یکی دیگر شرایط فاجعهبار غذا و سرویس رفتوبرگشت است که در نازلترین حالت ممکن قرار دارد، طوری که همهی نیروها دچار بیماریهای داخلی، معدهدرد، دنداندرد و ریزش موی شدید هستند. دادن میوه که برای نیروها تبدیل به آرزو شده.
یکی از کارگران پارس جنوبی
مقدمه: این گزارش کوتاه اما خواندنی و پر از نکته را یکی از کارگران شاغل در پارس جنوبی نوشته است. یعنی همان جایی که امروز یکی از قلبهای تپندهی اعتصاب سراسری کارگران پیمانی نفت محسوب میشود. بدون شک خواندن گزارشی واقعی از محیطی واقعی، در شرایطی که انواع صداهای جعلی هم در حال تکثیر است، میتواند تصویر واقعیتری از وضعیت نیروهایی که اعتصاب کردهاند، شرایطی که موجب اعتصاب سراسری شده است، افقهای موجود و دلیل اَشکال اجرایی اعتصاب به دست بدهد.
با همبستگی از اوایل دههی نود فقط تعداد خیلی محدودی از نیروها برای حقوقهای عقبافتاده قبل از عید اعتصاب میکردند، چون اکثر نیروهای پیمانکاران را قوم و خویشها و دوستان و همکاران سابق خودشان تشکیل میدادند و برای اعتصابات از همین حربه استفاده میکردند و اعتصاب را میشکستند.
اکثرا هم بعد از هر اعتصاب، کسانی که اعتصاب کرده بودند یا اخراج میشدند یا در «بلکلیست» پارس جنوبی قرار میگرفتند. من خودم چند نفر را میشناسم که بعد از پنج سال هنوز در بلکلیست «اویک» یکی از شرکتهای مادر پارس جنوبی قرار دارند و قرار داشتن در بلکلیست یعنی اینکه فقط میتوانند برای پیمانکارها کار کنند.
اعتصاب سال پیش نیروهای اجراییِ (فیتر، جوشکار، مونتاژکار، تکزن، کمکی) پارس جنوبی بعد از تورم افسارگسیخته و بالا رفتن قیمت وحشتناک دلار و هزینهی مسکن و خوراک و پوشاک نسبت به پایین بودن حقوقها به کل معادلات را عوض کرد.
و حالا اعتصاب امسال
تفاوت بزرگ اعتصاب امسال مشارکت بالای نود درصد نیروهای دفتری (دفتر فنی، کنترل کیفیت "QC"، نقشهبردار، مکانیکال، متریال، بچههای گروه رادیوگرافی) با نیروهای اجرایی است. مشارکت گستردهی نیروهای دفتری قوت قلب بیشتری به نیروهای اجرایی داد که اعتصاب را تا رسیدن به خواستهها دنبال کنند و نکتهی مهم اینکه امسال 100% نیروهای اجرایی در این اعتصابات شرکت کردهاند. 100% نیروهای اجرایی یعنی نیروهای بخشهای فیتر، جوشکار، فورمن، سوپروایزر، برشکار، رانندهی جرثقیل، ریگر، قالببند، آرموتوربند، سَند پلاستکار، مونتاژکار، داربستبند، نصاب، برقکار، نگهبان، انباردار. و به اینترتیب میزان مشارکت اعتصابیون از ۲هزار نفر در سال پیش به بیش از ۳۰هزار نفر رسیده است.
بالای 90% از نیروهای اجرایی و دفتری مناطق پارس جنوبی (عسلویه، کنگان، بوشهر، بیدخون و...) و همینطور پالایشگاهها و پتروشیمیهای سراسر کشور بختیاریها و لرزبانان ساکن شهرستانهای ایذه، مسجد سلیمان، استان چهارمحالِ بختیاری، بختیاریهای ساکن استان اصفهان، لرزبانان یاسوج، گچساران، دهدشت و خرمآباد هستند. این نیروها اکثرا با پیمانکاران کار میکنند. یعنی ۲۴ روز کار میکنند و ۶ روز مرخصی دارند. بنابراین وقتی بخواهند به مرخصی بروند، بهخاطر دوری مسافت ۲ روز از مرخصیشان را در راه هستند و فقط ۴ روز میتوانند در کنار خوانوادههایشان باشند. همین دور بودن از محیط خانواده آسیبهای اجتماعی و روانی جبرانناپذیری را به روح و تن کارگران و همچنین خانوادههایشان وارد کرده است. به همین دلیل یکی از خواستههای اعتصابیون ۲۰ روز کار و ده روز مرخصی است.
اکثریت پیمانکاران، عیدی و سنوات را به نیروهایشان نمیدهند و حقوقهایشان هم سه ماه به تعویق میافتد و بعد پرداخت میشود. یعنی الان که ماه اول تابستان هستیم، پیمانکاران تازه حقوق فروردین را دادهاند (البته بعضیها برج دوم را هم پرداخت کردهاند).
یکی دیگر از مشکلات حقوقهای پایین نسبت به نرخ تورم و فشار وحشتناک کاری در این کورهی آدمسوزی است. یعنی به نیروی اجرایی در کشورهای همسایه مانند عراق و عمان و قطر دارند ماهی ۲۵ تا ۴۵ میلیون حقوق میدهند ولی همان نیرو در ایران با بازدهی بهمراتب بیشتر، در یک محیط به شدت ناایمن دارد میانگین از ماهی ۶ تا ۱۴ میلیون تومان میگیرد. توجه کنیم که مثلا یک فیتر با کمکی و جوشکار و کمکی روزانه میانگین باید ۸۰ اینچ فیتآپ و جوش بدهند که سود همین ۸۰ اینچ برای پیمانکار میشود تقریبا ۱۲ میلیون و از این پول یک میلیون سهم فیتر و جوشکار و کمکیهایشان میشود و یک میلیونش هم هزینهی بیمه و غذا و بقیهی چیزها، یعنی دو نیروی اجرایی در کمترین حالت روزی ده میلیون برای پیمانکار کار میکنند.
یکی دیگر از خواستهها بیمه است. الان برای نیروی اجرایی و دفتری بیمهی عادی کارگری واریز میشود، یعنی در واقع سختی کار و حقوق پایهی بسیار بسیار پایینی برای این نیروها رد میشود.
یکی دیگر شرایط فاجعهبار غذا و سرویس رفتوبرگشت است که در نازلترین حالت ممکن قرار دارد، طوری که همهی نیروها دچار بیماریهای داخلی، معدهدرد، دنداندرد و ریزش موی شدید هستند. دادن میوه که برای نیروها تبدیل به آرزو شده.